موسیقی (یا به قول یونانی ها موسیکی = mousike) نقش مهمی در زندگی مردمان دنیای یونان باستان داشت؛ این واژه نه تنها موسیقی بلکه رقص، آواز، و دکلمۀ شعر را هم دربر می گرفت. برای اجرای موسیقی سازهای زیادی وجود داشتند که برای نوازندگی در همه نوع مناسبتی به کار می رفتند، از مراسم مذهبی، جشن ها و عیدهای عمومی گرفته تا مجلس خانگی باده نوشی (سیمپوزیوم = symposium)، عروسی، عزا، و رویدادهای ورزشی و نظامی. موسیقی در تربیت بدنی و برنامه هایی که در تئاترهای یونان باستان به صحنه می رفت، مثل نمایش، تک نوازی و شعرخوانی، و رقابت های هنری و ورزشی، نیز عنصر مهمی به حساب می آمد.
خاستگاه های موسیقی
موسیقی از نظر مردمان یونان باستان به معنای واقعی کلمه موهبتی از جانب ایزدان بود. بعضی از ایزدان را مخترع یک ساز به خصوص می دانستند: هرمِس مخترع لیر(lyre)، پان مخترع سیرینکس (syrinx = نی های پان) و آتِنا مخترع آئولُس (aulos = نِی) شمرده می شدند. در اسطوره های یونانی موساها (mousa) تجسم انسانیِ شاخه های مختلف موسیقی (به معنای گستردۀ یونانی کلمه) بودند و وظیفه شان این بود که با موسیقی و رقص و آواز آسمانی خود اسباب سرگرمی و تفریح ایزدان ساکن کوه المپ را فراهم کنند. از دیگر شخصیت های اسطوره یی که ارتباط تنگاتنگی با موسیقی داشتند ایزد شراب، دیونیسوس، و همراهان او یعنی ساتیرها و ماینادها بودند. آمفیون و تامیرِس از نوازندگان به نام و چیره دست کیتارا (kithara = گیتار) محسوب می شدند، و شهرت اُرفِئوس در گرو مهارت افسانه یی او در آوازخوانی و لیرنوازی بود.
قدیمی ترین سازی که از یونان باستان به جا مانده آئولُس هایی از جنس استخوان است که پیشینۀ آنها به دورۀ نوسنگی (هزاره های هفتم تا چهارم پیش از میلاد) می رسد و در غرب مقدونیه، تِسالی، و میکُنُس پیدا شده اند. سه تمدن اصلی دورۀ مفرغ در حوزۀ دریای اِژه (سه هزار تا هزار سال پیش از میلاد)، یعنی تمدن های سیکلادی، مینویی و میکنایی، همگی شواهدی فیزیکی از اهمیت موسیقی در این فرهنگ ها به دست می دهند. از جزایر سیکلادی پیکرک هایی از سنگ مرمر به شکل نوازنده های آئولُس و چنگ به دست آمده است. سنگ نوشته های هیروگلیفی به دست آمده از جزیرۀ کرِت سه نشانه به شکل سازهای موسیقی – دو نوع چنگ و یک سیستروم (نوعی جغجغه با خاستگاه مصری) – در خود دارند. یک لیر از جنس آلاباستر که با سرِ قو تزئین شده از شهر کنوسُس در این جزیره به جا مانده و یک نقاشی دیواری در شهر آکرُتیری در جزیرۀ تِرا هم هست که یک میمون آبی رنگ را در حال نواختن یک لیر کوچک سه گوش نشان می دهد. «گلدان دروگران» (1500 تا 1450 پیش از میلاد) متعلق به تمدن مینویی که از هاگیا تریادا در جزیرۀ کرِت به دست آمده یک نوازندۀ سیستروم روی خود دارد و نمونه های سفالی همین ساز از گورهایی در جاهای مختلف این جزیره به دست آمده اند. شواهدی نیز نشان می دهند مردمان مینویی دورۀ مفرغ شاید می توانسته اند موسیقی را در قالب خطی-نوشت الف ثبت کنند چون کتیبه ای دیواری از هاگیا تریادا هست که با چنین تفسیری همخوانی دارد.
احتمال دارد که ترکیب کردن موسیقی با کلام، نظام های ترتیبیِ ملُدی و گام، و تعدادی از محبوب ترین سازها مثل آئولُس و لیر از خاور نزدیک وارد یونان شده باشند. با این حال، یونانی ها، به خصوص، لیر را یک ساز «یونانی» می دانستند در حالی که آئولُس در اسطوره ها اغلب یک رقیب خارجی دست پایین اهل سرزمین های شرقی شمرده می شد. بر این اساس، استاد نوازندگی لیر کسی نبود جز آپولون، ایزد بزرگ یونانی، که در یک رقابت موسیقایی به داوری موساها مارسیاس، ساتیر اهل فریگیا، و آئولُسِ او را شکست می داد. لیر، به عنوان ساز برتر، برای آموزش جوانان یونانی در مدرسه به کار می رفت و افلاطون در کتاب جمهور خود این ساز را به طور ویژه توصیه کرده بود.
سازها
سازهای یونانی به سه دستۀ سازهای زهی، بادی، و کوبشی تقسیم می شدند. محبوب ترین این سازها تا جایی که می دانیم لیر، آئولُس (معمولن دوتایی)، و سیرینکس بودند. از سازهای دیگر می توان به جغجغۀ زنگوله یی (سیستروم = sistrum و سِیسترُن = seistron)، سنج (کیمبالا = kymbala)، گیتار (کیتارا = kithara)، نی انبان (آسکائولُس = askaulos)، صدف های حلزونی و تریتون (کُخلُس = kochlos)، شیپور (سالپینکس = salpinx)، کرنا (کِراس = keras)، طبل زنگوله دار (رُپترون = rhoptron)، دف (تیمپانُن = tympanon)، کاستانت (کروتالا = krotala)، جغجغۀ خاشخاشک (فُرمیسکوی = phormiskoi)، سیلوفُن (پسیتیرا = psithyra)، شکل های مختلف لیر مثل لیر چهارسیمه (فُرمینکس = phorminx) و بربط چندسیمه و دسته بلند (باربیتُن = barbiton)، و انواع چنگ، معمولن سه گوش (مثلن پسالتِریون = psalterion) اشاره کرد. از سازهای غیرمعمول یکی رُمبُس (rhombos = [آسمان]غُرُمبه؛ نوعی ساز بادی) بود که به شکل یک دوک تخت با چند سوراخ ساخته می شد که روی یک زه کشیده شده بود و وقتی زه را می چرخاندند صدایش درمی آمد. ساز دیگر هیدرائولیس (hydraulis) نام داشت، نوعی اُرگ هلنیستی پیچیده که با هوای فشرده و فشار آب کار می کرد و دو پدال برای حفظ و ادامۀ صدا داشت. سازهای زهی همگی با انگشت یا زخمه نواخته می شدند و هنوز آرشه ای در کار نبود. در دورۀ کلاسیک، محبوبیت سازهای زهی از سازهای بادی بیشتر شد چون می شد هم زمان با نواختن آنها آواز خواند و از نظر یونانی ها آواز خواندن مهم تر از ساز زدن خشک و خالی بود.
موسیقی نظری
بر اساس شواهد، سابقۀ یونانی ها در کندوکاو روی تئوری موسیقی به قرن ششم پیش از میلاد می رسد. موسیقی نظری شامل هارمُنی، علم آکوستیک، گام شناسی، و نغمه پردازی و ساخت ملُدی بود. قدیمی ترین متن باقی مانده (البته پاره هایی از آن) در این رابطه رسالۀ عناصر هارمُنیک به قلم آریستوکسِنُس است که در قرن چهارم پیش از میلاد نوشته شده. علم موسیقی بخشی از فلسفه نیز به شمار می رفت، به ویژه برای فیثاغورث و پیروان او که عقیده داشتند موسیقی بیانگر نظم گیتی به زبان ریاضی است. موسیقی را دارای خاصیت های درمانی هم می دانستند و در درمان بیماری های جسمی و روانی از آن استفاده می کردند.
در همین راستا، یکی از دستاوردهای کم نظیر یونانی ها در تاریخ تحول موسیقی این باور بود که موسیقی می تواند تأثیرهایی اخلاقی و عاطفی روی شنونده و روح و روان او داشته باشد؛ در یک کلام، موسیقی نقشی اخلاقی در جامعه ایفا می کند. به همین دلیل، افلاطون علیه استفاده از سازهایی که قادر به تولید همه نوع گام موسیقایی بودند به عنوان منبع احتمالی فساد اخلاق هشدار می داد. او بر همین اساس، ریتم های ترکیبی خیلی پیچیده و موسیقی های خیلی تند را در جمهوری آرمانی خود برای اخلاق خطرناک می دانست.
در رابطه با موسیقی مکتوب، پنجاه و دو قطعه موسیقی از یونان باستان به جا مانده که همگی ناقص و تکه تکه به ما رسیده اند. از جملۀ این ها می توان به یک تکه از موسیقی نمایش اُرِستیا اثر ائوریپیدِس و قطعه موسیقی حک شده در کتیبۀ روی دیوار خزانۀ آتن در دِلفی اشاره کرد. کامل ترین قطعه موسیقی باقی مانده از یونان باستان ترانۀ سِیکیلُس (Seikilos) نام دارد که روی سنگ قبری از قرن دوم پیش از میلاد در تراله ییس [شهر کنونیِ آیدین در ترکیه] نزدیک اِفه سوس نقش بسته است.
نوازندگان
نوازندگان در یونان باستان در بیشتر موارد آهنگساز و ترانه سرا هم بودند و خودشان ترانه هایی را که ساخته بودند اجرا می کردند. به همین خاطر به آنها «ترانه ساز» یا مِلوپویوی (melopoioi) می گفتند و آنها را خالق مِلُس (melos) می دانستند که ترکیب ملُدی و ریتم و کلام بود. بر اساس شواهد، موسیقی دانان از جایگاه اجتماعی والایی برخوردار بودند و این جایگاه والا از ردای مخصوصی که می پوشیدند و قرار گرفتن اسم شان در فهرست کارکنان دربارهای پادشاهان پیداست. در کتیبه های هیروگلیفی کرِت و بعدها در کتیبه های خطی–نوشت ب نشانۀ ویژه ای برای کلمۀ موسیقی دان وجود دارد. نوازندگان حرفه یی اغلب مرد بودند، اما روسپی های سطح بالا یعنی هتایراها (hetairai) نیز در سیمپوزیوم ها به اجرای موسیقی می پرداختند. با این حال، نگارۀ زنان موسیقی دان در هنر یونان باستان کم نیست، و از نمونه های برجستۀ آن می توان به تندیس های گِلی رقصندگان لیرنواز به دست آمده از پالایکاسترو اشاره کرد. از دیگر گروه های نوازندگان حرفه یی یکی تریِرآئولُس ها (trieraules) بودند که ضرباهنگ پاروزنان کشتی های جنگی را رهبری می کردند و دیگری شیپورزن ها و سرودخوان ها که قدم روی سربازان را همراهی می کردند.
موسیقی و دین
موسیقی و رقص همراه همیشگی دسته ها در مناسبت های دینی ای بودند که در شهرهای مختلف یونانی نشین برگزار می شد. از معروف ترین این مناسبت ها در دنیای یونان باستان می توان به دو عید آتنیِ پاناتنایا [در کیشِ پرستشِ آتنا] و دیونیسیای بزرگ [در کیشِ پرستشِ دیونیسوس] اشاره کرد. انجام اعمال و مناسک دینی، از جمله تقدیم قربانی و جرعه فشانی (libation)، معمولن با موسیقی همراه بود. دسته ها چه در حال حرکت به سمت محراب و چه وقتی که دور محراب جمع می شدند، سرودهای مذهبی (پارابُمیا = parabomia) و دعاها و نیایش ها (کاتِئوخِس = kateuches) را به آواز می خواندند. تأمین موسیقی در این مراسم برعهدۀ گروه ها و نوازندگان حرفه یی، به ویژه آئولُس نوازان، بود که اغلب با یک آستانِ به خصوص (sanctuary) مرتبط بودند، مثل خوانندگان سرودهای پاییان (= paean؛ حمد و ستایش ایزدان) در آتِن و خوانندگان آئُیدُس (= aoidos؛ حماسه های هومر و سرودهای حماسی) و جرعه آوران (اِپیسپوندُرخِستای = epispondorchestai) وابسته به آستانِ آسکلِپیوس در اِپیدائوروس.
موسیقی، رقص، شعرخوانی و اجرای نمایش همگی مسابقه های مخصوصی داشتند که در مناسبت هایی مثل عیدهای بینا – هلنی [عیدهای همۀ یونانیان، در برابر عیدهای محلی] در ایستمیا، دلفی و نِمیا برگزار می شد. اما در این رقابت ها نیز، مثل رقابت های ورزشی، مسابقه ها ماهیتی دینی داشتند چون همگی به افتخار ایزدان و در قالبی نیایشی برگزار می شدند. دو نوع مسابقۀ موسیقایی وجود داشت: استِفانیتِس (stephanites) که برندۀ آن به نشان تقدس تاجی از برگ یا گل به عنوان جایزه دریافت می کرد؛ و خرِماتیتِس (chrematites) یا تِماتیکوی (thematikoi) که جایزه هایی مادی تر مثل پول یا کالاهای گرانبها داشتند. قدیمی ترین این نوع رقابت ها از قرن هفتم پیش از میلاد در اسپارت، آرگُس، و پارُس برگزار می شد. در دورۀ هلنیستی [از مرگ اسکندر مقدونی در 323 پیش از میلاد تا شکست مارک آنتونی و کلئوپاترا در 31 پیش از میلاد]، جشنواره ها و رقابت های موسیقایی به قدری رواج پیدا کردند که موسیقی دانان و هنرمندان صحنه گروه هایی صنفی به نام کُینا (Koina) برای خود تشکیل دادند.
موسیقی و آموزش
افلاطون به ما می گوید که نخستین مدرسه های مختص آموزش موسیقی را مردمان جزیرۀ کرِت راه اندازی کردند. با این حال، دورۀ رواج کامل موسیقی در کلاس های درس به قرن های ششم و پنجم پیش از میلاد برمی گردد که آتنی ها به نوجوانان سیزده تا شانزده ساله نواختن لیر و کیتارا و خواندن آواز با همراهی نوای آئولُس معلم را آموزش می دادند. موسیقی به شاگرد نظم و انضباط یاد می داد و به علاوه باعث می شد آگاهی دانش آموزان نسبت به موسیقی و هنرهای اجرایی افزایش پیدا کند. ورزش های رسمی و سایر فعالیت های ورزشی، که یکی دیگر از مواد درسی اصلی در مدرسه های یونانی بودند، با همراهی موسیقی انجام می شدند و هدف اصلی از این کار بالا بردن هماهنگی حرکتی بین اعضای گروه ورزشی بود.
موسیقی و سرگرمی
موسیقی پای ثابت سیمپوزیوم یا مجلس باده نوشی مردانه به حساب می آمد. مردها پس از صرف غذا هرکدام ترانه ای (اسکُلیا = skolia) با همراهی نوای آئولُس، لیر، یا باربیتُن می خواندند. بعد نوبت به خواندن ترانه های شوخ و شیطنت آمیز (سیلوی = silloi) می رسید. سرانجام، اواخر شب، مهمانان معمولن در قالب دسته های کُماست (= komast؛ رقصندگان رقص مستانه یا کُمُس = komos) از مجلس مهمانی بیرون می ریختند و با رقص و آواز خود کوچه و محله را روی سرشان می گذاشتند.
زنان نیز در خانه برای خود محفل موسیقی داشتند. آنها بیشتر سازهای زهی می زدند و با همراهی موسیقی شعر می خواندند. علاوه بر این، بعضی کارهای خانه مثل پارچه بافی و پختن نان و شیرینی هم با همراهی موسیقی انجام می شد. کودکان، به روشی مشابه قاشق زنی، درِ خانه ها می رفتند و آوازهایی معروف به آگِرمُس (agermos) می خواندند تا اهل خانه به آنها پول توجیبی و شیرینی بدهند.
در تئاتر یونان، اجرای همۀ نمایش ها، چه کمدی و چه تراژدی، با موسیقی همراه بود و گروه همسرایان که تعداد ثابت آنها در اجراهای قرن پنجم پیش از میلاد 24 نفر بود قسمت های خاصی از نمایش را با رقص و آواز اجرا می کردند.
موسیقی در هنر
موسیقی دانان و سازهای آنان از موضوع های محبوب نقاشی های دیواری، مجسمه ها و نقاشی های روی سفالینه های یونانی به سبک های هندسی، سیاه–نقش و قرمز–نقش بودند. علاوه بر همۀ چهره های اسطوره یی مهم که پیش تر به آنها اشاره شد، یکی از شخصیت های برجسته در نقاشی روی سفالینه ها رستمِ پهلوانانِ یونانی یعنی هرکول بود. این قهرمان روی سفالینه های میانۀ قرن ششم تا میانۀ قرن پنجم پیش از میلاد اغلب کیتارا به دست دارد، که این شاید نماد پیوند بین تمرین های بدنی و موسیقایی باشد که هردو برای یک آموزش موزون و متوازن ضروری شمرده می شدند. پهلوانان بزرگ دیگری مثل آخیلِس، تِسئوس، و پاریس نیز گاهی در حال نواختن ساز (معمولن لیر) تصویر می شدند که باز روی همین هدف دوگانه در تعلیم و تربیت والا و اشاره به موسیقی دانی به عنوان یک خصلت ممتاز تأکید می گذارد. در همین راستا، نقاشی هایی روی سفالینه های قرن پنجم پیش از میلاد صحنه هایی از مدرسه را نشان می دهند که در آن دانش آموزان هم لیر و هم کتاب–طومار به دست گرفته اند. نکتۀ آخر این که موضوع تصویر نقاشی شده روی بسیاری از لِکیتُس ها (lekythos)، پارچ های سفالی کوچک و باریکی برای عطرها و روغن های گرانبها که بیشترشان در گورها پیدا شده اند، موسیقی بوده که این به احتمال زیاد به رسم همراهی سفر مردگان به منزل آخرت با نوای موسیقی اشاره دارد.