ایلام

6 روزهای باقی مانده

سرمایه گذاری در آموزش تاریخ

با حمایت از بنیاد خیریه تاریخ جهانی ما، شما در آینده آموزش تاریخ سرمایه گذاری می کنید. کمک مالی شما به ما کمک می کند تا نسل بعدی را با دانش و مهارت هایی که برای درک دنیای اطراف خود نیاز دارند، توانمند کنیم. به ما کمک کنید سال جدید را آماده انتشار اطلاعات تاریخی قابل اعتماد تر و رایگان برای همه شروع کنیم.
$3583 / $10000

تعریف

Joshua J. Mark
توسط ، ترجمه شده توسط Nathalie Choubineh
منتشر شده در 27 August 2020
در زبان های دیگر موجود است: انگلیسی, فرانسوی, یونانی
چاپ مقاله
Ziggurat Consecrated to God Inshushinak at Choqa Zanbil (by Katarina Maruskinova, CC BY-NC-SA)
زیگورات مقدس ایزد اینشوشیناک در چغازنبیل
Katarina Maruskinova (CC BY-NC-SA)

ایلام (یا عیلام)، قطعه‌ای از خاور نزدیک، در محل امروزی استان‌های ایلام و خوزستان در جنوب ایران (و قسمت‌هایی از جنوب عراق) قرار داشت و تمدنی چند هزار ساله را در برهۀ تاریخی حدود 3200 تا حدود 539 پیش از میلاد دربر می‌گرفت.

نام ایلام در متن‌های اکدی و سومری به‌جا مانده، و در این زبان‌ها به معنی «بلندی‌ها» یا «سرزمین مرتفع» بوده است، اما خود ایلامی‌ها سرزمین‌شان را هَلتَمی (یا هَلتَمتی) می‌نامیدند که به معنی «زمین خدا» بود. در کتاب عهد عتیق (سِفر پیدایش، باب 10، آیۀ 22) ادعا شده که این خطه به‌نام عِلام یا عیلام، پسر شِم (سام)، پسر نوح نامگذاری شده بود، اما این ادعا شاهدی به جز برخی روایت‌های دینیِ موجود در خود کتاب مقدس ندارد.

زبان ایلامی‌ها با زبان شناخته‌شدۀ دیگری هم‌خانواده نیست، هرچند خط ایلامی هنوز رمزگشایی نشده و تاریخچۀ کهن این قوم را باید از روی دیگر منابع میان‌رودانی استخراج کرد. این خطِ رمزگشایی‌نشده را «خطی‌نوشت ایلامی» می‌نامند، اما زبان ایلامی فقط پس از درگیری این قوم با سومریان بود که در منابع سومری و در قالب خط میخی به ثبت رسید.

خاستگاه قوم ایلامی همانند زبان این قوم در هاله‌ای از رمز و راز فرو رفته است، اما بنا بر قوی‌ترین احتمال ایلامی‌ها از مردمان بومی فلات ایران بودند که فرهنگ‌شان در دورۀ میان‌رودانیِ عُبِید (حدود 5000 تا 4100 پیش از میلاد) شروع به شکل‌گیری کرد. تمدن ایلامی در قاموس پژوهشگری به سه دورۀ متمایز تقسیم می‌شود:

  • دورۀ نیا-ایلامی (حدود 3200 تا حدود 2700 پیش از میلاد)
  • دورۀ ایلام باستان (حدود 2700 تا حدود 1600 پیش از میلاد)
  • دورۀ ایلام میانه (حدود 1500 تا حدود 1100 پیش از میلاد)
  • دورۀ نو-ایلامی یا ایلامِ نو (حدود 1100 تا حدود 539 پیش از میلاد)

به‌پایان رسیدن تمدن ایلامی را در ارتباط مستقیم با نخستین سال‌های اوج‌گیری امپراتوری هخامنشی (حدود 550 تا 330 پیش از میلاد) در ایران و نتیجۀ کشورگشایی‌های نخستین پادشاه هخامنشی، کورش دوم («بزرگ»، فرمانروایی حدود 550 تا 530 پیش از میلاد) می‌دانند، اما این به معنای رنگ باختنِ اهمیت و نفوذ فرهنگ ایلامی در دورۀ هخامنشی نیست. یکی از مهم ترین شواهد این امر ظاهر شدن زبان نوشتاری ایلامی (در قالب خط میخی) در مقام یکی از سه زبان به‌کاررفته در کتیبۀ بیستون داریوش اول («بزرگ»، فرمانروایی 522 تا 486 پیش از میلاد) است. گواه دیگر نیز این که ایزدان ایلامی پیش از رواج زرتشتی گری در منطقه به جمع ایزدان مورد پرستش ایرانیان باستان راه یافتند.

شواهد کهن مربوط به ایلامیان به‌طور عمده از متن‌های اکدی، سومری، و آشوری و نیز اشاره‌های جسته گریخته در عهد عتیق به‌دست می‌آید. بنا بر کهن‌نوشتی از یکی از پادشاهان نو-آشوری، آشوربانی‌پال (فرمانروایی 668 تا 627 پیش از میلاد)، او باید در فاصلۀ حدود 647 تا 646 پیش از میلاد شهرهای ایلام را تسخیر و با خاک یکسان کرده باشد، اما شواهد باستان‌شناسی از اغراق‌آمیز بودن این ادعا خبر می‌دهند چون بنا بر این شواهد شهرها و فرهنگ ایلامی پس از دوران فرمانروایی این پادشاه نیز همچنان از رشد و رونق برخوردار بوده‌اند.

ایلامی‌ها هرگز یک قوم یکپارچه نبودند، بلکه اتحادیه‌ای از مردمان گوناگون ساکن در ناحیه‌ای به این نام محسوب می‌شدند که بیشتر جمعیت آن در اطراف چند شهر مرکزی متمرکز بود.

ایلامی‌ها هرگز یک قوم یکپارچه نبودند، بلکه اتحادیه‌ای از مردمان گوناگون ساکن در ناحیه‌ای به این نام محسوب می‌شدند که بیشتر جمعیت آن در اطراف چند شهر مرکزی مثل اَوان، اَنشان، شیمَشکی، و شوش متمرکز بود. اشیای به‌دست‌آمده از حفاری‌های باستان‌شناسی در این ناحیه، به‌ویژه شوش، از وجود رابطه‌های تجاری گسترده‌ای خبر می‌دهند که دامنۀ آن تا هند ادامه داشت و ایلام را به کانون اصلی دادوستد بین میان‌رودان و آسیای مرکزی و شرقی تبدیل می‌کرد. رونق اقتصادی ایلام در «دورۀ ایلام میانه» به اوج خود رسید و قدرت سیاسی‌ای با خود به‌همراه آورد که موجب شکل‌گیری «امپراتوری ایلام» شد.

از معروف‌ترین پادشاهان ایلام می‌توان به اونتاش-نَپیریشا (فرمانروایی حدود 1275 تا 1240 پیش از میلاد) اشاره کرد که زیگورات و مجموعه پرستشگاه‌های معروفِ «دور-اونتاش» (چغازنبیل) را ساخت و بیش از 50 بنای دیگر نیز به دستور او ساخته شد؛ پادشاه دیگر شوتروک-ناخونته (یا شوتروک-ناهونته؛ فرمانروایی 1184 تا 1155 پیش از میلاد) بود که بنیان‌گذار امپراتوری کوتاه‌مدت ایلام به‌شمار می‌آید. ایلام با پیوستن به اتحاد مادها، بابلی‌ها و چند قوم دیگر در تهاجم و سرنگونی «امپراتوری نو-آشوری» نقش مؤثری ایفا کرد، اما پس از آن از شکوه و عظمت افتاد و جایگاه برتری خود را در منطقه به مادها سپرد. حکومت ماد نیز مدتی بعد به زیر لوای پارسیان و پادشاه آنان، کورش دوم، درآمد و بدین‌ترتیب ایلام تا سقوط ساسانیان در 651 میلادی به دست عرب‌های مسلمان بخشی از شاهنشاهی‌ها و امپراتوری‌های حاکم بر منطقه باقی ماند.

دورۀ نیا-ایلامی

دربارۀ دورۀ نیا-ایلامی چندان اطلاعی در دست نیست، مگر این که رمزگشایی نوشتارِ خاص این دوره امکان‌پذیر شود. نوشتار نیا-ایلامی در حدود 3200 پیش از میلاد به‌وجود آمد و استفاده از آن تا حدود 2700 پیش از میلاد به‌طور پیوسته ادامه داشت تا سرانجام برخورد با سومری‌ها در این زمان موجب اقتباس و رواج خط میخیِ سومری در ایلام شد. بدین‌ترتیب، تاریخ دورۀ نیا-ایلامی همچنان در ابهام باقی است. ف. والات در این مورد در دانشنامۀ ایرانیکا می‌نویسد:

تاریخ ایلام هنوز تا حد زیادی یک تاریخ پاره‌پاره است. از آن‌جا که منابع بومی چندانی از این منطقه به‌دست نیامده، تلاش برای بازسازی تصویری از آن در دوره‌های کهن بیش از هرچیز در گرو مدارک و شواهد میان‌رودانی است. بزرگ‌ترین بخش متن‌های ایلامی شناخته‌شده از کاوش‌های باستان‌شناسی در شوش به‌دست آمده‌اند، چون این شهر از زمان پیدایش خود در حدود 4000 پیش از میلاد بارها بین قدرت‌های ایلامی و میان‌رودانی دست به دست شده بود. (دانشنامۀ ایرانیکا، 2)

اشیای یافت‌شده در شوش و جاهای دیگر حکایت از این دارند که ایلامی‌ها صنعتگرانی ماهر بوده‌اند و سفالینه‌های کم‌نظیر و دیگر دست‌ساخته‌های آنان بین همسایگان‌شان شاخص است. نخستین تصویر تاریخی ایلام در حدود 2700 پیش از میلاد در کهن‌نوشت‌های سومری ظاهر شده که ماجرای نخستین جنگ ثبت‌شده در تاریخ بشر را بازگو می‌کنند. در این جنگ پادشاه سومریان، اِنِمه‌باراگِسی فرمانروای کیش، سپاه ایلام را شکست داد و غنایم جنگی فراوانی با خود به سومر آورد. گزارش پیروزی او در تبارنامۀ پادشاهان سومر به ثبت رسیده، و همین اشارۀ کوتاه است که امروز سرآغاز تاریخ مکتوب ایلام به‌حساب می‌آید.

Proto-Elamite Tablets
کتیبه‌های نیا-ایلامی
Osama Shukir Muhammed Amin (Copyright)

دورۀ ایلام باستان

در زمان آغاز دورۀ ایلام باستان فرهنگ ایلامی به‌طور کامل شکل گرفته بود، اما خاندان‌هایی که در این دوره، به ترتیب، قدرت سیاسی را در شهرهای بزرگ منطقه یعنی اَوان، اَنشان، و شوش تصاحب کردند، هرکدام به‌شکلی مایۀ پیشرفت و اعتلای هرچه بیشتر این فرهنگ شدند. اَوان و اَنشان تا مدت‌ها دو شهر جداگانه تصور می‌شدند، اما امروزه پژوهشگران بیشتر احتمال می‌دهند که اَوان نام قدیمی‌تر اَنشان، مرکز پادشاهی ایلام، بوده باشد. در این‌جا گاهشماری برای سلسله‌های حاکم بر ایلام در این دوره ارائه می‌کنیم که تاریخ‌های آن، مثل همۀ اطلاع‌های دیگر درمورد ایلام باستان، تقریبی هستند:

سلسلۀ اَوانی (حدود 2350 تا حدود 2150 پیش از میلاد) – این نخستین خاندانی است که به گواه نوشته‌های باستانی بر اساس پیمان‌نامه‌های از پیش تنظیم‌شده با دولت‌شهرهای میان‌رودانی و همسایگان شرقی خود داد و ستد می‌کرد. سارگُن اَکَدی (فرمانروایی 2334 تا 2279 پیش از میلاد) در زمان فرمانروایی هشتمین پادشاه اَوان، لو-ایشان (حدود 2300 پیش از میلاد)، این شهر را تسخیر کرد و شوش را نیز در اختیار گرفت. اَکَدی‌ها هردوی این مرکزهای حکومتی را به قلمرو خود ضمیمه کردند و به ترویج فرهنگ و زبان خود در آنها پرداختند، بدین‌ترتیب بود که نوشتار میخی، که سومری‌ها آغازگر آن بودند، در سراسر ایلام رواج پیدا کرد. نوۀ سارگُن، نارام-سین (فرمانروایی 2261 تا 2224 پیش از میلاد) پس از سرکوب شورش‌های گوناگون در منطقه، پیمان صلحی با ایلام بست و «لوح یادبود پیروزی» او منبع اطلاع پژوهشگران از نام بسیاری از ایزدان و فرمانروایان ایلامی و دیگر جنبه‌های تاریخ ایلام به‌شمار می‌رود. با سقوط امپراتوری اَکَد به دست گوتی‌ها، سلسلۀ اَوانی بار دیگر حکومت اَوان و شوش را به‌دست گرفت، اما چیزی نگذشت که گوتی‌ها قلمرو آنان را نیز مورد تهاجم قرار دادند.

Victory Stele of Naram-Sin
سنگ‌افراشت یادبود پیروزی نارام-سین
Jan van der Crabben (CC BY-NC-SA)

سلسلۀ شیمَشکی (حدود 2200 تا 1900 پیش از میلاد) – معروف‌ترین رویداد تاریخی مربوط به این سلسله، نبرد آنان با شهر سومری اور در «دورۀ سوم اور» (2047 تا 1750 پیش از میلاد) است. پادشاه اور در آن زمان، اور-نامّو (فرمانروایی 2047 تا 2030 پیش از میلاد) بود که گوتی‌ها را از سومر بیرون راند، و پس از او پسرش، شولگی (فرمانروایی 2029 تا 1982 پیش از میلاد)، موفق شد آنها را برای همیشه شکست دهد و ایلام را از وجودشان پاک کند. شولگی پس از فتح شوش حکومت سومری قدرتمندی در ایلام برقرار کرد که تا زمان فرمانروایی ایبّی-سین (فرمانروایی حدود 2027 تا 2004 پیش از میلاد) پایدار ماند. در این زمان اتحادی از نیروهای ایلامی و آموری به اور یورش بردند، شهر را غارت کردند و ایبّی-سین را به اسارت گرفتند. بدین ترتیب سلطۀ سومری‌ها بر منطقه به‌دست ایلامی‌ها پایان یافت و این سرآغازی بود برای زوال تمدن سومری و محو شدن تدریجی آن از صفحۀ روزگار.

پادشاهان سوکَل‌ماخ می‌توانستند هر پادشاهی را به میل خود به تخت بنشانند و کم پیش نمی‌آمد که فرمانروایان شهرهای مختلفِ میان‌رودان در نبردهای خود از آنان کمک بخواهند.

سلسلۀ سوکَل‌ماخ (یا سلسلۀ ایپارتی، حدود 1970 تا حدود 1770 پیش از میلاد) – این سلسله، که بنیان‌گذار آن احتمالن ایپارتی اول (تاریخ نامعلوم) بود، سلطۀ ایلام بر اَنشان و شوش را تحکیم کرد و مرزهای ایلام را تا سومر گسترش داد. سوکَل‌ماخ‌ها قدرت بسیار زیادی داشتند، می‌توانستند برای لشگرکشی‌های خود سپاهی عظیم گردآوری کنند، و دارایی‌هاشان به چنان درجه‌ای می‌رسید که پادشاهان دولت‌شهرهای میان‌رودان، که معمولن یکدیگر را «برادر» صدا می‌کردند، در اشاره یا خطاب به پادشاهان ایلامی سلسلۀ سوکَل‌ماخ لفظ «پدر» را به‌کار می‌بردند تا میزان تکریم خود را نشان دهند. پادشاهان سوکَل‌ماخ می‌توانستند هر پادشاهی را به میل خود به تخت بنشانند و کم پیش نمی‌آمد که فرمانروایان شهرهای مختلف میان‌رودان در نبردهای خود از آنان کمک بخواهند. یک نمونه، حمورابی پادشاه بابِل (فرمانروایی 1792 تا 1750 پیش از میلاد) بود که در جریان لشگرکشی موفقیت‌آمیز خود به میان‌رودان از کمک سلسلۀ سوکَل‌ماخ بهره برد، اما پس از رسیدن به قدرتِ موردنظر تغییرجهت داد و به ایلام حمله کرد تا آن سرزمین را به امپراتوری خود اضافه کند.

بااین‌که در این دوره شواهد روشنی از فرهنگ ایلامی در دست نیست، به‌نظر می‌رسد داد و ستد با رونق کامل و در حد تجمل جریان داشته است. در حفاری‌های شوش دست‌ساخته‌هایی از هند در شرق و از قلمرو‌های گوناگون میان‌رودانی در غرب تا کرانه‌های لِوانت به‌دست آمده است. دین نیز در این دوران سامان پیدا کرد و محوطه‌های قدسی در کوه‌ها و تپه‌ها و غارها و بیشه‌ها ایجاد شد. فهرست زیر شماری از مهم‌ترین ایزدان دین ایلامی را معرفی می‌کند:

  • نَپیریشا – خدای زمین و آفرینندۀ انسان‌ها
  • اینشوشیناک – خدای شوش، داور مردگان، حامی ضعیفان
  • هوم‌بان – خدای اَنشان، نگاهدار پادشاه (و خانوادۀ سلطنتی)، ایزد آسمان
  • کیریریشا – همسر و شریک قدرتِ اینشوشیناک و هوم‌بان، مادر ایزدان، ایزدبانوی مادر
  • پینیکیر – ملکۀ بهشت، ایزدبانوی آسمان
  • ناهونته – خدای عدالت، ایزد داد و ستد و پیمان‌های عادلانه
  • سیموت – خدای ایلام و ایلامیان
  • نَروندی – ایزدبانوی پیروزی
  • ایسمه‌کَراب – ایزدبانوی جهان زیرین، شنونده/نگاهبان سوگندها
  • لاماگال – (یا لاماکار) ایزدبانوی مردگان و داور ارواح

علاوه بر این ده ایزد، بیش از 200 الوهیت دیگر در جای‌جای سرزمین ایلام مورد پرستش مردم بودند. اما معبدها و مجموعه‌های پرستشگاهی نه برای برگزاری آیین‌های دینی بلکه برای نگهداری از تندیس یک ایزد یا ایزدبانوی خاص ساخته می‌شدند. شماری از ایزدان میان‌رودانی نیز در جمع خدایان ایلامی وجود دارند، از جمله ئِه‌آ، اِنکی، نین‌هورساگ، نیسابه، شَمَش، و ایزدان همپیوند با نِرگال، تجسم جنگ و آشوبگری. مرگ و جهان آخرت از دغدغه‌های اصلی انسان به‌شمار می‌رفت، و دعاها و کتیبه‌های فراوانی در طلب گذر راحت و بی‌گزند به زندگی ابدی در دست است، بااین‌حال هنوز دقیقن نمی‌دانیم ایلامی‌ها چه تصویری از آخرت در ذهن داشتند. فقط با توجه به نفوذ گستردۀ فرهنگ میان‌رودانی در این خطه، این تصویر به احتمال قوی بازتاب‌هایی از تصور سومریان از سرنوشت پس از مرگ را شامل می‌شده است: جهانی تیره و خوفناک در زیرِ زمین، قلمرو فرمانروایی ایزدبانوی مردگان، جایی که خوراک ارواح خاک است و نوشیدنی‌شان آبِ جوب.

Map of Sumer
نقشۀ سومر
P L Kessler (Copyright)

ساختار سیاسی، به گواه شواهدی که از دورۀ ایلامی میانه به‌دست آمده، در همین دوره شروع به شکل‌گیری کرد. پادشاهان مشروعیت و حقانیت خود را از ایزدان دریافت می‌کردند و به پاس این موهبت برای آنان پرستشگاه و بناهای یادمانی عظیم می‌ساختند تا آنان نیز در مقابل پشتیبان برتری نظامی، آبادی مُلک، و تندرستی و سرفرازی خاندان سلطنتی باشند. بنا بر کهن‌نوشت‌هایی که در آنها از «پسر خواهر پادشاه» یاد شده، تا مدت‌ها تصور می‌شد رسم بر این بوده که خواهرزادۀ پادشاه جانشین او باشد، اما اکنون می‌توان گفت این نوع اشاره حکایت از رسم وصلت کردن پادشاهان با خواهران‌شان دارد تا خون تبار شاهی پاک بماند. بنابراین، جانشین پادشاه کسی جز پسر او نبود، و اگر پادشاهی پسر نداشت فرمانروایی پس از او به برادرش می‌رسید.

دورۀ ایلام میانه

دورۀ ایلام میانه نیز سه سلسلۀ پادشاهی متمایز را در خود جا داده است. گروهی از پژوهشگران «ایلامی شدن» منطقه (به ویژه قسمت شمالی آن یعنی شوشیانا) را دستاورد این دوره می‌دانند. فراگیر شدن تدریجی فرهنگ ایلامی در نگاه کلی به‌معنای اعتلا و گسترش زبان، فرهنگ، و دین ایلامی از جنوب به شمال منطقه است. این واقعیت که فرمانروایان محلی ضرورت سیاسی شرکت در این فرآیند را پذیرفته بودند نشان می‌دهد که تا پیش از این دوره گروه‌های قومی‌ای که اکنون زیر عنوان کلی «ایلامی‌ها» شناخته می‌شوند ماهیتی پراکنده داشتند، و «ایلامی شدن» آنها، بنا بر شواهد موجود، حاصل سیاستگذاری‌های فرهنگ‌سازی و تحمیل فرهنگ از جانب خاندان‌های حاکم، به‌ویژه سلسله‌های پادشاهی در شوشیانا، بوده است. تاریخ ظهور و سقوط این سلسله‌ها، مثل دورۀ ایلام باستان، تقریبی و به ترتیب زیر است:

سلسلۀ کیدینویی (حدود 1500 تا حدود 1400 پیش از میلاد) – این سلسله به‌نام پادشاه بنیانگذار آن، کیدینو، شناخته می‌شود. این نخستین سلسله‌ای است که عنوان‌های شاهی قدیم را کنار گذاشت و در مکاتبه‌ها و فرمان‌های خود از عنوان «پادشاه اَنشان و شوش» استفاده کرد. فرمانروایان کیدینویی با این عمل حکومت خود بر شمال و جنوب منطقۀ ایلام را اعلام می‌کردند تا وضعیت سیاسی شهرهایی را که تا آن زمان به‌عنوان مرکز قدرت دست به دست می‌شدند، زیر این لوا تثبیت کنند. کیدینویی‌ها آغازکنندۀ روند ایلامی شدن منطقه شمرده می‌شوند که توسط سلسله‌های بعدی نیز ادامه پیدا کرد.

سلسلۀ ایگی‌خالکی (حدود 1400 تا حدود 1200 پیش از میلاد) – معروف‌ترین فرمانروای این سلسله، که نام آن را در تاریخ برجسته نگه می دارد، اونتاش-ناپیریشا بود که مجموعۀ پرستشگاهی دور-اونتاش (چغازنبیل) را بنا کرد و نقش مهمی نیز در ترویج و تقویت رواداری دینی و همزیستی پیروان دین‌های گوناگون داشت. دور-اونتاش، در نزدیکی شوش، به احتمال زیاد برای این ساخته شد که کانون پرستش ایزد حامی این شهر، اینشوشیناک، باشد، اما زیگورات اولیۀ این ایزد بعدها تخریب شد و زیگوراتی بسیار بزرگ‌تر و باشکوه‌تر جای آن را گرفت. دور-اونتاش به مرکز دینی پرستش همۀ ایزدان سراسر ایلام تبدیل شد و زیگورات عظیم آن، که تا امروز باقی است، با مجموعه بناهای یادمانی مرتفع دورتادور خود محوطه‌های مقدسی برای همۀ ایزدان مورد پرستش در اَوان/اَنشان، شوش، و سایر دولت‌شهرهای میان‌رودانی فراهم می‌کرد. بااین‌حال این مجموعۀ پرستشگاهی پس از مرگ اونتاش-ناپیریشا به دلایل نامعلومی به حال خود رها شد.

Chogha Zanbil Ziggurat [East Side], Iran
زیگورات چغازنبیل (ضلع شرقی)، ایران
Carole Raddato (CC BY-NC-SA)

سلسلۀ سوتروکی (حدود 1200 تا حدود 1100 پیش از میلاد) – فرمانروایان سوتروکی، که بزرگ‌ترین سلسلۀ ایلام میانه به‌شمار می‌رود، سرحدهای امپراتوری ایلام را به وسیع‌ترین حد خود رساندند که تا جنوب میان‌رودان در کرانۀ شمالی خلیج فارس ادامه داشت. بیشترین سهم در این گسترش بی‌سابقه از آنِ بزرگ‌ترین پادشاه این سلسله، شوتروک-ناهونته (یا ناخونته) بود، که در آغاز فرمانروایی خود دست به ساخت‌وسازهایی زد که عظمت و قدرت ایلام را به رخ می‌کشیدند، و پس از آن، همراه پسرانش، راهی لشگرکشی و کشورگشایی شد. او شهر سومری سیپّار را غارت کرد و مجسمۀ ایزد بزرگ حامی بابِل، مردوک، را که در سیپّار «مهمان» بود با خود به شوش برد. سپس فرمانروای کاسیِ بابِل را شکست داد و پسر بزرگ خود را به تخت حکومت این شهر نشاند. در همین لشگرکشی بود که لوح سنگی «یادبود پیروزی» نارام-سین و «سنگ یادبود حمورابی» که قوانین معروف او روی آن حک شده بود به عنوان غنیمت به شوش منتقل شدند. کشورگشایی سوتروکی‌ها همچنان ادامه داشت تا این که دولت آشور در شمال آنان را شکست داد و متوقف کرد. بااین‌همه، امپراتوری ایلامی‌ای که فرمانروایان سوتروکی بنا کردند چندان ماندگار نبود و در زمان فرمانروایی کوچک‌ترین پسر شوتروک-ناهونته بر اثر جنگ داخلی بین او و برادرانش بر سر تاج و تخت، کشتارهای سیاسی و دودمانی، و در نتیجه از میان رفتن چهره‌های قدرتمندِ شایستۀ رهبری سیاسی، سقوط کرد.

دورۀ نو-ایلامی (حدود 1100 تا حدود 539 پیش از میلاد)

دربارۀ بخش نخست این دوره چندان اطلاعی در دست نیست، جز این که کشمکش قدرت بین اعضای گوناگون خاندان شاهی همچنان ادامه داشت. در مقابل، هنرورزان و صنعتگران ایلامی در این دوره دست‌ساخته‌های چشمگیری پدید آوردند که هرچند دنبالۀ تولیدهای ایلامی دوره‌های پیشین، از ایلام باستان به بعد، و از بنیان تأثیرگرفته از هنر سومری بودند اما غالبن مهارتی بسیار عالی‌تر را به نمایش می‌گذاشتند. شواهد نوشتاریِ ایلامی نیز در این دوره با گسترش امپراتوری نو-آشوری به رهبری ادد نیراری دوم (فرمانروایی 912 تا 891 پیش از میلاد) بار دیگر عرصه را در اختیار گرفتند. هرچند سرزمین ایلام ابتدا چندان درگیر کشورگشایی آشوری‌ها نشد، اما پس از مدتی تیگلات پیلسر سوم (فرمانروایی 745 تا 727 پیش از میلاد) دست به گردآوری نخستین نیروی نظامی حرفه‌یی و کارکشته زد که هم تدارکات و هم تجهیزات خود را از راه شبکه‌های تجاری ایلامی تأمین می‌کرد.

درگیری مستقیم ایلام با آشوری‌ها در زمان فرمانروایی سارگُن دوم (722 تا 705 پیش از میلاد) رخ داد که سپاه ایلام به پشتیبانی از رهبر کلدانی‌ها، مروداخ-بَلَدان (فرمانروایی حدود 722 تا 710 یا 702 پیش از میلاد)، وارد میدان شد تا بابل را از چنگ آشوری‌ها درآورد. این درگیری در طول فرمانروایی پسر سارگُن دوم، سناخریب (فرمانروایی 705 تا 681 پیش از میلاد)، پسر و جانشین او ایسَرحدّون (فرمانروایی 681 تا 669 پیش از میلاد)، و آخرین فرمانروای امپراتوری نو-آشوری، آشوربانی‌پال (فرمانروایی 668 تا 627 پیش از میلاد) همچنان ادامه داشت. سرانجام آشوربانی‌پال به ایلام حمله برد، شوش را غارت و مقبرۀ پادشاهان ایلامی را با خاک یکسان کرد، و بدین‌ترتیب نقطۀ پایانی به این دوره از درگیری‌ها گذاشت. همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، کتیبه‌های آشوربانی‌پال ادعا دارند که سرزمین ایلام سراسر به‌دست او ویران شد، اما شواهد باستان‌شناسی از چنین ویرانی‌ای خبر نمی‌دهند. در عوض، شاید بتوان گفت ادعای ویران کردن مقبرۀ پادشاهان تا حد زیادی صحت دارد، چون هیچ نشانی از این مقبره‌ها به‌دست نیامده و هیچ کهن‌نوشت ایلامی‌ای که هم‌زمان با این تهاجم باشد نیز موجود نیست. پس شاید نبود این شواهد نشانگر ویرانی گستردۀ ایلام به دست آشوربانی‌پال باشد. هرچند همواره امکان ظاهر شدن شواهدی تازه در کاوش‌های باستان‌شناسی وجود دارد.

Destruction of Susa
ویرانی شوش
Zereshk (GNU FDL)

با مرگ آشوربانی‌پال، امپراتوری نو-آشوری نیز رو به زوال گذاشت و ایلام توانست در سال 612 پیش از میلاد اتحادی نظامی با نیروهای ماد، بابِل، و دیگران تشکیل دهد و شهرهای آشوری را یکی پس از دیگری تسخیر کند. مادها، در کنار پارس‌ها و چند قوم دیگر، از اوایل هزارۀ سوم پیش از میلاد ساکن فلات ایران بودند، و در هزارۀ نخست پیش از میلاد تحت رهبری دیاکو (Deioces به نوشتار یونانی، فرمانروایی 727 تا 675 پیش از میلاد) با هم متحد شدند. نوۀ دیاکو، هوخشتره (Cyaxares به نوشتار یونانی، فرمانروایی 625 تا 585 پیش از میلاد)، قلمرو فرمانروایی مادها را گسترش داد و اَنشان را پایتخت خود کرد. بدین‌ترتیب، ایلام به بخشی از قلمرو ماد تبدیل شد. از این زمان به‌بعد، قسمت شمالی منطقه به شوشیانا معروف شد اما قسمت جنوبی همچنان نام ایلام را حفظ کرد. پادشاهی از قوم پارس، چیش‌پیش (فرمانروایی حدود 640 پیش از میلاد)، بخش شرقی ایلام را در پارسه (استان فارس کنونی) به قلمرو فرمانروایی خود تبدیل کرد، بااین‌حال پارسی‌ها همچنان یک دولت کوچک خراجگزار محسوب می‌شدند، وضعیتی که در زمان کمبوجیۀ اول (فرمانروایی 580 تا 559 پیش از میلاد) نیز همچنان برقرار بود. اما با براندازی حکومت پادشاه ماد، ایشتوویگو (فرمانروایی 585 تا 550 پیش از میلاد)، به‌دست پسر کمبوجیۀ اول، کورش بزرگ، خاندان پارسیِ هخامنشی بر منطقه حاکم شد.

سرانجام

ایلام در زمان هخامنشیان جذب امپراتوری ایران شد، هرچند یکی از مهم‌ترین استان‌های این امپراتوری به‌شمار می‌رفت. سومین پادشاه هخامنشی، داریوش اول، شهر شوش را سراسر بازسازی کرد و آن را یکی از پایتخت‌های خود و مرکز مهم امور اداری و حکومتی قرار داد. به نوشتۀ ف. والات:

شوش در زمان کورش پایتخت‌های دیگر، مثل اَنشان و پاسارگاد، را در محاق فرو برده بود، و حتا تخت جمشید، که ساختۀ خود داریوش بود، و هگمتانه در برابر آن جلوۀ کمتری داشتند. یک نکتۀ چشمگیر، برای نمونه، این‌که سرکردگان مهم نظامی برای سفر به سرزمین‌های دوردستی مثل مصر، هند، یا ارخوسیا از شوش اعزام می‌شدند و دوباره به شوش برمی‌گشتند، که گواه آن را در کتیبه‌های فراوان موجود در بایگانی‌های تخت جمشید می‌توان یافت. به‌علاوه، این مدارک به زبان ایلامی نوشته شده‌اند، چنان‌که گویی داریوش به‌عمد از کاتبان ایلامی استفاده کرده که سابقۀ کار در یک دستگاه دیوانیِ قدیمی و سازمان‌یافته را داشتند. (20)

ایزدان ایلامی مورد پرستش و احترام پارسی‌ها بودند، و زبان ایلامی، در قالب خط میخی، رواج داشت. صنعتگری ایلامی نیز در زمان هخامنشیان پیشرفت کرد و فرهنگ ایلامی پایدار ماند تا فرهنگ و هنر کهن میان‌رودانی از طریق آن به دوره‌های تاریخی بعدی منتقل شود.

فرهنگ ایلامی از آن پس تغییر چندانی به خود ندید. ایلام در مقیاسی کوچک، در قالب ملت-دولت الیمائیس در شمال خلیج فارس از حدود 187 پیش از میلاد تا 224 میلادی به حیات خود ادامه می‌داد، تا سرانجام در فرهنگ ساسانی (224 تا 661 میلادی) جذب شد. پس از سقوط ساسانیان به دست عرب‌های مسلمان در 651 میلادی، فرهنگ ایلامی سرانجام مورد بهره‌گیری مستقیم ایرانیان قرار گرفت و به گسترش نفوذ فرهنگی خود در سراسر خاور نزدیک ادامه داد. فرهنگ ایلامی به ویژه در قالب فرهنگ پارسی کهن زنده بود و از همین رو به عنوان بخشی از میراث فرهنگیِ یکی از بزرگ‌ترین و اثرگذارترین تمدن‌های جهان باستان، تمدن ایرانی، تا امروز به حیات خود ادامه می‌دهد.

حذف آگهی ها
آگهی ها

دربارۀ مترجم

Nathalie Choubineh
ناتالی چوبینه مترجم و پژوهشگر مستقل رقص در جهان باستان با گرایش یونان و خاور نزدیک باستان است. او آثاری در زمینۀ رقص باستان، قوم‌موسیقی‌شناسی، و ادبیات منتشر کرده، و عاشق یادگیری و انتقال آموخته‌ها است.

دربارۀ نویسنده

Joshua J. Mark
جاشوا ج. مارک از بنیانگذاران «دانشنامۀ تاریخ جهان» و مدیر بخش محتوای سایت است. او استاد سابق «کالج مِریست» (نیویورک) بوده و در آنجا تاریخ، فلسفه، ادبیات، و نویسندگی تدریس کرده است. جاشوا سفرهای زیادی رفته و مدتی در یونان و آلمان زندگی کرده است.

ارجاع به این مطلب

منبع نویسی به سبک اِی پی اِی

Mark, J. J. (2020, August 27). ایلام [Elam]. (N. Choubineh, مترجم). World History Encyclopedia. برگرفته از https://www.worldhistory.org/trans/fa/1-275/

منبع نویسی به سبک شیکاگ

Mark, Joshua J.. "ایلام." ترجمه شده توسط Nathalie Choubineh. World History Encyclopedia. تاریخ آخرین تغیی August 27, 2020. https://www.worldhistory.org/trans/fa/1-275/.

منبع نویسی به سبک اِم اِل اِی

Mark, Joshua J.. "ایلام." ترجمه شده توسط Nathalie Choubineh. World History Encyclopedia. World History Encyclopedia, 27 Aug 2020. پایگاه اینترنتی. 25 Dec 2024.