نارمر( 3150 ق.م) اولین فرعون مصر است کسی که مصر را در صلح و آرامش در آغاز دوران سلسله ای آن ( 2613-3150 ق.م) متحد کرد. هرچند که در بعضی منابع نارمر آخرین فرعون دوره ی پیش سلسله ای ( 3150-6000 ق.م) مصربه حساب می آید یعنی قبل از ظهور فرعونی به نام منس که مصر را با فتح متحد کرد. در سال های اولیه ی مصرشناسی، این دو فرعون دو شخص جدا از هم شناخته می شدند. مصرشناسان معتقد بودند که نارمر برای متحد ساختن مصر در اواخر یک دوره ی زمانی تلاش کرده بود ومنس جانشین وی شد و دوره ی جدیدی را آغاز کرد.
این تئوری در طی زمان با مشکل مواجه شد چرا که مصرشناسان شواهد تاریخی خیلی کمی در مورد وجود منس پیدا کردند در حالیکه شواهد تاریخی بسیاری زیادی در رابطه با نارمر پیدا شد. مصرشناس معروف Flinders Petrie مدعی شد که درواقع نارمر و منس یک فرد هستند و اولین فرعون از سلسله ی اول مصر می باشند، نارمر نام وی و منس لقب او است.
از طرفی بعضی از محققین فرعون هور-آها ( 3100 ق.م) را نیز مرتبط با منس می دانند وی دومین فرعون از سلسله ی اول است کسی که گفته می شود مصر را تحت یک حکومت مرکزی متحد کرد. اگر هور-آها فرعونی بوده باشد که مصر علیا و سفلی را متحد کرده است، پس منس لقب وی می باشد که این لقب یه معنی " کسی که مقاومت کرد" است. بعضی از کارشناسان مدعی هستند که دلیلی وجود ندارد که بر سر حقانیت اینکه کدام یک از این دو فرعون مصر را متحد کرده است بحث شود چون مصر تا زمان فرعون خاسخموی ( 2680 ق.م) آخرین فرعون سلسله ی دوم و پدر فرعون جوسرمتحد نشد. هرچند که بر سر این ادعا همیشه بحث وجود دارد، از آنجایی که شواهد موثقی در رابطه با فرعون دن ( 2940-2990 ق.م) وجود دارد که وی تاج دوتایی مصر علیا وسفلی را بر سر دارد که این امر نشان می دهد در زمان وی مصر متحد بوده است( فرعون دن سال ها قبل از خاسخموی می زیست). به ویژه پالت نارمر( یک قطعه سنگ حکاکی شده ی باستانی) به وضوح نشان می دهد که نارمر تاج جنگ مصر علیا و تاج حصیری قرمز مصر سفلی را بر سر دارد پس این قضیه ثابت می کند که اتحاد مصر در زمان فرعون نارمر صورت گرفته است.( نارمر سال ها قبل از دن و خاسخموی می زیسته است)
شواهد تاریخی مکتوب و اتحاد مصر
با توجه به تاریخ شمار مانتو ( قرن سوم پیش از میلاد)، منس اولین فرعون مصر است. وی پادشاه مصر علیا و احتمالا از اهالی شهر تینیس ( یا هیرکانوپولیس) بوده است، او بر شهرهای اطراف غلبه کرد و مصر سفلی را فتح کرد. نام این فرعون ابتدا از شواهد مکتوبی مانند تاریخ شمار مانتو و لیست فراعنه ی تورین شناخته شد ( هرچند که هیچ شواهد تاریخی گسترده ای آن را تآیید نمی کند.) به همین علت امروزه محققان بر این باورند که اولین فرعون مصر نارمر بوده است کسی که مصر را در صلح و آرامش در حدود 3150 ق.م متحد کرد. این ادعا که نارمر مصر را در صلح به اتحاد رسانده است با توجه به لوح نارمر مورد بحث است چرا که این لوح سنگی فرعونی را نشان می دهد که به عنوان نارمر شناخته شده است و وی به عنوان یک شخصیت نظامی در حال فتح منطقه ای است که به وضوح مصر سفلی است. تاریخدان Marc Van de Mieroop در این باره می گوید:
اینکه مصر از طریق نظامی ایجاد شده است ، مفهوم اساسی بیان شده در هنر آن دوره است. اشیای بزرگی که از سنگ ساخته شده اند شامل لوح ها و گرزهای تشریفاتی، شامل صحنه هایی از نبرد و جنگ بین افراد، بین حیوانات و همینطور بین انسان و حیوان است. درحالیکه مصرشناسان در گذشته صحنه های نبرد را به عنوان حوادث واقعی قلمداد می کردند ولی امروزه این صحنه ها را به عنوان اظهارات کلیشه ای و سمبلیک سلطنت و حقانیت پادشاه در نظر می گیرند(33).
هرچند که بعضی افراد این شیوه ی جدید تفسیر متون باستانی را درست می دانند ولی به این معنی نیست که این شیوه در همه ی موارد درست عمل کند. در مقابل چنین تفاسیری این بحث پیش می آید که اگر قرار بر این است که این متون و کتیبه ها به عنوان سمبلیک تفسیر شوند، پس به چه دلیل بقیه ی متون مثل جنگ رامسس دوم در قادش به عنوان شواهد و اسناد تاریخی ترجمه می شوند؟ Van de Mieroop توضیح می دهد ، " این روش تفسیر جدید باعث شده است که نتوان تاریخ دقیق اتحاد مصر و شخصی که این اتحاد را به وجود آورده است را تعیین کرد"(34-33) ولی این نکته را هم خاطر نشان کرد که مهم نیست که چه شخصی اولین فرعون مصر است،" هنر آن دوره نشان می دهد که مصریان این اتحاد را با جنگ و فتح به دست آوردند"(34)
از جهتی محقق Douglas J. Brewer با شیوه ی تفسیر کتیبه ها به صورت نمادین موافق است. نام "منس" به معنای " کسی که مقاومت کرد" می باشد و همان طور که در بالا اشاره شد، می تواند به عنوان یک لقب در نظر گرفته شود، در این شرایط می توان بدون هیچ شکی فرعون اول مصر را نارمر تلقی کرد به عنوان" کسی که مقاومت کرد". نام "منس" بر روی یک کتیبه از جنس عاج در نقاده هم کشف شده است که آن را منسوب به هور-آها می دانند که این دو علت می تواند داشته باشد یا اینکه لقب منس به فرعون های بعدی هم منتقل می شده است( یعنی از فرعون نارمر به هور-آها رسیده است) یا اینکه هور-آها اولین فرعون مصر بوده است. از نظر Brewer این کتیبه های باستانی، مثل لوح نارمر،" یک سناریوی پذیرفته شده ی فرهنگی را تداوم بخشیده است بنابراین شاید باید بیش از آنکه فرآیند وحدت مصررا به تصویر بکشد ، به عنوان بزرگداشت وضعیت وحدت به دست آمده در نظر گرفته شود"(141) برای محققانی همچون Brewer مفاهیمی که با این اتحاد به وجود آمدند به اندازه ی خود این اتحاد مهم نیست. جزئیات این اتفاق مانند اصالت ملت های دیگر، احتمالا به وسیله ی نویسندگان اغراق شده باشد. Brewer می نویسد:
احتمالا منس وجود خارجی ندارد، حداقل به عنوان فردی که مسئول تمام این شاهکارها و دستاوردهای منسوب است. در عوض به احتمال زیاد منس ترکیبی از تعدادی از افراد است که دستاوردهایشان به صورت شفاهی نسل به نسل منتقل شده و در آخر به عنوان دستاوردهای یک فرد مستقل شناخته شده است، که نتیجه ی آن ظهور یک قهرمان برای اتحاد مصر است. همانند شخصیت های موجود در کتاب مقدس، منس هم قسمتی افسانه و قسمتی حقیقت است و گذر زمان باعث شده است که مرز بین این حقیقت وافسانه از بین برود و افسانه ی اتحاد به وجود بیاید(142).
با توجه به نظر Brewer و بقیه ی محققین، اتحاد مصر یک روند آهسته بوده که با رشد اقتصادی به وجود آمده است"(142). به نظر می رسد مصر علیا از رونق بیشتری برخوردار بوده است و ثروت آنها باعث شد که بتوانند مالک زمین های مصر سفلی بشوند چرا که برای جمعیت خود و بازرگانی نیاز به منابع بیشتری داشتند. خواه فرعونی که مصر را متحد کرد نارمر بوده است یا کس دیگری، این فرعون اساسی را پایه ریزی کرد که نتیجه ی آن ظهور یکی از بزرگ ترین تمدن های دنیای باستان شد. Flinders Petrie و کسان دیگری که راه وی را ادامه دادند، مدعی شدند دانستن اینکه نارمر مصر را با اعمال زور متحد کرده باشد یا خیر بی اهمیت است چرا که این قضیه تقریبا ثابت شده است که وی مجبور بوده است که قلمروی پادشاهی خود را با لشکرکشی نظامی سر و سامان بدهد و این امر توجیه کننده ی لوحه ی نارمر است.
لوح سنگی نارمر
لوح سنگی نارمر( یا لوح پیروزی نارمر یا لوح بزرگ هیراکونپلیس) یک سنگ حکاکی شده است به شکل یک سپر V شکل کمی بلندتر از 64 سانتی متر، که نارمر را در حال غلبه بر دشمنانش و متحد کردن مصر علیا و سفلی نشان می دهد. این لوح شامل یکی از قدیمی ترین هیروگلیف های پیدا شده در مصر است. لوح نارمر از یک تکه سنگ سیلت درست شده است و نشان دهنده ی داستان غلبه ی نارمر در 3150 ق.م است، از سنگ سیلت برای ساخت لوح های تشریفاتی در دوره ی اول سلسله ای مصر استفاده می شده است.
در یک سمت این لوح، نارمر با تاج جنگ مصر علیا و تاج قرمز حصیری مصر سفلی به تصویر کشیده شده است که نشان دهنده ی سقوط مصر سفلی و فتح آن به وسیله ی نارمر است. در زیر این تصویر بزرگترین حکاکی لوح قرار دارد که مربوط به دو مرد است که در حال پیچاندن گردن دو حیوان نامعلوم به همدیگر هستند. این موجودات به عنوان مصر علیا و سفلی تفسیر شده اند ولی این تفسیری نادرست است. تا به حال کسی نتوانسته به درستی این قسمت از لوح را تفسیر کند. در پایین این قسمت از لوح، فرعون به شکل یک گاو به تصویر کشیده شده است که در حال خراب کردن دیوارشهر به وسیله ی شاخ های خود و زیر پا گذاشتن دشمنان در زیر سم هایش می باشد.
سمت دیگر لوح ( که به عنوان پشت لوح در نظر گرفته می شود) تصویر نارمر است که اسیری را از موهایش گرفته است و در حال ضربه زدن به وی با یک چماق است. در زیر پاهای نارمر دو مرد دیگر قرار دارند که یا مرده اند یا در حال تلاش برای فرار از وی می باشند. یک خدمتکار که سرش بی مو است در پشت سر نارمر ایستاده در حالیکه صندل های نارمر را به دست گرفته است، درجلوی نارمر و در قسمت بالایی اسیر، خدای هوروس در حال تماشای این پیروزی به تصویر کشیده شده است و با آوردن قربانی های بیشتری وی را تشویق می کند.
در قسمت بالای لوح سر گاوهای نر به تصویر کشیده شده است که بعضی از کارشناسان معتقدند که این ها در واقع سر گاوهای ماده هستند. این کارشناسان بعدها سرهای گاو ماده را به عنوان الهه هاتور تفسیر کردند. البته حکاکی گاو نر در این لوح منطقی تر است چرا که یک گاو نر به طور واضح بر روی لوح نقش بسته و نماد قدرت فرعون است.
کشف لوح نارمر
لوح نارمر در سال 1898-1897 میلادی به وسیله ی دو باستانشناس انگلیسی به نام های Quibell و Green در معبد هوروس در شهر نخن ( یا هیراکونپولیس) کشف شد. شهر نخن از اولین پایتخت های سلسله ی اول مصر باستان بود. همانطور که در بالا به آن اشاره شد، لوح نارمر به عنوان یک واقعه ی تاریخی در نظر گرفته می شد تا زمانی که ادعا شد که این لوح نمادین است. در رابطه با این لوح تئوری های متفاوتی وجود دارد که هر کدام تا حدودی درست هستند تا زمانی که یک تئوری جدید به روی کار می آید، تا به امروز در رابطه با معنا و مفهوم این کتیبه و ارتباطش با وقایع تاریخی اتفاق نظری وجود ندارد. هرچند که با توجه به قدمت این کتیبه و تصاویر موجود بر آن، به نظر می رسد که یک فرعون بزرگ به نام نارمر اقدامی جهت اتحاد مصر انجام داده است و فرض بر آن است که بعد از آن نارمر سلطنت خود را آغاز کرده است.
دوران سلطنت نارمر در مصر متحد
قبل از دوران سلطنت نارمر، مصر به دو قسمت مصر علیا ( جنوب مصر) و مصر سفلی (شمال مصرنزدیک به دریای مدیترانه) تقسیم می شد. مصر علیا با وجود شهرهایی مثل تینیس، هراکونپولیس و نقاده که به سرعت پیشرفت کرده بودند، بیشتر حالت شهری داشت. مصر سفلی بیشتر حالت روستایی داشت به همراه زمین های زراعی که در طول رود نیل وجود داشتند. هر دو ناحیه در طی هزاران سال در زمان پیش سلسله ای پیشرفت کرده بودند تا زمانی که تجارت با بقیه ی فرهنگ ها و تمدن ها باعث شد مصر علیا به پیشرفت بیشتری دست پیدا کند و آنها برای به دست آوردن آذوقه و منابع بیشتر برای جمعیت رو به رشد خود ، شروع به غلبه به همسایگان خود کردند.
وقتی که نارمر خودش را پادشاه مطلق مصر کرد، با شاهزاده نیثهوتپ از نقاده ازدواج کرد تا رابطه ی بین دو شهر تقویت شود. مقبره ی ملکه نیثهوتپ در قرن نوزدهم میلادی کشف شد و این مقبره چنان باشکوه است که محققان مدعی شدند وی مقامی بالاتر از یک ملکه داشته است و ممکن است که وی بعد از مرگ نارمر به تنهایی حکومت کرده باشد. نام وی بر روی کتیبه ها وحتی در سرخ serakh هم ذکر شده است و این قضیه را ثابت می کند که وی از جایگاه بسیار بالایی برخوردار بوده است که البته هنوز هم این قضیه مورد بحث است.( سرخ سفالی است که بر روی آن کاخ سلطنتی و نام فرعون بر روی آن حک می شده است).
اعمال مذهبی و شمایل نگاری در زمان سلطنت نارمر توسعه پیدا کرد و سمبل هایی مانند دجت( ستون چهار طبقه که نشان دهنده ی ثبات است) و آنخ (نماد زندگی) در زمان این فرعون بیشتر استفاده شدند. نارمرلشکرکشی نظامی به مصر سفلی انجام داد تا بتواند شورش ها را سرکوب کند و قلمروی خود را تا کنعان و نوبی گسترش دهد. وی پروژه های بزرگ ساختمانی را طرح ریزی کرد و شهرنشینی را گسترش داد.
شهرهای مصر هرگز به بزرگی و شکوه شهرهای بین النهرین نرسیدند چرا که شکوه و توسعه ی یک شهر موجب به وجود آمدن تهدیداتی علیه آن می شد و مصریان به خوبی به این قضیه واقف بودند. شهرهای بین النهرین به علت استفاده ی بی رویه از منابع و آلودگی آب خالی از سکنه شدند ولی شهرهای مصری مثل خویس برای هزاران سال مملو از جمعیت بودند. اگرچه تحولات بعدی در توسعه شهری، تداوم شهرها را تضمین کرد، اما تلاش های اولیه پادشاهانی مانند نارمر، الگوی ارائه شده بود برای شهرسازی مصریان بود.
به علت شواهد تاریخی اندکی که از زمان نارمر پیدا شده است، جزئیات دوران سلطنت نارمر بسیار مبهم است، همانطور که در بالا به آن اشاره شد مشکل ترجمه و تفسیر این کتیبه ها است که در رابطه با نارمر پیدا شدند. همانطور که مشخص است نارمر فرعون بسیار خوبی بوده است وی سسلسله ای را تآسیس کرد که پایه و اساس تمدن با شکوه مصر باستان شد.