گارد ده هزار نفری جاویدان نیروی زبده و سرآمد ارتش امپراطوری هخامنشیان بودند (۵۵۰- ۳۳۰ ق.م). آنها نه تنها گروه محافظان شخصی پادشاه را تشکیل می دادند، بلکه به عنوان پیشقراول سربازان پیاده نظام در جنگ های پارسیان نیز حضور داشتند. آنها یکی از شناخته شده ترین نیروهای جنگی دنیای باستان بشمار می روند.
سیاست حفظ دائمی تعداد نفرات این گارد بشمار دقیقا ۱۰۰۰۰ نفر، نام گارد جاویدان را به آنها داده است. اگر یکی از نفرات گارد کشته می شد و یا در انجام مسئولیتش شکست می خورد، نفری دیگر به عنوان جایگزین انتخاب می شد و همین امر این تصور را ایجاد می کرد که این گارد جاویدان و شکست ناپذیر بوده است.
از گارد جاویدان ابتدا توسط هرودوت (۴۸۴- ۴۲۵/۴۱۳ ق.م) در تاریخ هرودوت (VII.83.1, VII.211.1, VIII.113.2) یاد شده و گمان می رود که نویسندگان دیگری مانند هراکلیدس از سایم (۳۵۰ ق.م) و یا آثنئیوس از ناوکراتیس (قرن ۲ و اوایل قرن ۳ میلادی) که از این گارد یاد کرده اند، از نوشته های هرودوت الهام گرفته باشند. اما احتمال نمی رود که نویسندگانی مانند گزنفون (۴۳۰- ۳۵۴ ق.م) و یا پولینیوس (قرن ۲ میلادی) که همچنین از گارد جاویدان یاد کرده اند هم از نوشته های هرودوت الهام گرفته باشند زیرا هر دو آنها اطلاعاتی را ارائه می دهند که در کتاب تاریخ هرودوت ذکر نشده است. گزنفون که به عنوان سرباز اجیر در ارتش پارسیان برای کوروش جوان (تاریخ مرگ ۴۰۱ ق.م) جنگیده بود، بدون شک داستان هایی را در رابطه با گارد جاویدان شنیده بود.
هرودوت توسط نویسنگان قدیم و مدرن برای اشتباهات و بزرگنمایی های موجود در نوشته هایش مورد انتقاد قرار گرفته و عده ای از پژوهشگران مدرن ادعا کرده اند که گارد ۱۰۰۰۰ نفره جاویدان هرگز در ارتش پارسیان وجود نداشته است (آنها بطور کلی یاد شدن این گارد توسط گزنفون و پولینیوس را نادیده گرفته اند) و معتقد اند که هرودوت کلمه "دنباله رو" (anusiya) در پارسی کهن را با کلمه "جاویدان" (anausa) اشتباه گرفته است. بر اساس این ادعا، گارد ۱۰۰۰۰ نفره جاویدان تنها بخشی از گارد پیاده نظام بوده و هرودوت به دلیل علاقه شدیدش به داستان گویی، در رابطه با شهرت آنها اغراق کرده است.
البته با یاد شدن از گارد جاویدان به عنوان واحدی سرآمد در دوران امپراطوری ساسانیان (۲۲۴- ۶۵۱ ق.م) این ادعا زیر سوال می رود. اردشیر یکم (دوران حکومت ۲۲۴- ۲۴۰ ق.م)، پایه گذار امپراطوری ساسانیان، ارتش خود را به تقلید از امپراطوری هخامنشیان (همچنین نحوه جنگاوری اشکانیان و ارتش رومیان) سازمان داده بود که شامل گارد ۱۰۰۰۰ نفره جاویدان نیز می شد. به غیر از تجهیزات نظامی بهتر گارد جاویدان هخامنشیان، تفاوت آنها با گارد جاویدان ساسانیان در این بود که گارد هخامنشیان پیاده نظام اما گارد ساسانیان سواره نظام بودند. در هر دو امپراطوری گارد جاویدان از میان جنگجویانی انتخاب می شدند که لیاقت خود را هم از منظر استعداد های جنگاوری و هم از منظر خصوصیات شخصیتی اثبات کرده بودند و نیرومندترین واحد در ارتش های هخامنشی و ساسانی، ازعظیم ترین امپراطوری های دنیای باستان بودند.
مبدا و تعلیمات
گارد جاویدان ابتدا در دوران حکومت کوروش کبیر (دوران حکومت ۵۵۰- ۵۳۰ ق.م)، پایه گذار امپراطوری هخامنشیان، تشکیل شد. کوروش کبیر ماد ها را، که کنترل منطقه را در دست داشتند، شکست داد و سپس مجموعه ای از لشگرکشی ها را به هدف گسترش دادن قلمرو خود آغاز و لیدیا، ایلام و بابل را به ترتیب در سال های ۵۴۶ ق.م، ۵۴۰ ق.م و ۵۳۹ ق.م تسخیر کرد. او جنگجویان ماد و ایلامی را در ارتش خود بکار گرفت و اغلب به آنها جایگاه فرماندهی را اعطا می کرد.
بر اساس تاریخ سنتی ایرانیان، گارد جاویدان ابتدا توسط فرمانده ی خود پانته آ ارتشبد و همسرش فرمانده آریاسب پس از شرکت در نبرد اوپیس در سال ۵۳۹ ق.م تشکیل شده است. گفته می شود که پانته آ ارتشبد پس از سقوط بابل به دست کوروش کبیر، حکمران آن منطقه بوده و گارد سرآمد و زبده جاویدان را در همان زمان ایجاد کرده است. گمان می رود که او همچنین فرمانده اول گارد جاویدان بوده است که بر اساس مدارک موجود در مقبره ها و گفته های تاریخ دانان یونانی و رومی که ثابت می کند زنان در درجات بالای ارتش پارسیان خدمت می کرده اند، بسیار محتمل می باشد.
گزنفون در اثر خود به نام کوروش نامه (شرحی نیمه تخیلی از زندگی و دوران حکومت کوروش) ادعا می کند که کوروش گارد محافظ کاخ خود را از بهترین جنگجویان ارتش شکل داده و سپس نیرویی زبده از بهترین ها را تشکیل داده است:
او از بین آنها ده هزار نیزه دار را انتخاب کرد که در زمان حضور وی در اقامتگاه خود، شبانه روز از کاخ محافظت می کردند؛ اما زمانی که او اقامتگاهش را برای رفتن به جایی ترک می کرد، آنها در دو سوی او به خط حرکت می کردند. (VII.5.68)
آنها از اقوام پارس و ماد بودند و گمان می رود که در لشگرکشی های مختلف کوروش بر علیه لیدیا، ایلام و بابل به عنوان محافظ شخصی کوروش و همچنین گروه پیشقراول شرکت کرده باشند. همچنین تصور می شود که این گارد همراه پسر کوروش، کمبوجیه دوم (دوران حکومت ۵۳۰- ۵۲۲ ق.م)، در لشگرکشی اش به مصر در سال ۵۲۵ ق.م حضور داشته اند.
کوروش ارتش دائمی جدیدی را ایجاد کرد اما سیستم جمع آوری سرباز و مالیات قدیمی که با نام کارا شناخته می شود، را حفظ کرد. محقق استفان کریسانتوز اینگونه می نویسد:
در ابتدا ارتش پارسیان شامل شبه نظامی هایی از توابع پارسی شاه می شد. اما تمامی پارسیان در این امر مشارکت نمی کردند. تنها افرادی که ثروت کافی برای فراهم کردن تجهیزات نظامی خود را داشتند متعهد به خدمت بودند؛ در نتیجه سیستم جمع آوری سرباز و مالیات نشان دهنده افراد ثروتمندتر جامعه پارسیان بودند. (۲۱)
این سیستم یکی از اساسی ترین جنبه های ارتش پارسیان باقی می ماند، اما از یک ساتراپ (فرماندار پارسی) در یک ساتراپی (استان) انتظار می رفت تا سربازانی را برای خدمت در ارتش فراخواند و همچنین خود و یا سرکرده ای معتمد آنان را در جنگ هدایت و فرماندهی کند. سربازان آماده به خدمت شامل تمامی ملل تابع امپراطوری، از آناتولی تا مصر و آسیای مرکزی، می شدند اما اصلی ترین افراد از اقوام پارسی و ماد بودند که گارد جاویدان نیز از بین همین گروه انتخاب می شد. کریسانتوز تمرینات لازمه پسران پارس و ماد اشراف زاده را اینگونه توصیف می کند:
از پنج سالگی اشراف زاده های منتخب برای استفاده از کمان، پرتاب نیزه و سوارکاری آموزش داده می شدند. آنها همچنین تعلیم داده می شدند تا سرما، گرما و باران را تحمل کرده و تحت هر شرایط سخت آب و هوایی راه پیمایی و پیشروی کنند. غذای آنها بسیار محدود بود و در صورت لازم مجبور بودند تا در شرایط موجود با کشاورزی و شکار غذای خود را تامین کنند. آنها بصورت مداوم شکار می کردند و در مسابقات ورزشی مانند دویدن و تست استقامت با هم به رقابت می پرداختند. خصوصیات شخصیتی آنان نیز مورد توجه قرار می گرفت. به آنان مذهب پارسیان و احترام به خدای خود، اهورامزدا، تاریخ مردمانشان و بخصوص اعمال قهرمانان را آموزش می دادند. همچنین به آنها وظایفشان در مقابل خدای پارسیان، مردم به ویژه شاه و خانواده هخامنشی نیز تعلیم داده می شد. و در آخر به آنان راستگویی آموزش داده می شد، موردی که توسط تعداد زیادی از تاریخ نگاران یونانی ذکر و تایید شده است. (۲۳)
خدمت سربازی از سن ۲۰ سالگی آغاز می شد و سربازان حرفه ای می توانستند در سن ۵۰ سالگی بازنشسته شوند. پس از بازنشستگی به آنان برای تشکر از خدمتشان زمین و حقوق داده می شد.
لباس فرم و سلاح ها
هرودوت توصیفی از نیروهای پارسی ارتش هخامنشیان را در کتاب VII.61 ارائه می دهد. غالبا ادعا شده است که تصاویر جنگجویان پارسی در شوش و پرسپولیس گارد ۱۰۰۰۰ نفره جاویدان را به نمایش در می آورند اما بر اساس این توصیفات، گمان می رود که این تصاویر نمایش دهنده ی ارتش معمولی پارسیان و تنها در برخی مواقع گارد جاویدان هستند.
آنها بر روی سرشان کلاه هایی آزاد و از جنس نمد می پوشیدند و بدنشان را با ردا هایی رنگارنگ و آستین و زره سینه هایی از جنس آهن که ظاهری مانند فلس ماهی داشتند می پوشاندند. پا های آنان با شلوار پوشیده شده بود و به جای سپر های عادی، تکه هایی حصیر بافی شده را حمل می کردند. آنها تیردان هایی را در زیر سپر خود و تیرک هایی کوتاه، کمان هایی بزرگ، تیرهایی ساخته شده از نی و خنجر هایی را از کمربند خود و بر روی ران پای سمت راستشان آویزان می کردند. (VII.61)
هرودوت همچنین توصیفی از لباس های خاص و شخصی گارد جاویدان و وسایلی که آنها را در جنگ همراهی می کرد نیز ارائه داده است:
سلاح های آنها قبلا توصیف شده است اما هر نفر از آنها میزان قابل توجهی طلا نیز به تن داشت. آنها همچنین ارابه هایی پوشانده شده برای زن های خود، تعداد قابل توجهی خدم وحشم مجهز و توشه و تدارکات شخصی و جدا از دیگر سربازان که با شتر حمل می شد را نیز به همراه خود داشتند. (VII.83)
در دوران ساسانیان گارد جاویدان واحدی سواره نظام بودند. لباس فرم و سلاح های آنها توسط تاریخدان رومی، امیانوس مارسلینوس (۳۳۰- ۴۰۰ میلادی)، ذکر شده است که توصیفی کامل از شوالیه ی پارسی ارائه می دهد:
تمامی گروه ها پوشش هایی از آهن به تن داشتند. تمامی اعضای بدن آنها با صفحه هایی ضخیم پوشیده شده بود که مفصل های سفت و انعطاف ناپذیرشان با اندام سربازان مطابقت پیدا می کرد. کلاه خود هایشان بسیار ماهرانه بر روی سر و صورت هایشان جای می گرفت. از آنجایی که تمام بدن آنها پوشیده از فلز بود، تیرهایی که به سمت آنها پرتاب می شدند می توانستند تنها از فضای خالی بسیار کوچک جلوی حدقه چشم (برای دیدن) و نوک دماغشان (برای نفس کشیدن) به آنها اصابت کنند. تعدادی از آنها که به نیزه مجهز بودند، به قدری بی حرکت می ایستادند که گویا با گیره ای برنزی نگه داشته شده اند. (25.1, 12-13)
سلاح های آنها شامل شمشیر، تبر، گرز و نیزه می شد. آنها همچنین دو کمان، دو ریسمان کمان، تیردانی با ۳۰ تیر و زنجیری با سنگ و یا گلوله نیز حمل می کردند. برخی از پژوهشگران دنیای مدرن بین دو دسته از سواره نظامان ساسانی تفاوت می گذارند؛ کلیباناری و کاتافراکت ها. بر خلاف کاتافراکت ها، کلیباناری ها اسب هایی زره پوش داشتند. لازم به ذکر است که این تمایز توسط تمامی پژوهشگران شناخته نشده است و تعدادی زیادی گارد جاویدان امپراطوری ساسانیان را به عنوان کلیباناری هایی می شناسند که اسب هایشان به اندازه خود سربازان زره به تن داشتند.
نبرد های شناخته شده در دوران امپراطوری هخامنشیان
گارد جاویدان همچنان در دوره حکومت داریوش یکم (دوران حکومت ۵۲۲- ۴۸۶ ق.م) نیز وجود داشت و گمان می رود که در نبرد ماراتن در سال ۴۹۰ ق.م، زمانی که داریوش یکم در زمان جنگ های پارسیان به یونان حمله کرده و شکست خورد، نیز حضور داشته اند. با این وجود به سادگی می توان گفت که شناخته شده ترین نبرد گارد جاویدان، نبرد ترموپیل در سال ۴۸۰ ق.م و در دوران حکومت خشایار شاه یکم (دوران حکومت ۴۸۶- ۴۶۵ ق.م) می باشد. خشایار شاه یکم به انتقام جویی از شکست ده سال قبل پارسیان در نبرد ماراتن، لشکرکشی ای عظیم به سمت یونان کرد اما با مقاومتی سر سختانه از ژنرال اسپارت ها، لئونیداس یکم (دوران حکومت ۴۹۰- ۴۸۰ ق.م)، در گذرگاه ترموپیل مواجه شد. لئونیداس یکم که متوجه موقعیت مخاطره آمیزشان در مقابل لشگر پارسیان، که از نظر تعداد بر آنهاا برتری داشتند، شده بود اکثریت نیرو های مدافع را بازگرداند و با ۳۰۰ تن از سربازان اسپارت تحت فرماندهی خود با دشمن روبه رو شد.
خشایار شاه یکم ابتدا سربازان ماد و کیسیایی خود را در مقابله با اسپارت ها فرستاد اما آنها مجبور به عقب نشینی شدند. بنا به توصیفات هرودوت، او سپس گارد جاویدان را به نبرد فرستاد:
پس از مدتی سربازان ماد با صدمات بسیار زیاد مجبور به عقب نشینی شدند و جای آنها توسط گارد جاویدان (به گفته خشایار شاه، گردان پارسیان) به فرماندهی ویدرنه گرفته شد. انتظار می رفت که آنها بتوانند به سادگی در این نبرد پیروز شوند اما زمانی که با یونانیان مواجه شدند، همچون مادها، نتوانستند موفقیتی کسب کنند. به دلیل مشابه بودن شرایط، نتیجه ی نبرد نیز مشابه بود؛ آنها در فضایی محدود و بسته با نیزه هایی کوتاه تر از نیزه های یونانیان می جنگیدند و نمی توانستند از برتری تعداد خود استفاده کنند. (VII.211)
ضعف اصلی گارد جاویدان در مقابل یونانیان (در نبرد ترموپیل و دیگر نبردها) ضغیف بودن سلاح ها و زره پوش هایشان در مقایسه با یونانیان بود. تا قبل از مقابله با یونانیان، پارسیان هرگز دغدغه ای در رابطه با جنبه های ذکر شده در جنگاوری خود نداشتند زیرا مناطقی که تا آن زمان با آنها برخورد کرده بودند (مانند لیدیان و ایلامیان) از سلاح ها و زره پوش هایی مشابه استفاده می کردند.
سپر و زره پوش های مقاوم و بادوام یونانیان به همراه سلاح های کاربردیشان از پارسیان پیشی می گرفت و ارتش پارسیان را در شرایط نا مساعد چشمگیری قرار می داد؛ بخصوص در نبرد پلاته در سال ۴۷۹ ق.م که احتمال می رود درآن سربازان عادی پارسیان جنگیده باشند و نه گارد جاویدان که پس از شکست در سالامیس در سال ۴۸۰ ق.م، همراه خشایار شاه یکم عقب نشینی کرده بودند.
گارد جاویدان به عنوان واحد و گروهی زبده و سرآمد در ادامه ی امپراطوری هخامنشیان و تا بعد از نبرد گوگمل (۳۳۱ق.م) تحت فرماندهی داریوش سوم (دوران حکومت ۳۳۶- ۳۳۰ ق.م) در مقابل نیروهای اسکندر مقدونی حضور داشتند. نبردی که در آن به واسطه ی تاکتیک ها و تسلیحات نظامی اسکندر، شکست خوردند. گارد جاویدان توسط اسکندر (که خود را به عنوان جانشین داریوش سوم معرفی کرده و حتی در برخی مواقع از او به عنوان آخرین پادشاه امپراطوری هخامنشیان نیز یاد می شود) دست نخورده باقی ماند. پولینیوس به سیاست اسکندر در دست نخورده نگه داشتن گارد جاویدان در استراتژی های خود گواهی می دهد:
در زمان تصمیم گیری در رابطه با مسائل قانونی در بین یونانیان و مقدونی ها، اسکندر ترجیح می داد تا دادگاهی معتدل و همگانی داشته باشد. اما در بین بربرها، وی ترجیح می داد تا دادگاهی مجلل و مناسب یک ژنرال داشته باشد تا بربرها را حتی با ظاهر آن شگفت زده کند. زمان تصمیم گیری در رابطه با مسائلی در بین اهالی باختر، هیرکانیا و هند، او دستور بر پا شدن چادری با این مشخصات را می داد: بزرگی چادر به اندازه ای بود که می توانست ۱۰۰ تخت را در خود جای دهد. پنجاه ستون طلا آن را نگه می داشتند وسایبان هایی سوزن دوزی شده از طلا سقف چادر را می پوشاندند. در داخل چادر ابتدا ۵۰۰ نفر سیب بر از ارتش پارسیان در لباسی به رنگ های صورتی و زرد و پس از آنها به همان تعداد کماندار در لباسی هایی متفاوت می ایستادند؛ برخی از آنها به رنگ قرمز آتشین، برخی به رنگ آبی تیره و برخی به رنگ سرخ. در جلوی پارسیان ۵۰۰ نفر از بلند قامت ترین افراد ارتش سپر نقره ای مقدونی (آرگیراسپیدها) می ایستادند. در وسط چادر تخت سلطنتی طلا قرار داشت که محل نشستن و صحبت کردن اسکندر بود. زمانی که اسکندر به مسائل و پرونده ها گوش میداد، نگهبانانی در دو سمت از او مراقبت می کردند. دورادور چادر رسته ای از فیل هایی که اسکندر به آنها مجهز شده بود به همراه ۱۰۰۰ نفر از ارتش مقدونی با لباس های مقدونی می ایستادند. در کنار آنها ۵۰۰ نفر از ایلامیان با لباس هایی صورتی و پس از آنها دایره ای ۱۰۰۰۰ نفره از زیبارو ترین و بلند قامت ترین پارسیان با تزئینات پارسی و شمشیر به دست می ایستادند. اینگونه بود دادگاه اسکندر در میان بربر ها. (۴.۳.۲۴)
سیب بر ها که توسط پولینیوس یاد شده اند گروهی از فرماندهان پارسی بودند که در انتهای نیزه های خود بر خلاف وزنه های نقره ای سربازان عادی، وزنه هایی طلایی داشتند. به دلیل شباهت وزنه ها به سیب، این گروه با نام سیب برها شناخته می شدند. گارد جاویدان جنگ افزار هایی مشابه را حمل می کردند.
پس از مرگ اسکندر در سال ۳۲۳ ق.م، امپراطوری او میان چهار تن از فرماندهانش تقسیم شد و سلوکوس یکم نیکاتور (دوران حکومت ۳۰۵- ۲۸۱ ق.م) حکمرانی آسیای مرکزی و بین النهرین را در دست گرفته و امپراطوری سلوکیان را تاسیس کرد (۳۱۲- ۶۳ ق.م). سلوکوس یکم سیاست های اسکندر را ادامه داده و فرم اولیه ی امپراطوری هخامنشیان را نگه داشت، اما مشخص نیست که آیا او گارد جاویدان را نیز حفظ کرده است یا نه.
نوآوری های اشکانیان و امپراطوری ساسانیان
امپراطوری اشکانیان جانشین سلوکیان شدند و با تمرکززدایی دولت، سیستمی فئودال را برقرار ساختند که در اصل بازگشتی به الگوی کارا بود. در این الگو ساتراپ ها در صورت نیاز حکم می دادند تا سربازانی برای خدمت جمع آوری شوند. اشکانیان از ضعف های حکومتی مرکزی با ارتشی دائمی که باید در حرکت و سیال می بود آگاه بودند. آنها به ساتراپ ها اجازه دادند تا هرکدام نیروهایی جداگانه برای مقابله با تهدیدات ایجاد کنند و در نتیجه نیازی به سپاه مرکزی گارد جاویدان نداشتند. اشکانیان ارتش اصلی خود را به سواره نظام هایی سبک و سنگین تقسیم کردند و به پیاده نظام ها نقشی کوچک در نبردها دادند.
در زمان تاسیس امپراطوری ساسانیان، اردشیر یکم سواره نظام سنگین اشکانیان را به عنوان الگویی ابتدایی برای شکل دادن به گارد جاویدان خود قرار داد. همانطور که ذکر شد، این جنگجویان سواره نظام به تجهیزات بسیار مجهز بودند و ستون اصلی نیروی نظامی ساسانیان بشمار می رفتند. ارتش امپراطوری ساسانیان در همه حال آماده به رزم بودند و توانایی این را داشتند تا لژیون های امپراطوری روم را به دفعات شکست دهند، از قلمرو ساسانیان در مقابل تهاجمات دفاع کنند و حکومت را به مدت ۴۰۰ سال پایدار نگاه دارند.
در دوران حکومت خسرو یکم (شناخته شده با نام انوشیروان دادگر، دوران حکومت ۵۳۱- ۵۷۹ میلادی) ارتش و گارد جاویدان در بالاترین و عالی ترین درجه ی خود بود، با این وجود نتوانست در مقابل نیرو های سیال اعراب مسلمان مقابله کند. مسلمانان با استفاده از کماندارانی چابک و سواره نظام هایی سوار بر شتر که می توانستند بر روی زمین های سخت و شنی راحت تر حرکت کنند، ساسانیان را در سال ۶۵۱ میلادی شکست دادند. پس از پیروزی اعراب مسلمان و سقوط امپراطوری ساسانیان، ارتش ایرانیان به همراه گارد جاویدان منحل می شود.
نتیجه گیری
در سده ۲۰ میلادی و در دوران حکومت آخرین پادشاه ایران، محمد رضا شاه پهلوی (دوران حکومت ۱۹۴۱- ۱۹۷۹ میلادی)، برای خود واحدی ۴۰۰۰- ۵۰۰۰ نفره از سربازان داوطلب را به هدف زنده کردن گارد جاویدان و ارتباط دادن خود با گذشته ی درخشان امپراطوری های هخامنشیان و ساسانیان، تشکیل داد. پس از انقلاب سال ۱۹۷۹ میلادی، گارد جاویدان بار دیگر منحل شد.
متاسفانه امروزه گارد جاویدان از طریق تجسمشان در رمان ۳۰۰ نوشته ی فرنک میلر و فیلمی با نامی مشابه و ساخته شده بر اساس همین رمان در سال ۲۰۰۶ شناخته می شوند. فیلم ۳۰۰ داستان نبرد ترموپیل و مقابله ی قهرمانانه ی لئونیداس و ۳۰۰ اسپارت تحت فرماندهیش در سال ۴۸۰ ق.م را به تصویر می کشد. در این آثار گارد جاویدان و همچنین خشایار شاه یکم به عنوان هیولا هایی بدشکل در مقابل جنگجویان بی باک یونانی تحت فرماندهی لئونیداس تجسم شده اند.
تنها هدف از خلق این تصاویر، تخریب وجهه ی گروهی از برترین جنگجویان دنیای باستان است. گارد جاویدان به هیچ وجه حیواناتی وحشی و شبیه به انسان نبوده اند، بلکه آنها برخی از فرهیخته ترین، با فرهنگ ترین و شجاع ترین جنگجویان در میادین جنگ دنیای باستان بودند و لایق احترامی بیش از شناخته شدن تنها به عنوان دشمنان درنده خوی یونانیان در ترموپیل هستند. در حقیقت پارسیان شکست های خود را در سال های ۴۹۰ و یا ۴۸۰ ق.م به عنوان شکست هایی بزرگ قلمداد نمی کردند و به احتمال بسیار زیاد اطمینان داشته اند که گارد جاویدان آنها را در جنگ های بعدی به پیروزی خواهد رساند و بار ها، بخصوص در دوران امپراطوری ساسانیان، این اتفاق رخ داد.