هیکسوس‌ها

9 روزهای باقی مانده

جمع آوری کمک هزینه های سرور 2024

به ماموریت ما برای ارائه آموزش رایگان تاریخ به جهان کمک کنید! لطفا کمک کنید و در پوشش هزینه های سرور ما در سال 2024 کمک کنید. با حمایت شما، میلیون ها نفر هر ماه کاملا رایگان در مورد تاریخ یاد می گیرند.
$12523 / $18000

تعریف

Joshua J. Mark
توسط ، ترجمه شده توسط Nathalie Choubineh
منتشر شده در 15 February 2017
در زبان های دیگر موجود است: انگلیسی, فرانسوی, یونانی, اسپانيايي
Hyksos Scarab (by The Trustees of the British Museum, Copyright)
اسکاراب هیکسوس‌ها
The Trustees of the British Museum (Copyright)

هیکسوس‌ها یک گروه قومی از مردمان سامی بودند، که در حدود ۱۷۸۲ پیش از میلاد شهری بندری به‌نام حوّاره (Avaris؛ امروزه محوطۀ باستانی تلّ الضَبعه) در مصر پایین‌دست (سفلا) را پایتخت خود قرار دادند. با پا گرفتن این شهر مرکزی دوره‌ای در تاریخ مصر باستان آغاز شد که به «دورۀ میانی دوم» (حدود ۱۷۸۲ تا حدود ۱۵۷۰ پیش از میلاد) شهرت دارد. نام هیکسوس، که اصل قبطی آن هِقائو-خَسوت است، را می‌توان «فرمانروایان سرزمین‌های بیگانه» ترجمه کرد (که یونانی‌ها به آن هوکسوس می‌گفتند). برخی پژوهشگران بر این اساس استدلال کرده‌اند که هیکسوس‌ها در اصل پادشاهان یا بزرگانی بودند که در نتیجۀ تهاجم بیگانگان از وطن خود آواره شدند و به شهر بندری حوّاره پناه آوردند. آنان جا پای خود را در این شهر محکم کردند و با کاهش یافتن قدرت دودمان سیزدهم «پادشاهی میانه» در مصر (۲۰۴۰ تا ۱۷۸۲ پیش از میلاد) توانستند به حکومت برسند. هرچند این احتمال هم وجود دارد که آنان بازرگانانی ثروتمند بوده‌ باشند که در حوّاره برای خود عزت و احترامی کسب کرده بودند، و پس از ساکن شدن در این شهر و رونق گرفتن کسب و کارشان از دوستان و نزدیکان خود نیز دعوت کردند به حوّاره مهاجرت کنند. بدین ترتیب جمعیت هیکسوس‌های ساکن حوّاره چنان افزایش یافت که در نهایت قدرت سیاسی و نظامی نیز به‌دست آنها افتاد.

هرچند بعدها نبشتگران مصریِ دورۀ «پادشاهی نوین» (حدود ۱۵۷۰ تا ۱۰۶۹ پیش از میلاد) چهره‌ای شیطانی از «هیکسوس‌های مهاجم» ترسیم کردند، آنها را غاصب سرزمین خود دانستند و ویرانی معبدها و کشتار بیرحمانۀ مردمان را به آنها نسبت دادند، اما هنوز شواهدی به‌دست نیامده که از این ادعاها پشتیبانی کند. با این حال در فرهنگ مصری تا همین امروز هیکسوس‌ها را «مهاجم» می‌نامند، هرچند که آنها به‌خوبی خود را با این فرهنگ هماهنگ کردند و آداب و رسوم و حتا باورهای دینی مصری‌ها را، با اندکی تغییر، پذیرفتند. اصل و ریشۀ هیکسوس‌ها نیز به همین اندازه جای بحث دارد، و هنوز دلیلی در دست نیست که آنان را هم‌خانواده با هوری‌ها یا بردگان عبری‌ای بدانیم که در «سِفر خروج» تورات از آنها یاد شده است.

منبع اصلی اطلاع از وجود هیکسوس‌ها در تاریخ مصر، نوشته‌های مانیتو (Manetho)، کاهن و نویسندۀ مصری سدۀ سوم پیش از میلاد است. اصل این نوشته‌ها از بین رفته، اما نقل‌قول‌های فراوانی از آنها در آثار نویسندگان بعدی وجود دارد، که از جملۀ برجسته‌ترین آنان می‌توان به فلاویوس یوزِفوس (Flavius Josephus؛ ۳۷ تا حدود ۱۰۰ میلادی)، مهم‌ترین نگارندۀ تاریخ یهودیان در عهد باستان، اشاره کرد. مانیتو معنی کلمۀ «هیکسوس» را اشتباه متوجه شده بود، و یوزِفوس هم با تکرار این اشتباه می‌نویسد که ترجمۀ این نام می‌شود «چوپانان اسیر». بدفهمی‌هایی از این دست در سال‌های اخیر به این ادعا پر و بال داده که هیکسوس‌ها در اصل یک اقلیت عبری ساکن مصر بوده‌اند که ماجرای اخراج‌شان مبنای داستان خروج قوم عبرانی از مصر در تورات قرار گرفته است. اما دلیلی برای اثبات این ادعا در دست نیست. هیچ مدرک نوشتاری، چه از مصر و چه از یک فرهنگ باستانی دیگر، پیدا نشده که نشان بدهد هیکسوس‌ها در مصر برده بوده‌اند. هیچ نویسندۀ باستانی‌ای هم به عبرانی بودن آنها اشاره نکرده است. فقط گفته شده زبان گفتاری و نوشتاری آنها یکی از زبان‌های سامی بوده است. خاستگاه قومی هیکسوس‌ها مشخص نیست، و نمی‌دانیم آنها بعد از رانده شدن از مصر به حکم آهموسۀ اول، فرمانروای تِبِس (حدود ۱۵۷۰ تا ۱۵۴۴ پیش از میلاد) که سرآغاز «پادشاهی نوین» را در مصر رقم زد، چه سرنوشتی پیدا کردند.

آمدن هیکسوس‌ها

کشور مصر در بیشتر تاریخ خود سرزمینی به‌نسبت بسته به‌حساب می‌آمد، هرچند مردمان بسیاری برای کار یا خدمت در نیروهای جنگی مرتب وارد مصر می‌شدند، و گرفتن برده برای کار در معدن‌های طلا نیز معمول بود. مصری‌ها کشور خود را سرزمین خدایان می‌دانستند، و کسانی که ایزدانی به آن شکوهمندی نداشتند را خارج از مرزهای خود می‌دیدند (و معمولن در اشاره به آنها از لفظ «آسیایی‌ها» استفاده می‌کردند). در داستان معروف «نقشه‌چینی‌های هُروس و سِت» متعلق به دورۀ «پادشاهی نوین»، آمده که وقتی در کشمکش بر سر جانشینیِ ایزد اُزیریس برادر او، سِت، مغلوب پسر او، هُروس، شد، محض دلجویی فرمانروایی بر صحراهای خارج از مرز مصر را به سِت دادند. هرچه باشد، سِت برادر خود، اُزیریس، را کشته و حکومت او را غصب کرده بود. اُزیریس به‌دست خواهر-همسر خود، ایزیس، به زندگی برگشت. پسر آن دو، هُروس، به انتقام پدر حکومت سِت را سرنگون کرد و نظم و سامان را به مصر بازگرداند. در پایان داستان، جایگاه سِت بیرون از کشور مصر است، چون مصریان او را ایزد آشوب، تاریکی، و باد و توفان می‌دانستند و ترجیح می‌دادند تا حد ممکن از آنها دور باشد؛ برود به سرزمین‌های وحشی تا ایزد ساکنان آنها یعنی «مردمان دیگر»، همان «آسیایی‌ها»، باشد.

هیکسوس‌ها بر دادوستد شرق دلتا مسلط شدند و بعد به شمال رفتند و با بستن پیمان‌نامه و امضای قرارداد به مصر پایین‌دست نفوذ کردند تا سرانجام توانستند به قدرت سیاسی برسند.

سپاه مصر تا دورۀ «پادشاهی نوین» اغلب داخل خاک کشور می‌جنگید. مصری‌ها اگر هم از کشورشان بیرون می‌رفتند باز زیاد از آن دور نمی‌شدند. بنابراین، وقتی هیکسوس‌ها به مصر رسیدند کسی فکر نمی‌کرد که آنها بتوانند دردسر خاصی برای امنیت داخلی ایجاد کنند، چون مصری‌ها اصولن تصور چندانی از یک تهاجم خارجی واقعی نداشتند. تمدن مصر در حدود ۱۷۸۲ بیش از ۲۰۰۰ سال دیرینگی داشت، و احتمال این که مردمانی از خارج بیایند و کشور را اشغال کنند به اندازۀ احتمال حملۀ موجودات فضایی به کرۀ زمین در روزگار امروز، دور از ذهن به‌نظر می‌رسید.

مصر از آغاز دورۀ «پادشاهی میانه» به کشوری قدرتمند و منسجم تبدیل شده بود. آمِنِم‌هات اول (فرمانروایی ۱۹۹۱ تا ۱۹۶۲ پیش از میلاد)، بنیانگذار دودمان دوازدهم، فرعون قدرقدرت و کاردانی بود که احتمالن سودایی جز بالا بردن انسجام و یکپارچگی کشور در سر نداشت. او پایتخت را از تِبِس (در مصر بالادست) به مکانی بینابینی بین مصر بالادست و مصر پایین‌دست منتقل کرد که در نزدیکی اللِشت (جنوب قاهرۀ امروز) قرار داشت، و شهر تازۀ خود را ایتی-تاوی (یا ایتج-تاوی) نامید که یعنی «آمِنِم‌هات کسی است که "دو سرزمین" را صاحب می‌شود» (فان دِ میه‌روپ، ۱۰۱). او شهر دیگری به‌نام حوّاره نیز در مصر پایین‌دست بنا کرد تا بندر تجاری باشد. حوّاره (که ترانوشت یونانی آن یعنی «آواریس» شهرت بیشتری دارد) محل دسترسی به دریای مدیترانه و چهارراه مسیرهای سفر زمینی به سرزمین‌های سوریه-فلسطین بود.

بسیاری از پژوهشگران دودمان دوازدهم مصر را دوران اوج شکوفایی فرهنگی می‌دانند، که موجب شد «پادشاهی میانه» به «عصر کلاسیک» مصر شهرت پیدا کند. اما دودمان سیزدهم به این اندازه قدرتمند نبودند، و چند تصمیم‌گیری اشتباه و حساب‌نشده نفوذ آنان را کمرنگ کرد. نخستین این اشتباه‌ها برگرداندن پایتخت از ایتی‌تاوی به تِبِس بود. انتقال مرکز قدرت به مصر بالادست موجب شد مصر پایین‌دست به عرصه‌ای آزاد برای اعمال قدرت هرکسی که امکان سلطه بر آن را داشته باشد، تبدیل شود. شهر بندری حوّاره، که با رونق گرفتن تجارت به‌سرعت در حال رشد و گسترش بود، شمار زیادی از همان مردمان «آسیایی» را جذب کرده و بدین ترتیب جمعیت زیادی از خارجی‌ها را در خود جا داده بود. هیکسوس‌ها گروهی بودند که بر دادوستد شرق دلتا مسلط شدند و بعد به شمال رفتند و با بستن پیمان‌نامه و امضای قرارداد با فرمانداران ناحیه‌های گوناگون به مصر پایین‌دست نفوذ کردند، تا سرانجام توانستند مقدار زیادی از خاک مصر را در اختیار بگیرند و به قدرت سیاسی برسند.

هیکسوس‌ها در مصر

«دورۀ دوم پادشاهی میانی» مصر، برخلاف ادعاهای نبشتگران «پادشاهی نوین»، مانیتو، یوزِفوس – و حتا بسیاری تاریخ‌نویسان سدۀ بیستم میلادی – روزگار آشوب و بی سر و سامانی نبود، و هیکسوس‌ها سراسر مصر را زیر تاخت و تاز نگرفته بودند. دامنۀ نفوذ آنها از جنوب ابیدوس (یا اَفود) فراتر نمی‌رفت، و در ناحیۀ مصر پایین‌دست شهرهای زیادی، مثل سَخا (Xois)، پیدا می‌شد که استقلال خود را حفظ کرده بودند. طبقۀ حاکم سَخا دودمان سَخایی (دودمان چهاردهم مصر) را در همان زمان حکومت هیکسوس‌ها بنیان گذاشتند و هم با آنها و هم با تِبِس به‌طور منظم در داد و ستد بودند.

یوزِفوس در گزارش خود از این دوران، که اتکای زیادی به نوشته‌های مانیتو دارد (که او هم منبعی جز نبشتگران «پادشاهی نوین» نداشته)، این حس را به مخاطب منتقل می‌کند که هیکسوس‌ها در مقام فرمانروایانی خودکامه و جنگ‌طلب با ارابه‌های جنگی خود خاک مصر را منکوب می‌کردند، چیزی جز ویرانی به‌جا نمی‌گذاشتند، و حکومت‌های مشروع را یکی پس از دیگری سرنگون می‌کردند. اما، همان‌طور که پیشتر گفته شد، هیچ مدرکی در تأیید این ادعاها به‌دست نیامده؛ مارگرت بانسن مصرشناس و تاریخ‌دان در توضیح می‌گوید:

درست است که هیکسوس‌ها وارد مصر شدند، ولی ورود آنها ناگهانی و ناغافل نبود و شباهتی به نازل شدن «بلای آسمانی» که مانیتو می‌گوید نداشت. هیکسوس‌ها به‌تدریج در طول چند دهه به ناحیۀ دلتای نیل رخت کشیدند، و این مصری‌ها بودند که ناگهان متوجه خطر این تراکم جمعیت خارجی شدند. آسیایی‌ها تا آن زمان صدها سال بود از مرزهای مصر وارد کشور می‌شدند، و به‌طور عمده هیچ‌گاه مسئلۀ خاصی ایجاد نکرده بودند. (۱۱۹)

هیکسوس‌هایی که در حوّاره برای خود جاپایی درست کردند فرهنگ میزبان را برتر شمردند، آداب و رسوم و نحوۀ لباس پوشیدن مصری‌ها را پذیرفتند، و پرستش ایزدان مصر را وارد باورها و آیین‌های خود کردند. ایزدان اصلی هیکسوس‌ها عبارت بودند از بعل و آنات (Anat)، که هردو خاستگاه فُنیقی/کنعانی/سوری داشتند. اما هیکسوس‌ها بعل را با سِت مصری یکی دانستند.

Cartouche of Khyan
کارتوشِ خیان
The Trustees of the British Museum (Copyright)

فرمانروایان هیکسوس دودمان پانزدهم مصر را ایجاد کردند. بنابراین عجیب است که بعد از اخراج‌شان از کشور هرگونه ردّ پای حضور آنها در مصر به‌دست تِبِسی‌های پیروزمند پاک شد. فقط نام چند پادشاه هیکسوس در پاره کتیبه‌های شکسته و نوشته‌های دیگری که از حوّاره و خارج از آن به‌دست آمده‌اند به چشم می‌خورد: ساکِر-هار، خیان، خامودی، و معروف‌ترین آنها، آپه‌پی. آپه‌پی را با نام آپوفیس هم می‌شناختند، و جالب است که او نام مصریِ افعی بزرگ، آپوفیس/آپِپ، دشمن ایزد خورشید رع، را داشته است. شاید این پادشاه، که بروز درگیری بین حوّاره و تِبِس را به او نسبت می‌دهند، بعدها توسط نبشتگران چنین نامی گرفته تا با خطرناکی و تاریکی در پیوند قرار بگیرد.

البته شواهدی وجود ندارند که نشان بدهند آپه‌پی عامل درگیری بوده است. در زمان هیکسوس‌ها داد و ستد رونق فراوان داشت. فرمانداران شهرهای بزرگ و کوچک مصر پایین‌دست با هیکسوس‌ها عهدنامه منعقد می‌کردند، از داد و ستد با آنها بهره می‌بردند، و حتا تِبِس که بارها «آخرین سنگر» فرهنگ مصری ترسیم شده که یک تنه در برابر تهاجم خارجی ایستادگی می‌کرده، رابطه‌ای صمیمانه و از قرار بسیار پرسود با آنها داشته است، هرچند به نظر می‌رسد تِبِس به حوّاره خراج هم می‌فرستاده است.

حوّاره، تِبِس و جنگ

در همان حال که هیکسوس‌ها در شمال مصر قدرت می‌گرفتند، نوبی‌ها نیز در حال گسترش قدرت و نفوذ خود در جنوب بودند. دودمان سیزدهم «پادشاهی میانه» از توجه به مرزهای جنوبی هم مثل مصر پایین‌دست غافل مانده بود. تِبِس پایتخت مصر بالادست بود، اما به‌جای فرمانروایی بر سراسر کشور بین اقتدار هیکسوس‌ها در شمال و نوبی‌ها در جنوب گیر کرده بود. با این همه رابطۀ تِبِس و حوّاره با خوبی و خوشی پیش می‌رفت. مردم تِبِس در داد و ستد با شمال آزاد بودند، و هیکسوس‌ها نیز با کشتی‌های خود از کنار تِبِس عبور می‌کردند تا برای تجارت با نوبی‌ها به جنوب بروند. روابط بازرگانی بین پایتخت نوبی‌ها یعنی کوش، پایتخت مصر در تِبِس، و حوّاره به همین ترتیب جریان داشت تا آن که پادشاه هیکسوس‌ها – خواسته یا ناخواسته – به پادشاه تِبِس توهین کرد.

ما برای بررسی درستی یا نادرستی این داستان گواهی در دست نداریم، اما به نوشتۀ مانیتو، آپه‌پی پادشاه هیکسوس‌ها پیغامی برای پادشاه تِبِس، سِقِنِنرا تائا (Seqenenra Taa؛ معروف به «تائوی دوم» و «شجاع»، حدود ۱۵۸۰ پیش از میلاد) فرستاد، به این مضمون که: «از برکۀ اسبان آبی که در شرق شهر قرار دارد دست بردار، چرا که [سرنوشت] این جانوران شب و روز نمی‌گذارد خواب به چشم من بیاید.» این پیغام به احتمال زیاد به سنت تِبِسی شکار اسب آبی اشاره دارد، که از نظر هیکسوس‌ها آزاردهنده و برخورنده قلمداد می‌شد، چون آنان اسب آبی را از جانوران مقدس و منسوب به سِت می‌دانستند. در هر صورت، تائو به‌جای قبول این درخواست آن را به ستیزه‌جویی و دخالت در استقلال سرزمین خود تعبیر کرد و به حوّاره لشگر کشید. از مومیایی او پیداست که او در این جنگ کشته شد، گواهی که در کنار شواهد دیگر به احتمال شکست تِبِس در این درگیری‌ها قوت می‌بخشد.

پسر و جانشین تائو، کاموسه (Kamose)، نبرد با حوّاره را پی گرفت. او در یکی از کتیبه‌های خود به تلخی گلایه می‌کند که از مالیات دادن به «آسیایی‌ها» به جان آمده و باید حق این خارجی‌ها را که شمال و جنوب سرزمینش را در اختیار گرفته‌اند کف دست‌شان بگذارد. او به حملۀ گسترده‌ علیه هیکسوس‌ها دست زد، که در نتیجۀ آن، اگر به شرح خود او از ماجرا اتکا کنیم، شهر حوّاره ویران شد. کاموسه ادعا کرده که حملۀ او برق‌آسا و هولناک بوده، به حدی که زنان هیکسوس ناگهان از باروری افتادند، و او پس از گذراندن تمام مردم از دَم تیغ شهر را با خاک یکسان کرده است. اما این گزارش قدری گزافه‌گویانه به‌نظر می‌رسد، چون هیکسوس‌ها تا سه سال پس از تهاجم کاموسه نیز همچنان مصر پایین‌دست را زیر فرمان داشتند و حوّاره نیز به‌عنوان پایتخت و مرکز قدرت آنها همچنان پابرجا بوده است.

Stela of Kamose
سنگ‌افراشت کاموسه
Rüdiger Stehn (CC BY-SA)

جانشین کاموسه برادرش آهموسۀ اول (Ahmose؛ فرمانروایی حدود ۲۵ سال در میانۀ سدۀ شانزدهم پیش از میلاد) بود، که بنا بر متن کتیبه‌هایش هیکسوس‌ها را از مصر راند و شهر آنان، حوّاره، را ویران کرد. این رویدادها در کتیبه‌های مقبرۀ فرد دیگری به نام آهموسه پسر ایبانا نیز آمده، سربازی که به فرعون آهموسه خدمت می‌کرد و به نوبۀ خود ماجرای ویرانی حوّاره و فرار هیکسوس‌های جان به در برده به شاروهین (Sharuhen) در سرزمین فلسطین را بازگو کرده است. آهموسه شهر شاروهین را به مدت شش سال تحت محاصره قرار داد، تا سرانجام هیکسوس‌ها بار دیگر گریختند و به سوریه رفتند. اما این که پس از آن چه بر سرشان آمد در هیچ مدرکی مستند نشده است.

میراث هیکسوس‌ها در مصر

آهموسۀ اول نه تنها بنیان‌گذار دودمان هجدهم پادشاهی مصر بلکه آغازگر دورۀ «پادشاهی نوین» در تاریخ این سرزمین بود، که عصر امپراتوری مصر به‌شمار می‌رود. پیدایش ارتش حرفه‌یی مخصوص لشگرکشی و کشورگشایی در این سرزمین را می‌توان مستقیم به هیکسوس‌ها ربط داد، از این لحاظ که آهموسۀ اول و جانشینان او دیگر هرگز نمی‌خواستند ببینند خارجی‌ها، از هر ملت و نژادی هم که باشند، در سرزمین آنها به قدرت رسیده‌اند. فرعون‌های «پادشاهی نوین» از آهموسه به‌بعد به ایجاد و تقویت یک منطقۀ حائل دورتادور مصر همت گماشتند، که همین آنها را ترغیب کرد تا با گرفتن سرزمین‌های بیشتر آن را بزرگتر کنند.

یک دلیل شیطانی قلمداد شدن هیکسوس‌ها توسط نبشتگران «پادشاهی نوین» می‌تواند فراهم کردن توجیهی محکمه‌پسند برای این گونه لشگرکشی‌ها بوده باشد. در روایتی که آنها از تاریخ ابداع کردند، کشور مصر مورد هجوم بیگانگان قرار می‌گیرد که معبدهای ایزدان را ویران می‌کنند، مردم بیگناه را به خاک و خون می‌کشند، و شهرها را با خاک یکسان می‌سازند تا عطش حیوانی خود به کشورگشایی را فرو بنشانند. گذشته از این واقعیت که هیچ سندی به سود این ادعاها در دست نیست، اگر به‌خاطر هیکسوس‌ها نبود مصر در آن زمان صاحب دو امتیاز بزرگی که به بنا کردن امپراتوری‌اش کمک کردند، نمی‌شد: کمان ترکیبی و ارابۀ جنگی.

Egyptian War Chariot
ارابۀ جنگی مصری
Unknown (Public Domain)

آثار هنری تجسمی به‌جامانده از دوران «پادشاهی نوین» مصر سرشار از نقش فرعون‌هایی مثل توتانخامون و رامسس دوم است که سوار بر ارابه‌های چنداسبۀ خود به همراه سگ‌های شکاری به شکار می‌روند یا راهی میدان جنگ هستند، و چون هنر «پادشاهی نوین» تا همین امروز به نسبت سایر دوره‌های تاریخ هنر مصر معروف‌تر است، خیلی‌ها پیدایش ارابۀ جنگی چنداسبه را به مصر نسبت می‌دهند. در حالی که مصری‌ها چنین چیزی را نمی‌شناختند و این هیکسوس‌ها بودند که آن را وارد مصر کردند. کمان ترکیبی نیز، که بُرد و دقت تیراندازی را بسیار بالا می‌برد، در همان زمان جای کمان بلند مصری را که قرن‌ها در آن سرزمین رایج بود، گرفت. خنجر مفرغی، شمشیر کوتاه، و بسیاری نوآوری‌های دیگر نیز حاصل حضور هیکسوس‌ها در مصر بودند. آنها روش‌های جدید آبیاری محصول و نیز فلزکاری با مفرغ را وارد مصر کردند. چرخ سفالگری در زمان آنها بهبود پیدا کرد و سفالینه‌هایی با کیفیت بهتر تولید شد که دوام بیشتری هم داشتند. از دیگر چیزهایی که هیکسوس‌ها برای مصر به ارمغان آوردند می‌توان به دارِ پارچه‌بافی، که کیفیت پارچه‌های نخی لطیف را بالا می‌برد، و روش‌های پیشرفتۀ کشت میوه و سبزی اشاره کرد.

دستاوردهای هیکسوس‌ها چهرۀ فرهنگ مصر را دگرگون کرد، هرچند آنها در پاسداری از گذشتۀ این سرزمین نیز سهم داشتند. به فرمان آپه‌پی طومارهای کهنۀ پاپیروس رونوشت‌برداری شدند و مورد نگهداری دقیق قرار گرفتند. بسیاری از آنها اکنون تنها نسخه‌های به‌جامانده از برخی آثار نوشتاری محسوب می‌شوند. حتا ترسیم چهرۀ آنها به صورت مهاجمان خون‌آشام سرزمین ایزدان در آثار نبشتگران «پادشاهی نوین» هم موجب شد مصر به یگانگی و انسجامی بی‌سابقه برسد. دورۀ «پادشاهی نوین» بیش از هر زمان دیگری شاهد اوج‌گیری حس ملی‌گرایی در مردمان سراسر مصر بود، و امپراتوری مصر بدون این باور که لشگرکشی برای محافظت از مردم مصر در برابر تهاجمی شاید وحشتناک‌تر و مصیبت‌بارتر از حملۀ هیکسوس‌ها ضروری است، شاید هرگز قدم به عرصۀ وجود نمی‌گذاشت.

حذف آگهی ها
آگهی ها

دربارۀ مترجم

Nathalie Choubineh
ناتالی چوبینه مترجم و پژوهشگر مستقل رقص در جهان باستان با گرایش یونان و خاور نزدیک باستان است. او آثاری در زمینۀ رقص باستان، قوم‌موسیقی‌شناسی، و ادبیات منتشر کرده، و عاشق یادگیری و انتقال آموخته‌ها است.

دربارۀ نویسنده

Joshua J. Mark
جاشوا ج. مارک از بنیانگذاران «دانشنامۀ تاریخ جهان» و مدیر بخش محتوای سایت است. او استاد سابق «کالج مِریست» (نیویورک) بوده و در آنجا تاریخ، فلسفه، ادبیات، و نویسندگی تدریس کرده است. جاشوا سفرهای زیادی رفته و مدتی در یونان و آلمان زندگی کرده است.

ارجاع به این مطلب

منبع نویسی به سبک اِی پی اِی

Mark, J. J. (2017, February 15). هیکسوس‌ها [Hyksos]. (N. Choubineh, مترجم). World History Encyclopedia. برگرفته از https://www.worldhistory.org/trans/fa/1-15689/

منبع نویسی به سبک شیکاگ

Mark, Joshua J.. "هیکسوس‌ها." ترجمه شده توسط Nathalie Choubineh. World History Encyclopedia. تاریخ آخرین تغیی February 15, 2017. https://www.worldhistory.org/trans/fa/1-15689/.

منبع نویسی به سبک اِم اِل اِی

Mark, Joshua J.. "هیکسوس‌ها." ترجمه شده توسط Nathalie Choubineh. World History Encyclopedia. World History Encyclopedia, 15 Feb 2017. پایگاه اینترنتی. 06 Sep 2024.