
بریتومارتیس، که نام دیگرش دیکتینا (Diktynna) است، در اسطورههای یونانی ایزدبانوی شکار و تور ماهیگیری در جزیرۀ کرِت بود. اهالی این جزیره او را یک پری جنگلی میدانستند و با همین عنوان زیارتگاههایی برای پرستش او ساخته بودند، ولی او بعدها صاحب دست کم دو مجموعۀ پرستشگاهی بزرگ و پررفت و آمد شد، که یکی در همان جزیرۀ کرِت و دیگری در جزیرۀ آیگینا (Aigina) قرار داشت، و هردو اغلب انباشته از زائرانی بودند که برای ایزدبانو هدیه و نذری میآوردند. بنا بر باورها، بریتومارتیس دوشیزۀ جوانی بود که ناپدید شده و بعد آرتِمیس به او نامیرایی بخشیده و در شمار ایزدان و جاودانگان قرار داده بود.
رایجترین افسانه درمورد بریتومارتیس، که نامش به معنی «دختر شیرین» است، او را در سیمای یک شکارچی بیمانند و از همراهان محبوب آرتمیس ترسیم میکند. بریتومارتیس همانند همۀ دختران پیرو آرتمیس سوگند خورده بود دوشیزه بماند. اما پادشاه جزیرۀ کرِت، مینوس، خواستار او شد و به مدت نه ماه خستگیناپذیر سر در تعقیب او گذاشت. مینوس سرانجام بریتومارتیس را بر فراز پرتگاه بلندی گیر انداخت و خواست به او دستدرازی کند، اما بریتومارتیس خود را از بالای صخره به دریا انداخت و از چنگ او گریخت. در دریا چند ماهیگیر او را به تور (دیکتوئُن) انداختند و با خود به جزیرۀ آیگینا بردند. بریتومارتیس در آن جزیره ناپدید شد، و برخی روایتهای محلی ناپدید شدن او را برای فرار از دست ماهیگیری تجاوزکار گفتهاند. آرتمیس او را به دیکتینا، ایزدبانوی تورهای ماهیگیری، تبدیل کرد، و کیش پرستش او را در آیگینا بنیان گذاشت.
بریتومارتیس/دیکتینا گرچه آشکارا اهل کرِت دانسته شده، اما به احتمال زیاد یک ایزدبانوی محلی ردهپایین بوده که نویسندگان کلاسیک یونان او را بار دیگر و این بار در مقامی بالاتر وارد جمع ایزدان تاریخ آن جزیره در عصر مفرغ کردند. دیکتینا با گذشت زمان صاحب تبارشناسیهایی شد که نسب او را به ایزدان میرساندند، و حتا او را در کنار آرتِمیس و آپولون یکی از فرزندان زئوس و لیتو (Leto؛ لِتو هم مینویسند) معرفی میکردند. کیش پرستش دیکتینا، بنا بر شواهد باستانشناختی مثل خرابههای بناهای پرستشگاهی مربوط به او و سکههایی که تصویر او بر آنها نقش بسته، در گذر دورۀ هلنیستی تا اواخر دورۀ امپراتوری رُم (روم) رایج و برقرار باقی ماند.
در دین مینوسی
نظام باورها و آیینهای دینی کرِت مشخصههای بارزی دارد، که از جملۀ آنها میتوان به دستههای مذهبی عظیم، قربانیها و هدیههای نذری پرشمار، نمادهای رمزی مثل تبر دوسر (لابریس)، و کنشهای آیینی از جمله ورزا-پرش (پرش از روی گاو نر) اشاره کرد. ویژگی دیگر دین مینوسی نگارههای نقاشیشده و تندیسهای شخصیتهای مادینه است، که تفسیرگران معمولن آنها را ایزدبانو یا کاهنه شناسایی میکنند. نگارۀ این شخصیتها در بسیاری موارد با بازوان برافراشته تصویر میشود، و برخی از آنها در هر یک از دستهای بالابردۀ خود یک مار دارند، ویژگیای که موجب شد سِر آرتور اِوَنز (۱۸۵۱ تا ۱۹۴۱ میلادی)، چهرۀ کلیدی کشف تمدن مینوسی، این گونه نگارهها را نمایانگر «ایزدبانوی بزرگِ مادر» و همراهان او تصور کند.
کشف تعداد زیادی کتیبه در کنوسُس (Knossos)، محوطهای باستانشناختی که به باور اِوَنز قصر مینوس شاه بود، جای تردید برای او باقی نگذاشت که رمزگشایی از آن کهننوشتها میتواند شرح دقیقی از اشیایی که او در حفاریهای خود یافته بود و اهمیت آنها در دین و فرهنگ مینوسی بهدست دهد. او عمر خود را پای تلاش در این راه گذاشت، اما در نهایت متوجه شد کتیبهها در اصل به سه نوع خط یا دبیرۀ مختلف نوشته شدهاند: هیروگلیف کرِتی، خطینوشت الف، و خطینوشت ب. دو دبیرۀ نخست تا امروز رمزگشایی نشدهاند، اما رمزگشایی از دبیرۀ خطینوشت ب سرانجام توسط مایکل وِنتریس (۱۹۲۲ تا ۱۹۵۶ میلادی) صورت گرفت. از آنجا که تقریبن تمام کتیبههای رمزگشاییشده تا امروز دربردارندۀ محتوای مربوط به امور مالی و اداری بوده، پیدا کردن اطلاع و آگاهی دربارۀ دین مینوسی تا حد زیادی منوط به امکان مقایسه و همانندیابی این محتواها با شواهد دیداری حوزههای هنر، معماری، و باستانشناسی است. به بیان دیگر، هنوز هیچ مدرک نوشتاریای بهدست نیامده که بتواند مستقیمن به ما بگوید مردمان مینوسی چه موجوداتی را ایزدان و ایزدبانوان خود میدانستند.
با این همه، یک توافق بنیانی بین پژوهشگران در این مورد وجود دارد که دین مینوسی، همانند بسیاری دیگر از جنبههای فرهنگ مینوسی جزیرۀ کرِت در دورۀ مفرغ، بعدها کم و بیش به فرهنگهای میکنایی و سپس یونانی منتقل شد. همانگونه که مایکل وِنتریس نشان داد زبانی که خطینوشت ب به آن نوشته میشد یک شکل نخستینی از زبان یونانی کلاسیک یا یونانی باستان است، پژوهشگرانی همچون جنیفر لارسن نیز به این نکته اشاره میکنند که:
دین «یونانی» از همان سرآغاز تاریخ خود در عصر مفرغ یک دین ترکیبی بود. [در این دین] رد پای پررنگ باورها و زیباییشناسی مینوسی به شکلی که در فرهنگ مادی دین میکنایی بازتاب یافته بهخوبی قابل مشاهده است... (۱۳۸)
باور به بسیاری از ایزدان و ایزدبانوان بزرگ دین یونانی مثل زئوس، آپولون، دیونیسوس، و آتِنا در حقیقت میراث پایدار فرهنگ مینوسی است که به فرهنگهای میکنایی و سپس یونانی-رُمی باستان راه یافت، و دست کم گواه مادی این نکته را میتوان در چندتایی از کتیبههای خطینوشت ب پیدا کرد. کتیبههای دربردارندۀ این شواهد بخشی از کهننوشتهای کشفشده از «کاخ نِستور» (Palace of Nestor) در محوطۀ شهر میکنایی پیلوس (Pylos) و متعلق به حدود ۱۲۰۰ پیش از میلاد هستند. در این کتیبهها فهرست هدیههای نذری و قربانیهای تقدیمی به هر یک از ایزدان، که دریافت شده یا باید دریافت شود، به ثبت رسیده است. یکی از این کتیبهها، به شمارۀ Tn 316، مربوط به تقدیم ظرفهای طلا به زئوس، هرمِس، هِرا، و پوتنیا (Potnia) است. پوتنیا، که با خطینوشت ب در قالب هجایی پو-تی-نی-یا نوشته میشود، نامی است به معنی «ایزد مادینهای که صاحب قدرت است». این نام در تمدن مینوسی جزیرۀ کرِت عنوان چندین ایزدبانوی مهم بود، که گاه بهصورت کنیه بهکار میرفت، مثلن درمورد پوتنیا آتِنا، گاه به خاستگاه جغرافیایی ایزدبانو یا کارکرد منسوب به او اشاره داشت، مثلن درمورد پوتنیا هیپّیا («بانوی اسبها»)، و گاه بهتنهایی در نقش نام یا عنوان ایزدبانو ظاهر میشد، مثلن پرستشگاهی فقط به ایزدبانو پوتنیا اختصاص مییافت. بدین ترتیب، اگر بتوانیم بپذیریم که پوتنیا در فرهنگ مینوسی/میکنایی واژهای معرف یک شخصیت دینی مادینه در هنر مینوسی بوده، آنگاه با مقایسۀ فراوانی این نام و فراوانی نگارههای مینوسی زنان قدسی میتوان احتمال داد که این ایزدبانوی بزرگ جزیرۀ کرِت از «فروپاشی بزرگ تمدنها در پایان دورۀ مفرغ» جان بهدر برده و در قالب یک یا چند ایزدبانو به جمع ایزدان یونانی دورۀ کهن یا آرکائیک راه یافته است.
از آنجا که ایزدبانوان دورۀ مفرغ را بیشتر با جنگ و حفاظت پیوند میدادند، بیشتر پژوهشگران احتمال دادهاند که آتنا بازآوری و بازسازی پوتنیا در فرهنگ یونانی باشد. با این حال، تنها ایزدبانوی کرِتی، که از سدۀ پنجم پیش از میلاد بهبعد بارها در آثار نویسندگان یونانی با احترام و تحسین از او یاد شده، بریتومارتیس/دیکتینا است، که آشکارا با آرتمیس پیوند خورده، و بعدها حتا عضوی از خانوادۀ یزدانی این ایزدبانو قلمداد شده است.
در یونان دورۀ کلاسیک
هرچند روشن نیست آیا بین ایزدبانو یا ایزدبانوان کرِتی دارای نام یا عنوان پوتنیا و حامی ایزدی شکارچیان و ماهیگیران این جزیره که بریتومارتیس/دیکتینا نامیده میشد ارتباطی وجود داشته یا نه، اما شکی نیست که پرستش این ایزدبانو در سراسر دورههای کلاسیک، هلنیستی، و رُم باستان (روم) رواج داشته است. کهنترین اشارههای نوشتاری یونانیان به او در سدۀ پنجم پیش از میلاد و در کمدیهای آریستوفانِس (آریستوفان) ظاهر میشوند، و به باور رایج به سروری این ایزدبانو بر شکار و تورهای ماهیگیری اشاره دارند:
بهترین راهش ناخنک زدن به تورهای ماهیگیریه. ای دیکتینا، ای ایزدبانویی که مراقب تورهای ماهیگیری هستی، من رو ببخش که باید این تور رو سوراخ کنم. (زنبورها، بند ۳۶۷)
ای آرتمیس، ای دوشیزۀ ایزدی، ای دیکتینا، شکارچی، زیبارو، شکاریهای تیز-شامهات رو به من ارزانی کن، تا سرتاپای خونه رو با من زیر و رو کنند. ای هکاتۀ آتشافروز، مشعل بیار! (قورباغهها، بند ۱۳۵۸)
پیوند دیکتینا با آرتِمیس بارها در ادبیات یونان باستان تکرار شده، و نشان از محبوبیت بالای افسانۀ او در فرهنگ یونانی دارد. نخستین روایت موجود از این افسانه در سرود شمارۀ ۳ کالیماخوس ظاهر میشود که به ستایش آرتمیس اختصاص دارد.
و فراتر از دیگران تویی [آرتمیس] که دوستدار پری گُرتین [Gortyn؛ شهری باستانی در کرِت]، بریتومارتیس، هستی، آن آهوکُش، آن کماندار نیکو؛ که مینوس کهن از عشق او به تب و تاب افتاد و بلندیهای کرِت را سراسر زیر پا گذاشت. و آن پری در دَم خود را پنهان ساخت و در سایهسار درهمپیچیدۀ درختان بلوط و سیب شیرین در بیشهزاران پاییندست مخفی شد. و او [مینوس] نُه ماه آزگار سنگ و صخره را زیر پا میگذاشت و دست از جستوجو برنمیداشت، تا سرانجام او [بریتومارتیس]، که گرفتار آمده بود، از بالای صخرهای به دریا جست و به تور ماهیگیران افتاد که نجاتش دادند. از آن رو پس از گذشت روزگاران کیدونیها (Kydonians؛ اهالی شهر باستانی کیدونیا در کرِت) آن پری را دیکتینا (بانوی تورها) نامیدند و بلندیای را که پری از آن جسته بود تپۀ دیکتائیون (تپۀ تورها) نام گذاشتند، و در آن نقطه قربانگاهها ساختند و قربانی تقدیم کردند. (سطرهای ۱۸۸ بهبعد)
پرستشگاه مرکزی دیکتینا در کرِت، که دیکتینایون (Diktynnaion) نام داشت، بر بلندیهای کوه دیکتی در نزدیکی کیدونیا (خانیای کنونی) در کرانۀ شمال غرب جزیره قرار گرفته بود. به نوشتۀ هرودت، بازدیدکنندۀ نامدار آن حوالی در سدۀ پنجم پیش از میلاد، زیارتگاه دیکتینا را مستعمرهسازان اهل جزیرۀ سامُس (Samos) طی دورۀ کوتاه اقامت خود در آن مکان بین حدود ۵۲۴ و ۵۱۹ پیش از میلاد، بنا کردند (تواریخ، کتاب سوم، فصل ۵۹).
دیودُروس سیکولوس («اهل سیسیل»، سدۀ یکم پیش از میلاد)، وقتی به صحبت از پرستش بریتومارتیس/دیکتینا در جزیرۀ کرِت و در پیوند با آرتمیس میرسد، او را دختر زئوس و کارمی (Karme)، و بدین ترتیب نوۀ دِمِتِر (Demeter) معرفی میکند (کتاب ۵، فصل ۷۶، بند ۳). پائوسانیاس (Pausanias؛ سفرنامهنویس سدۀ دوم میلادی) نیز با این تبارشناسی موافق است ولی جای دِمِتر را به کارمانُر (Karmanor) میدهد، که آپولون را پس از کشتن پیتو (Pytho؛ اژدهایی بزرگ) تطهیر کرد. پائوسانیاس این نکته را نیز اضافه میکند که آرتمیس به دیکتینا عمر جاودان بخشید و کیش پرستش او در جزیرۀ آیگینا نیز رواج داشت، و اهالی آن جزیره این ایزدبانو را فقط به نام آفائیا (Aphaia، به معنی «زن تنها») میشناختند (کتاب ۲، فصل ۲۰، بند ۳). با این حساب میتوان حدس زد که بریتومارتیس/دیکتینا در دورۀ هلنیستی نیز دست کم در بخشهایی از جهان یونانی در جرگۀ ایزدان و بهویژه ایزدان مرتبط با فرزندان لیتو، آرتمیس و آپولون، قرار داشته و شاید در کنار آنان پرستیده میشده است.
دورۀ رُمیها و پس از آن
قدیمیترین اشیای یافتشده از کاوشهای باستانشناسی در محوطۀ پرستشگاه دیکتینایون متعلق به اواخر سدۀ هفتم یا اوایل سدۀ ششم پیش از میلاد هستند. اما این پرستشگاه در دورۀ هلنیستی به احتمال زیاد در قلمرو حاکمیت سیاسی شهر پُلیرِنیوم (Polyrrhenium) قرار داشته، که فاصلۀ زیادی با کیدونیا ندارد. این شهر احتمالن در دورۀ آرکائیک بنا شده و تا دورۀ بیزانس همچنان پایدار مانده بود. در اواخر دورۀ هلنیستی، شاید پس از تسخیر نهایی کرِت توسط رُمیها در سال ۶۶ پیش از میلاد، بخشهای مهمی از پرستشگاه دیکتینا که آسیب دیده بود بازسازی شد. اما اوج شکوفایی محبوبیت این پرستشگاه به زمانی مربوط میشود که معبد تازه و باشکوهی به فرمان امپراتور یونانیدوست رُم، آدریانوس (یا آدریان، فرمانروایی ۱۱۷ تا ۱۳۸ میلادی)، در آن ساختند. کیش پرستش دیکتینا در نتیجۀ بنای این معبد به اهمیتی ویژه رسید، و نگارۀ این ایزدبانو روی سکههای رُمی نقش بست. این سکهها دیکتینا را در کنار زئوس اما این بار در نقش مادر آسمانی او نشان میدهند، تا ارتباط این دو با اسطورۀ کرِتی بزرگ شدن زئوس نوزاد در غار ایدائیا در کرِت را پررنگ سازند.
دیکتینا و پرستشگاه او باید بسیار باشکوه و دیدنی بوده باشد. آیینهای پرستش این ایزدبانو و جذابیت شخصیت او الهامبخش طیف گستردهای از نویسندگان آن روزگار بود، از سیلیوس ایتالیکوس (Silius Italicus؛ شاعر و کنسول رُمی، حدود ۲۱۵ پیش از میلاد) گرفته تا پتولِمایوس (Ptolemaeus؛ ریاضیدان و ستارهشناسی رُمی) و آپولیوس (Apuleius؛ نویسندۀ یونانی-رُمی) در سدۀ دوم میلادی. به گفتۀ فیلوستراتوس (Philostratus؛ خطیب و دانشور یونانی سدۀ سوم میلادی)، آپولونیوس اهل تیانا در میانۀ سدۀ یکم میلادی از پرستشگاه دیکتینا دیدن کرده، و از ثروت هنگفت آن مکان شگفتزده شده بود، ثروتی چنان عظیم که، دست کم به ادعای کرتیها، برای نگهبانی از آن از سگهایی به بزرگی خرس استفاده میشد (فیلوستراتوس، سرگذشت آپولونیوس فصل ۸، بند ۳۰). مردم از سراسر یونان و سرزمینهای حوزۀ مدیترانه به زیارت دیکتینایون میآمدند و هدیه و نذری میآوردند. رسم بود که زائران با پای برهنه وارد صحن مقدس شوند، و هدیههای گرانبها را در تماس مستقیم با زمین و طبیعت، که تجسم ایزدبانو محسوب میشدند، نگه دارند.
معبد آفائیا در آیگینا، که بنایی بود به سبک دُریسی (دُریک) از سنگ آهک به ابعاد تقریبی ۳۰ در ۱۳ متر، در حدود ۵۰۰ پیش از میلاد ساخته شد تا جای معبد چوبی قدیمی را، که در آتشسوزی از بین رفته بود، بگیرد. کشف تندیسهای مادینۀ پرشمار در حفاریهای این محوطه، که پیشینۀ آنها به سدۀ چهاردهم پیش از میلاد برمیگردد، نشانۀ تداوم پرستش یک ایزدبانوی مادر با تبار مینوسی در این مکان است. ساختمان آرکائیک معبد آفائیا مجموعۀ بزرگی از تندیسهای یونانی را در خود جا داده بود، که بعدها در سدۀ نوزدهم میلادی توسط لودویگ یکم، فرمانروای باواریا (فرمانروایی ۱۸۲۵ تا ۱۸۴۸ میلادی) غارت و به مونیخ منتقل شدند. امروزه این تندیسها، در کنار بقایایی از بنای معبد، در موزۀ دولتی شهر مونیخ، Staatliche Antikensammlungen und Glyptothek، نگهداری شده و قابل بازدید هستند.