تیمپانُن (به یونانی tympanon؛ به لاتین tympanum) نوعی طبل قابدار در موسیقی یونان باستان بود که از رایجترین سازهای کوبشی بهشمار میرفت. تیمپانُن از نظر ساختار شباهت زیادی به دف ایرانی داشت و صدای بلند و تندرآسای آن به احتمال زیاد به غرّش تیمپانی در ارکستر سازهای غربی امروز میمانست. نوازندگان این ساز اغلب زنان بودند و کاربرد اصلی آن همراهی آیینهای دینی و مناسک پرستش ایزدان بود. در حقیقت، تیمپانُننوازی زنان بههمراه رقص یونانی بدنۀ بسیاری از دستههای مذهبی را تشکیل میداد. کمدینویس یونانی، آریستوفانِس (حدود 460 تا حدود 380 پیش از میلاد) نمایشنامۀ لیسیستراتای خود را با شکوه و شکایت قهرمان نمایش، لیسیستراتا، از هول و ولای مفرط زن جماعت برای شرکت در این گونه دستهها آغاز میکند، طوری که هجوم تیمپانُنهای برافراشته راه کوی و بازار را بند میآورد. زنان در سراسر جهان یونانی برای پرستش ایزدان گوناگون اساطیر یونان تیمپانُن میزدند، و این ساز نقشی کلیدی در مراسم نیایش ایزدبانوان مهم، که اختیاردارِ باروری، زناشویی، و زایمان بودند، مثل رِئا، دِمِتِر، آرتمیس، یا کیبِله (سیبِل) ایفا میکرد. از میانههای سدۀ هفتم پیش از میلاد به بعد، آیینهای دینی و مناسک رمزی این ایزدبانوان در مقامِ «مادرِ عظما» با مراسم پرستش دیونیسوس، ایزد شراب و سرچشمۀ نیروهای حیاتبخش آن، گره خورد و از آن بهبعد تیمپانُن به نماد هردو الوهیت در فرهنگ و هنر یونانی تبدیل شد.
تیمپانُنهای یونان باستان از مواد ناپایداری مثل چوب و پوست حیوانات ساخته میشدند، و به همین خاطر در گذر زمان از بین رفتهاند و احتمال یافتن باقیماندهای از آنها در کاوشهای باستانشناسی بسیار اندک است. با این حال، نوشتههای باستانی و شواهد تصویری نشانههای فراوانی از اهمیت و رواج تیمپانُن و همتایان غیریونانی آن در برگزاری انواع مناسبتهای زندگی روزمره، عیدهای دینی، ارتباط با عالم غیب، و کاربستهای درمانی به دست میدهند. انواع طبلهای دستی، اغلب دایرهشکل ولی گاه سهگوش یا چهارگوش، با رویههای پوستیِ ساده یا نقاشیشده، با حلقههای فلزی یا زنگهای کوچک داخل قاب یا بدون آنها، از هزاران سال پیش تا امروز در بسیاری سرزمینها رایج بودهاند، از غرب آفریقا و مصر گرفته تا کرانههای اروپایی مدیترانه و آسیا، خاور نزدیک، میانرودان، و درۀ سند.
ویژگیهای ساختاری و تکنیکهای نوازندگی
تیمپانُن یونان باستان از یک قاب چوبی گِرد تشکیل میشد که پهنای آن به اندازهای بود که راحت در کف دست نوازنده قرار بگیرد. روی یک طرف این قاب پوست نازکشدۀ گاو میکشیدند و روی این سطح پوستی گاه با نقشهای رنگارنگ تزئین میشد. تیمپانُن نقاشیشده در مستعمرههای یونانینشین جنوب ایتالیا رواج زیادی داشت. داخل قاب برخی تیمپانُنها حلقههای فلزی کوچکی با فاصلههای هماندازه نصب میشد تا غرّش رعدآسای آنان با خشخشهای فلزی و ضربههای اضافی عمیقتر شود. تعداد این حلقهها بسته به بزرگی محیط قاب میتوانست بین 4 تا 7 عدد باشد. سفالینههای نقاشیشده و کندهکاریهای برجسته و فرورفته روی صخرهها، سنگهای قیمتی، و ساختههای فلزی نشان میدهند که تیمپانُن در اندازههای گوناگون ساخته میشد، از دایره زنگی کوچک گرفته تا دایرههای عظیم سپرمانندی که در تندیسهای کیبله، رئا، یا دِمِتِر دیده میشود و این ایزدبانوان را با الاهگان ماه مثل آرتمیس و سِلِنه پیوند میدهد.
روش پایه در نوازندگی تیمپانُن، تا آنجا که از نقاشیها و تندیسها میتوان فهمید، این بوده که ساز را با دست چپ عمودی نگه میداشتند و با کف دست و انگشتان دست راست به سطح پوستی آن ضربه میزدند. ضربها و الگوهای ریتمیکی که به این ترتیب تولید میشد را گاه با لرزاندن یا تکان دادن قاب تیمپانُن، که صدای حلقههای داخل آن را درمیآورد، جملهبندی میکردند. لرزاندن و تکان دادن تیمپانُنهایی که نوارهای رنگین آنها هنگام حرکت موج برمیداشت منظرهای تماشایی به وجود میآورد که روی برخی سفالینههای یونانیِ قرمز-نقش به نمایش درآمده است. این سفالینهها نشان میدهند که برخی تیمپانُنها دستههایی از نوار یا ریسمان نیز برای حمل کردن ساز داشتند.
برخی نویسندگان یونانی رقص با تیمپانُن را چرخیدن توصیف کردهاند، و تصویرهای زیادی از زنان رقصنده وجود دارد که در پیچ و تاب رقص تیمپانُن خود را بالای سر برده و شاید میلرزانند. در مقابل، شماری از سفالینههای جنوب ایتالیا از سدۀ چهارم پیش از میلاد خود تیمپانُن را از زاویههای گوناگون به نمایش میگذارند و این گمان را ایجاد میکنند که نواختن این ساز ممکن است شامل تکنیکهای پیشرفتهتری مانند چرخاندن ساز حول محور آن و یا بالا پایین انداختن آن هنگام اجرای رقص نیز بوده باشد.
ریشهها
تراژدینویس یونانی، ائوریپیدِس (حدود 484 تا 407 پیش از میلاد) نمایشنامۀ زنان باکخوسی (باکخایی) خود را، که بیش از هر منبع نوشتاری دیگری در رابطه با دیونیسوس و کیش پرستش او به آن استناد شده است، با شرح مفصلی دربارۀ تیمپانُن، آفرینش آن، و اهمیت آن در پرستش این ایزد آغاز میکند:
دیونیسوس
من، پسر زئوس، به این سرزمین پا نهادهام که از آنِ تِبِسیها است – [...] من از سرزمینهای ثروتمند مردمان لیدیا و فریگیا راهی شدم، دشتهای آفتابخوردۀ پارسیان و دیوارهای بلخیان را پشت سر گذاشتهام، و از سرزمین زمستانی مادها، عربستان سعادتمند، و سرتاسر آسیا عبور کردهام، که کرانههای گستردهاش در کنار دریای شور شهرهایی خوش–بارو مالامال از تودههای درهمجوش هلنیها و بربرها را در خود جا داده است؛ و این نخستین شهر هلنی است که به آن قدم میگذارم، حال که رقص و آیینهای رمزی خود را در همۀ آن سرزمینها بنیان گذاشتهام، تا ایزدی برجسته در میان آدمیان گردم. [...]
ولی شما ای زنانی که تملوس، باروی لیدیا، را ترک گفتید، ای خنیاگران قدسی که از میان بربرهاتان با خود آوردم تا دستیاران و همراهان من باشید، دفها (تیمپانُنها)ی خود را برگیرید، همان سازی که بومی شهر فریگیان، نوساختۀ رئای مادر و خود من است، و گرداگرد این کاخ که از آنِ پنتئوس است دف بزنید، چنان که سرتاسر شهر کادمُس ببیند و بشنود. من اما رهسپار دامنههای کیتاریُن خواهم شد تا در کنار زنان باکخوسی باشم و در رقص و پایکوبیشان شرکت جویم. (سطرهای 1 تا 64)
اشارۀ ائوریپیدِس به محبوبیت فراگیر آیینهای پرستش دیونیسوس و رقص و تیمپانُننوازی همراه این آیین ها در سرزمینهای گوناگون شمال غرب دریای سیاه، غرب آسیا و آسیای صغیر، و شرق مدیترانه شواهدی عینی بین یافتههای باستانشناسی دارد. تأکید او روی زنان بهعنوان نوازندگان اصلی ساز تیمپانُن نیز میتواند بازتاب آیینهایی باشد که خود در سدۀ پنجم پیش از میلاد در آتن و جاهای دیگر شاهدشان بوده و شاید رنگی هم از تجربۀ شخصی او به عنوان پسرک رقصنده و مشعلدار در عیدهای آپولونی داشته باشد.
نخستین سند نوشتاری در تاریخ که به یک طبل دستی همتای تیمپانُن اشاره میکند به حدود سال 1700 پیش از میلاد برمیگردد، و در حقیقت بخشی از کتاب عهد عتیق است که در آن میریام، خواهر موسا و هارون، تُف (طبل دستی عبری) خود را برمیدارد تا رقص و آواز زنان اسرائیلی به شکرانۀ سالم گذشتن این قوم از دریای سرخ را رهبری کند (سِفر خروج، باب 15، آیات 20 تا 21). در همان هزارۀ دوم پیش از میلاد، در مصر، عید تِخ (Tekh) در بزرگداشت جان به در بردن از مأموریت مرگبار سِخمِت برای نابودی نوع بشر و تولد دوبارۀ او به صورت ایزدبانوی نیکوکار، هاثور (حاثور یا حتحور هم نوشته اند)، برگزار میشد که با رقص و آواز و نوشخواری و دایره زدن همراه بود. هاثور نیز مثل بیشتر ایزدبانوان دف-دوست، شهبانوی آسمان و نگهدار زنانگی، باروری، و عشق شمرده میشد. سازی که بیش از همه با او پیوند دارد سیستروم یا جغجغۀ مصری است، اما نقش او در حال دفنوازی نیز بر دیوارهای معبدش در دِندِرا و معبد شوهرش، هُروس، در اِدفو دیده میشود.
قدیمیترین تصویری که از یک تیمپانُن یونانی در دست داریم متعلق به سدۀ هشتم پیش از میلاد است و روی یک دایره/سپر نقش شده که از غاری بر فراز کوه ایدا در جزیرۀ کرِت به دست آمده است. اسطورههای یونانی این غار را محلی دانستهاند که مادر زئوس، رئا، او را پس از تولد در آن مخفی کرد تا مثل سایر خواهر و برادرهای خود طعمۀ نوزادخواریِ پدرش، کرُنوس، نشود. در این غار، نگاهبانان مخصوص زئوس، جنهایی جنگجو با نام کلی کوریبانتیها (korybantes) یا کوریتیها (kouretes)، برای آن که صدای گریۀ نوزاد به گوش کسی نرسد شمشیرها و سپرهای خود را بههم میکوبیدند و با ضرباهنگی که بدین ترتیب ایجاد میشد به رقصی جنگی برمیخاستند.
صدای ساز و کاربردهای آن
در پارۀ کوتاهی که از نمایشنامۀ اِدونیها (The Edonians) اثر آیسخیلوس (حدود 525 تا حدود 456 پیش از میلاد) باقی مانده، قوم اِدونی که از مردمان باستانی تراکیا بودند صدای تندرآسای تیمپانُن را برای بازسازی آوای ایزدِ ورزا-هیبت (دیونیسوس) در آیینهای رمزی شبانۀ پرستش کُتیس (Kotys)، ایزدبانوی ماه، به کار میبرند. همین کاربریِ آیینی تیمپانُن، به گفتۀ تاریخ-جغرافینگار یونانی استرابُن (حدود 64 پیش از میلاد تا حدود 24 میلادی)، در مناسک روحانی پرستش توأمان رئا و دیونیسوس در کرِت و خاک یونان رواج داشته است. شاعر یونانی، پیندار (حدود 518 تا حدود 7/448 پیش از میلاد)، در سرودی روحانی از شاد کردن دل مادرِ عظما (دِمِتِر) با ضربِ شادمانۀ تیمپانُن میگوید که باعث شد اندوه و ماتم او از ربودن شدن دخترش توسط هادِس، فرمانروای جهان مردگان، تسکین پیدا کند.
در آتن، زنان در هردو موقعیت عروسی و عزا بر تیمپانُن میکوفتند و دیونیسوس را در مقام ایزد رستاخیز و زندگیبخش جانها صدا میزدند. سنگ مزار مرمرینی از سدۀ چهارم پیش از میلاد متعلق به زنی آتنی به نام نیکوماخی در دست است و نگارۀ حکشدۀ او را نشان میدهد که به دف بزرگ خود تکیه داده و دست خود را برای دست دادن (deixiosis) با شوهرش به نشانۀ وداع و/یا پایداری ابدیِ پیوندشان در جهان آخرت دراز کرده است. سنگ مزار خایرِستراتی، «مادری همه شکیبایی»، نیز او را پیش رویِ دختر جوانی نشان میدهد که نوۀ اوست و تیمپانُن مادربزرگ را برای او نگه داشته است. هردو قطعه سنگ در پیرائیوس، شهری بندری نزدیک آتن، پیدا شدهاند که زیارتگاهی کانونی برای ایزدبانوی مادر-کیبله دارد که آیینهای مشترک پرستش او و دیونیسوس در آن برگزار میشده است.
تیمپانُن روی بسیاری از سفالینههایی که عید دیونیسوسی لِنایا را تصویر میکنند به چشم میخورد. در این گونه نقاشیها زنانی از حلقۀ یاران اساطیری این ایزد (thiasos) که در حالت رقص مستانه و وجد آیینی ترسیم شدهاند، به نواختن این ساز مشغول اند. تا پایان سدۀ پنجم پیش از میلاد، ساتیرها و دیگر همراهان مذکر دیونیسوس نیز به جمع تیمپانُننوازان پیوسته بودند، اما شواهد تصویری حضور فزایندۀ مردان تیمپانُننواز چند دهه بیشتر دوام نیاورد و با از رواج افتادن سفال نقاشیشدۀ یونانی در اواخر سدۀ چهارم پیش از میلاد ناپدید شد.
تحولهای بعدی
در فرهنگ رومی، تیمپانُن را اغلب بدون حلقه یا زنگ ترسیم میکردند. اما گذشته از این، تیمپانوم لاتین پیوند همیشگی خود با زنان، رقص، و باکخوس را حفظ کرد، که آیینهای وجد و پایکوبی و اعمال قدرت او بر ارواح و رستاخیز در انتقال از فرهنگ یونانی به لاتین تا حد زیادی پذیرفته و اقتباس شده بود. نقاشیهای دیواری و مجسمههای رومی نقش زنان زمینی و اساطیری گوناگونی را با تیمپانومهای برافراشته در خود جا دادهاند، از جمله ماینادهای تیمپانومنوازی که در صحنههای دیونیسوسیِ حکاکیشده روی تابوت سنگی ماکونیانا سِوِریانا (Maconiana Severiana) متعلق به حدود 210 تا 220 میلادی به رقص آیینی مشغول اند. نمونۀ دیگری نیز در نقاشی «پیروزی باکخوس» روی یک کاشی رومی از قرن سوم میلادی به چشم میخورد.
امروزه در کشور یونان شکل باستانی ساز تیمپانُن رواج و محبوبیت خود را از دست داده و کلمۀ τυμπανον به زبان یونانیِ امروزین میتواند به هر نوع طبلی اطلاق شود. اما تیمپانُن یونانی امروز در عمل نوعی طبل نظامی نسبتن بزرگ است که از گردن در جلوی بدن نوازنده آویخته و با مضراب نواخته میشود. در مقابل، شکل اصیل تیمپانُن، طبل قاب دار دستی و بزرگ با صدای رعدآسا، همچنان در بسترهای دینی، عرفانی، و مناسبتیِ کشورهای گوناگونی که میراثدار سنتهای موسیقایی ایرانی–عربی–ترکی هستند به حیات خود ادامه میدهد.