شاهنشاهی اشکانی (پارت)

10 روزهای باقی مانده

سرمایه گذاری در آموزش تاریخ

با حمایت از بنیاد خیریه تاریخ جهانی ما، شما در آینده آموزش تاریخ سرمایه گذاری می کنید. کمک مالی شما به ما کمک می کند تا نسل بعدی را با دانش و مهارت هایی که برای درک دنیای اطراف خود نیاز دارند، توانمند کنیم. به ما کمک کنید سال جدید را آماده انتشار اطلاعات تاریخی قابل اعتماد تر و رایگان برای همه شروع کنیم.
$3086 / $10000

تعریف

Patrick Scott Smith, M. A.
توسط ، ترجمه شده توسط Nathalie Choubineh
منتشر شده در 22 July 2019
چاپ مقاله
Statue of a Military Commander from Hatra (by Osama Shukir Muhammed Amin, Copyright)
تندیس یک فرماندۀ نظامی از هترا
Osama Shukir Muhammed Amin (Copyright)

اشکانیان (پارتیان) از سال ۲۴۷ پیش از میلاد تا ۲۲۴ میلادی بر قلمرو پهناوری فرمانروایی می‌کردند که از دریای مدیترانه در غرب تا کشورهای هند و چین در شرق گسترده بود. آنها از نسل یک قبیله از سکاهای کوچ‌نشین به نام پَرنی‌ها بودند که از سرزمین اصلی خود در استپ‌های آسیای مرکزی به شرق دریای خزر مهاجرت کرده بودند. قبیلۀ پَرنی بعدها به پارتی معروف شدند، و با غلبه بر سلوکیان و عقب راندن رُمی‌های باستان (رومی‌ها) یک حکومت اَبَرقدرت برای خود در منطقه تشکیل دادند. شیوۀ بی‌همتا و بسیار موفقیت‌آمیز پارت‌ها در جنگیدن به آنها امکان داد سرزمین‌های وسیعی را فتح کنند و بدین ترتیب نه تنها کالا و ثروت بلکه تأثیر‌های فرهنگی گوناگون را نیز از قسمت‌های مختلف قلمرو خود بپذیرند. این تأثیرپذیری‌ها موجب شد اشکانی‌ها، عنوانی که پارت‌ها برای دودمان شاهی خود برگزیده بودند، با درهم‌آمیزی سبک‌های مختلف معماری خاص اشکانی را به‌وجود بیاورند و با همین شیوۀ تلفیقی صاحب سبک‌های هنری و پوششی نوع‌نمون اشکانی هم بشوند.

کشورگشایی و بنای شاهنشاهی

سرگذشت حضور تاریخی اشکانیان زمانی آغاز شد که سلوکوس اول (معروف به «نیکاتور» = «پیروزمند»، فرمانروایی ۳۰۵ تا ۲۸۱ پیش از میلاد)، از سرداران اسکندر مقدونی، فرمانروایی بر بخش اصلی خاک هخامنشیان را به‌دست آورد. سرداران اسکندر پس از مرگ او بر سر تقسیم امپراتوری عظیمی که بنا کرده بود با هم به رقابت برخاسته و هرکدام بخشی از آن را صاحب شده بودند. سلوکوس میان‌رودان و سایر شهربانی‌ها (ساتراپی‌ها)ی مهم ایران را گرفت و امپراتوری سلوکی (۳۱۲ تا ۶۳ پیش از میلاد) را ایجاد کرد. او برای ادارۀ این قلمرو بزرگ از ترکیب زیرساخت‌ها و نهادهای دیوانی و اداری یونانی با ساختار حکومتی هخامنشی بهره گرفت. شهربانی‌ها به قوت خود باقی ماندند، و شهربان (شَهرَب یا، به یونانی، ساتراپ) یا فرماندار آنها نیز همچنان متعهد بود به حکومت مرکزی و در نهایت به شخص شاه پاسخگو باشد. پارت، سرزمین قوم پارتی، یکی از همین شهربانی‌ها بود، که با این حال مدت زیادی وابستۀ دربار سلوکی باقی نماند.

قبیلۀ کوچ‌نشین پَرنی، که گمان می‌رود از نسل سکاهای آسیای مرکزی بوده باشند، در نهایت منطقۀ پارت را در اختیار گرفتند.

شهربانی پارت در ابتدای تاریخ سیاسی خود در جنوب شرقی دریای خزر قرار داشت. قبیلۀ کوچ‌نشین پَرنی، که گمان می‌رود از نسل سکاهای آسیای مرکزی بوده باشند، در انتهای سِیر مهاجرت خود در این منطقه ساکن شده بودند. زمانی که دولت سلوکی در پی جنگ‌های داخلی و درگیری مداوم با بطلمیوسی‌ها در غرب رو به ضعف گذاشت، پَرنی‌ها در شرق به جنب و جوش افتادند. دروازۀ موفقیت در سال ۲۴۷ پیش از میلاد و زمانی به روی پَرنی‌ها گشوده شد که شهربان پارت، آندراگوراس (احتمالن معادل یونانیِ نام ایرانیِ «نریمان»؛ فرمانروایی ۲۴۵ تا ۲۳۸ پیش از میلاد)، علیه حکومت سلوکیان سر به شورش برداشت. در این حال، ارشک اول (فرمانروایی ۲۴۷ تا ۲۱۷ پیش از میلاد)، که سلوکیان را سرگرم فرو نشاندن شورش و آندراگوراس را در سراشیبی شکست می‌دید، دست به کشورگشایی زد و شهربانی پارت را تصرف کرد. دو سه دهه بعد، سلوکی‌ها به فرماندهی آنتیوخوس سوم («بزرگ»، فرمانروایی ۲۲۲ تا ۱۸۷ پیش از میلاد) برای بازپس‌گیری پارت وارد عمل شدند، و در ۲۰۹ پیش از میلاد کم و بیش به موفقیت رسیدند. در این زمان پسر ارشک، ارشک دوم (فرمانروایی ۲۱۷ تا ۱۹۱ پیش از میلاد) به تخت نشسته بود، و آنتیوخوس سوم به جای کشتن او تصمیم گرفت فقط مقام او را از شاهی به شهربانی تغییر بدهد. این تصمیم یک اشتباه مسلم از کار درآمد.

به محض این که آنتیوخوس راه بازگشت به سوریه را در پیش گرفت، بزرگان پارت که کوچک‌ترین علاقه‌ای به فرمان بردن از سلوکیان نداشتند، از اطاعت ارشک دوم سر باز زدند و (احتمالن کمی پیشتر یا پس از درگذشت او) پسرعمویش فَریاپات (Phriapatius؛ فرمانروایی ۱۹۱ تا ۱۷۶ پیش از میلاد) را به تخت نشاندند. پس از آن باز هم روزگار به پارتیان روی خوش نشان داد و «پیمان آپامیا» با جمهوری رُم در سال ۱۸۸ پیش از میلاد بر ناکامی سلوکیان در میدان نبرد و کاهش بیشتر قدرت آنها صحه گذاشت. پسر فَریاپات، فرهاد یکم (فرمانروایی ۱۷۶ تا ۱۷۱ پیش از میلاد) با استفاده از این موقعیت به قلمرو سلوکی‌ها حمله کرد. او سرزمین آماردی‌ها (ماردی‌ها یا، به اشکانی، آمویی‌ها) در خاراسِن (Characene؛ حوالی گرمسار کنونی) را گرفت، که گذرگاه بین هیرکانیا در شرق و قلمرو باستانی مادها در جنوب غربی بود. بدین ترتیب بنای بزرگ شاهنشاهی اشکانی عملن به‌دست فرهاد یکم کلنگ خورد، اما رسیدن به پهنۀ گستردۀ این شاهنشاهی دستاورد فرمانروایی برادر او، مهرداد یکم (فرمانروایی ۱۷۱ تا ۱۳۲ پیش از میلاد) بود.

The Parthian Empire in the 2nd Century
شاهنشاهی اشکانی در سدۀ دوم میلادی
Simeon Netchev (CC BY-NC-ND)

مهرداد اندکی پس از رسیدن به قدرت در سال ۱۶۸ پیش از میلاد راهی فتح سرزمین «باختر» یا بلخ شد – که همسایۀ هند (از جنوب) و چین (از سمت شرق) بود. سپس، با هدف افزودن به دستاوردهای فرهاد، به سمت غرب تغییر جهت داد و شروع به پیشروی در قلمرو مادها کرد. مادها که همچنان پس از گذشت صدها سال خوی جنگاوری خود را حفظ کرده بودند، پس از نُه سال جنگ و مقاومت سرسختانه سرانجام در سال ۱۵۱ پیش از میلاد رضایت دادند قلمرو خود را به شاهنشاهی رو به گسترش اشکانی اضافه کنند. مهرداد پس از یک وقفۀ چهارساله در هیرکانیا، که به احتمال زیاد صرف سربازگیری و بازسازی نیروی نظامی شد، زمان را برای پیشروی باز هم بیشتر به سمت غرب مناسب دید و به قصد تصرف منطقۀ پراهمیت هلال حاصلخیز بین دجله و فرات راهی میان‌رودان (بین‌النهرین) شد. او در حدود ۱۴۴ پیش از میلاد شهر سلوکیه، پایتخت قدیم سلوکیان بر کرانۀ دجله در استان امروزی بغداد، را تصرف کرد. در ۱۴۱ پیش از میلاد بابِل را گرفت. در ۱۳۸ پیش از میلاد تلاش‌های دمتریوس دوم (فرمانروایی ۱۴۵ تا ۱۲۶ پیش از میلاد) برای باز پس‌گیری قلمرو سلوکی را ناکام گذاشت و او را چند سالی در اسارت نگه داشت. سپس به جنوب و به سراغ سرزمین ایلامی‌ها رفت و پایتخت آنها، شوش، را تصرف کرد. سلوکی‌ها در زمان فرمانروایی پسر مهرداد، فرهاد دوم (فرمانروایی ۱۳۲ تا ۱۲۷ پیش از میلاد)، به تلاش دیگری برای پس گرفتن قلمرو خود دست زدند، اما فرهاد دوم آنان را شکست داد و پادشاه‌شان، آنتیوخوس هفتم (فرمانروایی ۱۳۸ تا ۱۲۹ پیش از میلاد) در نبرد با او کشته شد. فرهاد دوم خود در گرماگرم سرکوب شورش جمعی از مردمان سکا جان داد. پس از مرگ او شورش‌های داخلی به‌ویژه از جانب قوم‌های گوناگون سکایی و چینی شدت گرفت. آیا شاهنشاهی اشکانی در آستانۀ فروپاشی بود؟ در این مقطع، اردوان یکم و پسرش مهرداد دوم وارد عمل شدند و نقش‌هایی کلیدی ایفا کردند.

اردوان یکم (فرمانروایی حدود ۱۲۷ تا ۱۲۴ پیش از میلاد) عموی فرهاد دوم بود. او موفق شد شورش ایلام، پادشاهی میشان (در خاراسِن)، و بابِل را فرو بنشاند. اما کشته شدن او در نبرد با قوم یوئه‌ژی در سرحد غربیِ چین به فرمانروایی او خاتمه داد. پسر و جانشین اردوان، مهرداد دوم (فرمانروایی ۱۲۴ تا ۸۸ پیش از میلاد) شورش یوئه‌ژی را سرکوب کرد و با یک حکومت مرکزی قدرتمند و مسلط توانست عنوان بزرگ‌ترین فرمانروای اشکانی را از آنِ خود کند. او نه تنها سایۀ تسلط پارت بر ایلام، میشان، میان‌رودان، و بلخ را پررنگ کرد، بلکه سرزمین‌های امروزین آلبانی و ارمنستان را نیز به قلمرو خود افزود، و سرحد غربی آن را تا شهر دورا-اروپوس سوریه بر کرانۀ رود فرات گسترش داد. بدین ترتیب، شاهنشاهی اشکانی که پهنۀ آن از چین تا مدیترانه گسترده بود، به اَبرقدرتی واقعی و صاحب عظمت جغرافیایی تبدیل شد.

Map Roman-Parthian War, 58-60 CE
نقشۀ جنگ‌های ایران و رُم، ۵۸ تا ۶۰ میلادی
Cplakidas (CC BY-SA)

اما شاهنشاهی اشکانی باوجود عظمت بدون رقیب نبود: این بار باد چالش از جانب جمهوری رُم (روم باستان) می‌وزید. فرهاد سوم (فرمانروایی ۷۰ تا ۵۷ پیش از میلاد) با شکست از رُمی‌ها ناگزیر ارمنستان، آلبانی، و کاردوخیه (Gordyene، کُردوئنه یا گُردونه) در شمال میان‌رودان را به آنان واگذار کرد. ارمنستان از ایران اشکانی مستقل شد و مهرداد ششم، فرمانروای پُنتوس (فرمانروایی ۱۲۰ تا ۶۳ پیش از میلاد)، سلطۀ خود را در شمال آناتولی گسترش داد. در این شرایط، و با نفوذ روزافزون رُمی‌ها به منطقه، شاهنشاهی اشکانی از جایگاه اَبَرقدرت به زیر افتاد. فرهاد سوم سرانجام به دست دو پسر خود، که بر سر تاج و تخت هم رقابت داشتند، به قتل رسید. کشمکش دو برادر به جنگ داخلی منجر شد، و سرانجام اُرُد دوم (فرمانروایی ۵۷ تا ۳۷ پیش از میلاد) با کشتن برادرش مهرداد سوم به پادشاهی دست یافت. او پس از فتح دوبارۀ سلوکیه، زمینه را برای کشورگشایی‌های بیشتر مناسب دید. در سال ۵۳ پیش از میلاد کراسوس، تریوم‌ویر رُم (عضو شورای سه‌نفرۀ حکومتی)، در نزدیکی حَرّان (Carrhae؛ در جنوب ترکیۀ امروز) به مرزهای پارت حمله کرد. اُرُد سردار خود، سورنا، را برای مقابله با او فرستاد. کمانداران پارت از پشت اسب چنان تیرباری بر سر سپاه کراسوس ریختند که یکسر تار و مار شد، و درفش‌های رُم به دست ایرانیان افتاد. این ضربۀ روحی بزرگی برای رُم بود. از آن بدتر این که اشکانیان در سال 32 پیش از میلاد با شکست دادن مارک آنتونی ارمنستان را پس گرفتند. این دو شکست رُم را پای میز مذاکره آورد. برای جلوگیری از ادامۀ درگیری‌هایی که تا همان موقع هم پایه‌های قدرت هردو دولت را سست کرده بود، پیمانی بسته شد که به اشکانیان امکان می‌داد از آن به بعد تمام تمرکز خود را روی شرق بگذارند. رائول مک‌لافلین در این مورد می‌نویسد:

آگوستوس [نخستین امپراتور رُم] در سال ۲۰ پیش از میلاد یک توافق‌نامۀ صلح بلندمدت با فرهاد چهارم، پادشاه اشکانی، امضا کرد. این توافق به هردو فرمانروا امکان داد فعالیت‌های نظامی خود را روی جبهه‌های دیگری متمرکز سازند و قلمروهای خود را از سمت و سوهای دیگری گسترش بدهند. (۱۸۱)

ترفندهای نظامی اشکانیان

کمانداران پارت قادر بودند سوار بر اسبی که چهارنعل می‌رفت به پشت سر تیراندازی کنند، و هر سواره‌نظامی که به تعقیب برمی‌خاست باید خطر این تیرهای مرگبار را به جان می‌خرید.

عامل کلیدی در بسیاری از پیروزی‌ها و کشورگشایی‌های اشکانیان مهارت بی‌بدیل آنان در اسب‌سواری و تیراندازی بود. ترفند «بزن – در برو»ی معروف پارت‌ها (که شامل عقب‌نشینی ساختگی هم می‌شد) به خوبی از عهدۀ بر هم زدن صفوف منظم سپاه حریف برمی‌آمد. کمانداران پارت سوار بر تیزپاترین اسب‌ها خط حمله و پیشروی را تشکیل می‌دادند، در حالی که صف شترسواران پشت سر آنها تیرها و سایر تجهیزات لازم را حمل می‌کردند. گروه‌های پیاده‌نظام معمولن در حالت آماده باش منتظر می‌ماندند و جز در حالت درگیری مستقیم وارد عمل نمی‌شدند. وقتی سواره‌نظام دشمن دست به تعقیب می‌زد، سربازان اشکانی پاسخ مناسبی در چنته داشتند. مهارت مرگبار آنها به «تیراندازی پارتی» شهرت داشت. هر کماندار پارت قادر بود سوار بر اسبی که چهارنعل می‌رفت به پشت سر تیراندازی کند، و هر سواره‌نظامی که به تعقیب برمی‌خاست باید خطر این تیرهای مرگبار را به جان می‌خرید. سواران اشکانی ممکن بود از همه طرف بر سر نیروهای دشمن بریزند و مقاومت آنها را در توفانی از آشوب و سردرگمی درهم بشکنند. در پایان نیز سواران سنگین‌اسلحه (زره‌پوش) حمله می‌کردند و با شمشیرها و زوبین‌های بلند خود باقی‌ماندۀ لشگر تارومارشدۀ دشمن را از بین می‌بردند.

Parthian Cataphract
سوار زره‌پوش اشکانی
Simeon Netchev (CC BY-NC-ND)

حکومت اشکانی

شیوۀ حکومت اشکانیان روی هم رفته عبارت بود از پاسخگویی عملی به نیازهای داخلی. فرمانروایی از بالا هرگز جای شک و شبهه نداشت. شاهنشاه، به معنی «شاه شاهان» و لقبی که فرمانروایان اشکانی همگی از آن استفاده می‌کردند، فرمانبری و وفاداری بی چون و چرا می‌طلبید. با این حال، دولت اشکانی در عمل به این مفهوم پایبند نماند و مهرداد یکم بزرگان یونانی را همچنان در مقام‌های سرپرستی بر دستگاه‌های اقتصادی و دیوانی نگه داشت تا از انسجام و استمرار عملکرد آنها مطمئن باشد. او شاید به همین خاطر به «فیل‌هلنی» یا «دوستدار فرهنگ یونانی» معروف شد. شهرها و روستاهای یونانی‌نشین قلمرو اشکانی نیز تا زمانی که خراج خود را به شاه می‌پرداختند، کسی کاری به کارشان نداشت.

علاوه بر این، دولت اشکانی برای پرهیز از خطر شورش که سلوکی‌ها تا سقوط حکومت‌شان درگیر آن بودند، ناحیه‌های زیر فرمان خود را به شهربانی‌های خُردتری به نام «خان‌نشین» تقسیم کرد. این کار احتمال تمرکز یافتن قدرت محلی در دست یک فرد را بسیار پایین می‌آورد. اشکانیان به پادشاهی‌هایی که فتح کرده بودند اجازه می‌دادند پادشاهی از مردم خود داشته باشند. البته این فرمانروای محلی نیز ملزم بود برای دولت مرکزی خراج بفرستد و در صورت بروز جنگ برای سپاه اشکانی سرباز تأمین کند.

اقتصاد و تجارت

وقتی مسئلۀ درگیری با رُم حل شد، اشکانیان توانستند با خیال راحت شبکۀ دادوستد خود را گسترش دهند. به نوشتۀ ریچارد فرای:

دولت‌های کوچک ساکن در منطقۀ هلال حاصلخیز، که ساختار حکومت نامتمرکز و «فئودالی» اشکانی را می‌پسندیدند، در زمینۀ دادوستد بینامللی رشد زیادی کردند و به مراکز عمدۀ بازرگانی تبدیل شدند. دو سدۀ نخست دوران ما (میلادی) عصر بازرگانی بود، و واحه‌های تجاری «هلال حاصلخیز» به چنان حدی از شکوفایی رسیدند که تا آن زمان سابقه نداشت. (۱۸)

یکی از پشتوانه‌های توسعۀ تجاری اشکانیان زیرساخت‌هایی بود که از سلوکی‌ها به ارث برده بودند. آنها عاقلانه شهرها و جاده‌هایی را که با کشورگشایی به‌دست آورده بودند، از ویرانی در امان نگه داشتند. فرمانروایی بر ارمنستان و امکان دسترسی به دریای سیاه و در اختیار داشتن هیرکانیا و دریای خزر راهگشای دستیابی به بازارهای گوناگون آسیای مرکزی شد. تسلط بر پارس و شهرهایی مانند انطاکیۀ پارس (احتمالن در محل بوشهر) در کرانۀ خلیج فارس ارتباط با بازارهای هند را از راه دریا فراهم می‌کرد. سرزمین باستانی ایلام و مرکز آن شوش، با اهمیت سیاسی فراوان، در کنار ناحیۀ حاصلخیز ماد و شهر ثروتمند هگمتانه نیز از منابع افزایش ثروت مادی و فرهنگی اشکانیان بودند.

Silver Coin of a Parthian King
سکۀ نقرۀ یک پادشاه اشکانی
Osama Shukir Muhammed Amin (Copyright)

یکی از ستایش‌برانگیزترین دستاوردهای دولت اشکانی بازگشایی «جادۀ شاهی» هخامنشی بود. این شاهراه بزرگ که از طریق میان‌رودان شرق و غرب را به هم وصل می‌کرد، شاهنشاهی اشکانی را در قلب دنیای تجارت قرار می‌داد – با رونق گرفتن این جاده بود که شهرهایی مثل بغداد و سلوکیه به دروازه‌های دنیای غرب تبدیل شدند. جادۀ شاهی از شرق به باختر/بلخ می‌رسید، که در همسایگی هند قرار داشت و امکان دسترسی مستقیم به بازارهای سودآور شرق را فراهم می‌ساخت. سرانجام، دادوستد با چین هم به واقعیت تبدیل شده بود. به نوشتۀ وانگ تائو:

اکنون می‌دانیم که شبکه[ی راه‌ها] از همان هزارۀ سوم پیش از میلاد در استپ‌های اوراسیا وجود داشته، و دریای خزر در غرب را به تالاب تاریم (the Tarim Basin) [در شمال غرب استان شین‌چیان] در شرق وصل می‌کرده است. (۸۷)

از آنجا که دودمان هان حاکم بر چین نیز سیاست‌های رشد و توسعه‌ را دنبال می‌کردند، ارتباط با غرب در دستور کار دولت آنها قرار داشت. به نوشتۀ رویدادنگاران چینی، سفیران چین در ۱۱۵ پیش از میلاد به ایران اشکانی رفتند. رد و بدل کردن کالاهای نمونه بین شاه ایران و نمایندگان چین احتمالن پیش‌درآمد معامله‌های تجاری گسترده‌تر در آینده بوده است.

هنر و معماری اشکانی

اشکانیان به دلیل موقعیت جغرافیایی و ریشه‌های نژادی خود در آسیای مرکزی طیف گسترده‌ای از نفوذ فرهنگ‌های گوناگون را بر هنر و معماری خود به نمایش می‌گذارند. داریوش اکبرزاده در توصیف فرهنگ اشکانی می‌نویسد:

شواهد باستان‌شناسی بر عظمت فرهنگ و هنر دورۀ اشکانی گواهی می‌دهند. میراث فرهنگی مربوط به این دوره از گستره‌ای بسیار پهناور به‌دست آمده، که از مرزهای چین و آسیای مرکزی تا میان‌رودان و سوریه در غرب را در بر می‌گیرد. (۷۶)

برخی پژوهشگران فاصله گرفتن اشکانیان از نفوذ فرهنگ هلنیستی را از پی‌آمدهای دشمنی با رُم باستان می‌دانند. اما علت هر چه بوده، اشکانیان برخلاف سلوکیان یونانی به پرورش سبک‌های خاص خود در هنر و معماری دست زدند. آنها با بهره‌گیری از غرب و شرق، سبکی تلفیقی به‌وجود آوردند که اشکانی بودن آن به‌راحتی قابل تشخیص است. ویژگی معماری و هنر اشکانی را می‌توان، به ترتیب، نقش‌مایه‌های جالب مدور و نگاره‌های تمام‌رخ دانست.

اشکانیان بناهایی را که سلوکی‌ها خود به خود از سبک هلنیستی الگو گرفته و به شکل چهارگوش با رواق‌های ستون‌دار و سنتوری‌های سه‌گوش ساخته بودند، دست‌نخورده حفظ کردند و بدین ترتیب عنصر یونانی پررنگی را در معماری خود باقی گذاشتند. اما هر جا توانستند، رگه‌ای از تفاوت را وارد کار کردند. به‌عنوان نمونه، ورودی یک معبد یونانی یا رُمی معمولن از یک ایوان سرپوشیدۀ ستون‌دار تشکیل شده است. اما ورودی معبد اشکانی شهر هترا (الحضر در سوریه) دارای یک تاق کمانی زیبا و ظریف است. تلفیق ستون‌ها و سنتوری‌های یونانی با تاق‌های کمانی اشکانی پیچ و خم‌های جذابی را به این معبد اضافه کرده است. دیگر نمونۀ بسیار برجستۀ استفاده از تاق‌های کمانی اشکانی، که به نسبت قطر بزرگ‌تر و بنابراین عمق بیشتری دارند، را می‌توان در «کاخ آشور» (در شمال عراق) دید. البته نقش‌مایۀ مدور خاص معماری اشکانی در قالب‌های دیگری نیز بروز پیدا می‌کند.

Parthian Architectural Ornament from Ashur
معماری اشکانی «کاخ آشور»
Osama Shukir Muhammed Amin (Copyright)

بقایای قلعۀ کوی کریلگان (یا قریلگان؛ حدود ۴۰۰ پیش از میلاد تا ۴۰۰ میلادی) در خوارزم (ازبکستان کنونی)، شرق دریای خزر، بنایی کاملن دایره‌شکل را نشان می‌دهد. در حقیقت تمامی شهرها و قلعه‌های اشکانی به شکل گِرد طراحی و ساخته می‌شدند. ملکم کُلِج در زمینۀ مقایسۀ طراحی چهارگوش سلوکی و پارسی با برخی محوطه‌های اشکانی می‌نویسد:

طراحی کم و بیش دایره‌شکل شماری از شهرهایی که در قلمرو اشکانی یا در حوزۀ نفوذ فرهنگی آنان بودند نشان‌دهندۀ رویکرد بسیار متفاوت اشکانیان در معماری است. بازسازی آنان از تیسفون، باروهای دورتادور حرّان، تخت سلیمان و هترا در حدود سدۀ نخست میلادی، همگی به‌طور دقیق و به عمد به‌شکل دایره طراحی شده‌اند. (۳۴)

در پایتخت اصلی اشکانیان، شهر صددروازه (به یونانی هکاتُم‌پلیس؛ قومِس یا قُمیس؛ در نزدیکی سمنان)، شکل دایره بار دیگر در مقام برجسته‌ترین ویژگی معماری خودنمایی می‌کند. معماران اشکانی در این شهر گنبدی ساختند که بر فراز آسمان آن سر برافراشته و از همه جای شهر دیده می‌شد. این گنبد، برخلاف همتایان رُمی خود که روی سازه‌های حائل قرار می‌گرفتند، دیوارۀ گِردی در زیر خود داشت که یکسر تا زمین می‌رسید. تیرک‌های حائل این دیواره داخل بام چهارگوش اطراف گنبد جاسازی می‌شدند. این عنصر بارز معماری آسیای مرکزی احتمالن ریشه در هنر خوارزم داشت.

در کنار معماری اشکانی که ویژگی خاص دایره‌شکلی را داشت، هنر اشکانی نیز از الگوی تمام‌رخ به‌عنوان ویژگی شاخص خود بهره می‌برد. در این سبک نگاره‌سازی، که بعدها به هنر بیزانسی راه یافت، تندیس‌ها به روبه‌رو خیره شده و ارتباطی مستقیم و درونی با بیننده برقرار می‌کنند. حالت چهرۀ آنها نیز به نسبت همتایان یونانی و رُمی‌شان جدی‌تر و متین‌تر است. برخی تندیس‌ها با عمیق‌تر شدن ارتباط با بیننده کم و بیش سیمایی آشنا و صمیمی پیدا می‌کنند. دیگر قالب‌های هنر اشکانی، در کنار نگاره‌سازی، عبارت بود از فلزکاری و ساخت زیورهای فلزی، مفرغ‌کاری، سفالگری، و تراش سنگ، از جمله برای آراستن دیوارهای داخلی با پیکرهای سنگی که همگی نشان از خلاقیت و سلیقۀ هنری اشکانیان دارند. دیوارهای «کاخ آشور» را گچ‌بری‌های زیبایی با نقش‌های هندسی و گل و گیاه زینت می‌دادند. این گچ‌بری‌ها در تضاد با رنگ‌های درخشانی که برای دیوارهای اتاق‌ها به‌کار رفته بود، جلوۀ خاصی به فضاهای داخلی این کاخ می‌بخشیدند.

دین و فرهنگ

در مقابل تنوع زیادی در که سبک‌های هنر و معماری اشکانی وجود داشت، لباس و پوشاک اشکانیان، دست کم در طبقۀ حاکم بر جامعه، بیشتر از یکدستی و همسانی حکایت می‌کند. در پایان سدۀ نخست پیش از میلاد که شاهنشاهی اشکانی در اوج قدرت خود قرار داشت، قبای بلند با کمربند و شلوار چسبان در سراسر کشور رواج پیدا کرده بود. قباها و پیراهن‌ها در این زمان گشاد و راحت بوده، و چین‌های افقی، که گاه خیلی غلوشده به‌نظر می‌رسیدند، مُد روز بودند. سبیل بلند چخماقی، اغلب به همراه ریش به‌دقت کوتاه‌شده، بر سیمای بیشتر اشراف اشکانی خودنمایی می‌کرد، که معمولن روی موهای پُف‌دار تا سرشانۀ خود یک نوارِ دورِ سر می‌بستند.

Statue of a Young Military Commander, Hatra
تندیس فرماندۀ جوان نظامی، هترا
Osama Shukir Muhammed Amin (Copyright)

در کشور پهناوری که قوم‌ها و کیش‌های مختلفی را در خود جا داده بود، تشخیص فوری فرمانروا از روی نوع پوشش می‌توانست اهمیت حیاتی داشته باشد. از آنجا که برتری بخشیدن به یک دین بین آن همه سامانۀ اعتقادی به احتمال زیاد مایۀ طغیان و شورش می‌شد، فرمانداران اشکانی برای حفظ یکپارچگی ملی در عین تنوع مذهبی نیاز مبرم به یکدستی لباس و سبک پوشش را احساس می‌کردند. عقیده به دوگانگی خیر و شر در دین زرتشتی و باور به اهورا مزدا پیروان زیادی داشت، اما پرستش عناصر طبیعی – رودها، دریاچه‌ها، درختان، دریا، و سنگ و کوه – همچنان در بخش غربی شاهنشاهی اشکانی رایج بود. سلوکی‌های یونانی نیز ایزدان خود را داشتند. بابِلی‌ها خدایگانان حاصلخیزی و باروری، ایشتر و بعل، را می‌پرستیدند. جمعیت‌های یهودی ساکن میان‌رودان نیز به پرستش یهوه می‌پرداختند. حدود دو سده پس از میلاد مسیح، در کنار پرستش خورشید و ماه در هترا، مسیحیان نیز در شرق دجله برای خود پایگاهی ایجاد کردند. این که اشکانیان خود پیرو کدام دین بودند هنوز چندان روشن نیست، اما گواهان زیادی نشان می‌دهند که فرمانداران و خان‌ها در سراسر شاهنشاهی در برخورد با باورهای مذهبی گوناگون همواره رواداری نشان می‌دادند – و شاید یکی از کلیدهای دوام 500 سالۀ فرمانروایی اشکانیان نیز همین بوده باشد.

زوال و سقوط

اشکانیان پس از پیروزی بر کراسوس و مارک آنتونی، و توافق‌نامۀ صلح با رُمی‌ها در سال ۲۰ پیش از میلاد، ظاهرن بنا را بر این گذاشتند که امنیت مرزهای شاهنشاهی تضمین شده است. اما تهاجم خارجی‌ها و کشمکش‌های داخلی مثل مهره‌های دامینو یکی پس از دیگری فرو افتادند و با هر فروافتادنی ضربه‌ای تازه بر پیکر حکومت اشکانی وارد آمد. در ابتدای سدۀ نخست میلادی اردوان دوم (فرمانروایی ۱۲ تا ۳۸ میلادی) شورش‌های محلی را با موفقیت فرو نشاند و قدرت را از دست عمویش، وُنُن یکم (فرمانروایی ۸ تا ۱۲ میلادی)، درآورد (و او به ارمنستان گریخت و پادشاه آنجا شد). در همین حال، خطر تهاجم خارجی از هر دو سمت شرق و غرب به مرزهای اشکانیان فشار می‌آورد. در سال ۱۱۵ میلادی امپراتور ترایانوس (فرمانروایی ۹۸ تا ۱۱۷ میلادی) در مسیر حمله به ایران بنای تاخت و تاز در میان‌رودان را گذاشت و دو پایتخت اشکانی سلوکیه و تیسفون را غارت کرد. در شرق نیز آتش جنگ بین ایران و کوشان شعله‌ور بود، و سرکردۀ کوشانی، کانیشکا (فرمانروایی حدود ۱۲۷ تا ۱۵۰ میلادی)، با جدا کردن باختر/بلخ از خاک اشکانی برای خود امپراتوری کوشانی را بنیان گذاشت.

در جبهۀ غرب، پس از عقب‌نشینی نیروهای ترایانوس، رُمی‌ها بار دیگر در حدود ۱۶۵ میلادی و در زمان فرمانروایی بلاش چهارم (فرمانروایی ۱۴۷ تا ۱۹۱ میلادی) به ایران حمله کردند. امپراتور لوکیوس وِروس (فرمانروایی ۱۶۱ تا ۱۶۹ میلادی) چندین پیروزی به‌دست آورد و سلوکیه و تیسفون را بار دیگر مورد غارتگری قرار داد. با این حال اشکانیان باز موفق شدند رُمی‌ها را فراری دهند و از خاک خود بیرون برانند. ولی آنها بار دیگر در سال ۱۹۸ میلادی برگشتند. هرچند امپراتور سپتیمیوس سِوِروس (فرمانروایی ۱۹۳ تا ۲۱۱ میلادی) به دلیل کمبود آذوقه ناچار به عقب‌نشینی و بازگشت شد، اما میان‌رودان را برای بار سوم در بازۀ زمانی کوتاه ۸۳ سال هدف غارت و ویرانگری قرار داد و دولت اشکانی را در ضعف و سستی عمده باقی گذاشت.

سرانجام، در سدۀ سوم میلادی، پس از آن که اردوان چهارم (فرمانروایی ۲۱۳ تا ۲۲۴ میلادی)، پادشاه قلمرو ماد آتروپات، علیه برادرش بلاش ششم (فرمانروایی ۲۰۸ تا ۲۱۳ میلادی) سر به شورش برداشت، هرج و مرج و نابه‌سامانی ناشی از سستی قدرت زمینه‌ساز براندازی کل حکومت اشکانی به‌دست پادشاه شورشی دیگری به نام اردشیر، بنیان‌گذار شاهنشاهی ساسانی در ۲۲۴ میلادی، شد.

حذف آگهی ها
آگهی ها

دربارۀ مترجم

Nathalie Choubineh
ناتالی چوبینه مترجم و پژوهشگر مستقل رقص در جهان باستان با گرایش یونان و خاور نزدیک باستان است. او آثاری در زمینۀ رقص باستان، قوم‌موسیقی‌شناسی، و ادبیات منتشر کرده، و عاشق یادگیری و انتقال آموخته‌ها است.

دربارۀ نویسنده

Patrick Scott Smith, M. A.
پاتریک اسمیت، دانش‌آموختۀ کارشناسی ارشد، پژوهش‌هایی برای «مدرسۀ آمریکایی پژوهش‌های شرق‌شناختی» و «آکادمی علوم میزوری» انجام داده است. او در مقام نویسندۀ «انجمن مطالعات علمی دربارۀ دین» در سال ۲۰۱۵ برندۀ جایزۀ فرنک فُروود برای «پژوهش درخشان» بوده است.

ارجاع به این مطلب

منبع نویسی به سبک اِی پی اِی

A., P. S. S. M. (2019, July 22). شاهنشاهی اشکانی (پارت) [Parthia (Empire)]. (N. Choubineh, مترجم). World History Encyclopedia. برگرفته از https://www.worldhistory.org/trans/fa/1-18370/

منبع نویسی به سبک شیکاگ

A., Patrick Scott Smith, M.. "شاهنشاهی اشکانی (پارت)." ترجمه شده توسط Nathalie Choubineh. World History Encyclopedia. تاریخ آخرین تغیی July 22, 2019. https://www.worldhistory.org/trans/fa/1-18370/.

منبع نویسی به سبک اِم اِل اِی

A., Patrick Scott Smith, M.. "شاهنشاهی اشکانی (پارت)." ترجمه شده توسط Nathalie Choubineh. World History Encyclopedia. World History Encyclopedia, 22 Jul 2019. پایگاه اینترنتی. 21 Dec 2024.