چین باستان

11 روزهای باقی مانده

سرمایه گذاری در آموزش تاریخ

با حمایت از بنیاد خیریه تاریخ جهانی ما، شما در آینده آموزش تاریخ سرمایه گذاری می کنید. کمک مالی شما به ما کمک می کند تا نسل بعدی را با دانش و مهارت هایی که برای درک دنیای اطراف خود نیاز دارند، توانمند کنیم. به ما کمک کنید سال جدید را آماده انتشار اطلاعات تاریخی قابل اعتماد تر و رایگان برای همه شروع کنیم.
$2822 / $10000

تعریف

Joshua J. Mark
توسط ، ترجمه شده توسط Pegah Eidipour
منتشر شده در 18 December 2012
چاپ مقاله
The Great Wall of China in Snow (by Steve Webel, CC BY-NC-SA)
دیوار بزرگ چین در برف
Steve Webel (CC BY-NC-SA)

چین باستان قدیمی ترین فرهنگ باقی مانده در جهان را شکل داده است. نام چین ریشه در کلمه ی سانسکریت چینا (برگرفته شده از نام چینیان در زمان دودمان چین) که توسط ایرانیان به کلمه ی چین ترجمه شده است دارد و به نظر می رسد که به واسطه ی تجارت های انجام شده در جاده ی ابریشم عمومیت پیدا کرده باشد،

رومیان و یونانیان این کشور را با نام سرز (سرس)، "سرزمینی که منبع ابریشم است"، می شناختند. کلمه ی چین در غرب تنها در سال ۱۵۱۶ میلادی در یادداشت های باربوسا در رابطه با سفرش به سرزمین های شرقی ظاهر می شود (قابل ذکر است که اروپاییان به واسطه ی تجارت در جاده ی ابریشم با کشور چین آشنایی ای طولانی داشتند). جهانگرد معروف مارکو پولو که در قرن ۱۳ میلادی اروپاییان را با چین آشنا کرد، از این کشور با نام کاتای یاد می کند. در زبان چینی ماندارین، این کشور با نام … به معنای "ایالت مرکزی" و یا "امپراطوری میانه" شناخته می شود.

ما قبل تاریخ

سالیانی طولانی قبل از ظهور تمدن هایی قابل شناسایی در منطقه، این سرزمین توسط هومینید ها اشغال شده بود. انسان پکن، جمجمه ی فسیلی کشف شده در سال ۱۹۲۷ میلادی در نزدیکی پکن، در بین ۷۰۰۰۰۰ تا ۳۰۰۰۰۰ سال پیش و انسان یوآنمو، که باقی مانده هایش در سال ۱۹۶۵ میلادی در یوآنمو کشف شد، ۱.۷ میلیون سال پیش در این منطقه زندگی می کردند. مدارک کشف شده نشان می دهند که این ساکنین ابتدایی با نحوه ی درست کردن ابزار سنگی و استفاده از آتش آشنایی داشته اند.

با وجود اینکه دیدگاه غالب شامل این فرضیه می شود که خاستگاه انسان ها آفریقا بوده و آنها سپس به مناطق دیگر مهاجرت کرده اند، اما دیرین مردم شناسان چینی " فرضیه ی چند ناحیه ای" در رابطه با خاستگاه بشریت را که ادعای مبنایی مستقل برای تولد انسان دارد حمایت می کنند (china.org). میمونی از راسته ی پریمات ها (نخستی سانان) که تنها ۱۰۰ تا ۱۵۰ گرم وزن داشته و هم سایز موش می باشد، حدود ۴ تا ۴.۵ میلیون سال پیش در عصر ائوسن در چین زندگی می کرده است. کشف فسیل این میمون چالشی بزرگ در مقابل فرضیه ی "خارج از آفریقا" یا "تک خاستگاهی" انسان می باشد (china.org). این چالش به واسطه ی پیوند های ژنتیکی موجود بین فسیل این میمون و راسته ی پریمات ها محتمل و پذیرفتنی می باشد و به عنوان حلقه ای گم شده در روند تکامل دیده می شود.

صرف نظر از برداشت های متفاوت از این داده ها (نتیجه گیری چینی ها توسط جامعه ی بین المللی مورد مباحثه قرار گرفته است) مدارک قوی ارائه شده توسط دیگر اکتشافات حضور اجدادی باستانی از انسان ها و هومونید ها و همچنین درجه ای بالا از کمال را در فرهنگ اولیه در چین اثبات می کند. نمونه ای از این فرهنگ را می توان در روستای بانپو در نزدیکی شی آن که در سال ۱۹۵۳ میلادی کشف شد مشاهده کرد. بانپو روستایی متعلق به دوران نوسنگی می باشد که در بین سال های ۴۵۰۰ تا ۳۷۵۰ قبل از میلاد محل سکونت بوده است. این روستا شامل ۴۵ خانه می باشد که به هدف استحکام و پایداری بیشتر در زمین فرو رفته اند. روستای بانپو همچنین توسط سنگری احاطه شده بود که آن را از حملات خارجی حفظ می کرد (و همچنین به مهار کردن حیوانات اهلی کمک می کرد). به علاوه، از غار های زیر زمینی حفر شده توسط ساکنین برای نگهداری و ذخیره سازی مواد غذایی استفاده می شد. طراحی این روستا و همچنین مصنوعات کشف شده در آن (مانند سفالگری ها و ابزار) دال بر حضور فرهنگی بسیار پیشرفته در زمان ساخت می باشد.

Banpo Village, Xi'an, China
روستای بانپو، شی آن، چین
Ian Armstrong (CC BY-SA)

دره ی رود زرد، که در حدود سال ۵۰۰۰ ق.م تجمع هایی روستایی را شکل داد، بصورت عمومی به عنوان مهد تمدن چینی ها مورد قبول واقع شده است. با وجود اینکه این مسئله مورد مباحثه قرار گرفته و استدلال هایی در رابطه با شکل گیری و توسعه گسترده ی اجتماعات مطرح شده است، بدون شک می توان گفت که تعداد زیادی از اجتماعات اولیه ی روستایی و کشاورزی در استان هنان در دره ی رود زرد شکل گرفته اند.

در سال ۲۰۰۱ میلادی، باستان شناسان دو اسکلت را در "خانه ی مخروبه که با لایه ی ضخیم از رسوبات لجنی رود زرد پوشیده شده بود کشف کردند. آنها در میان رسوبات همچنین بیش از ۲۰ اسکلت، یک محراب، یک میدان، سفال و ظروفی از جنس سنگ و یشم پیدا کردند" (chinapage.org). این مکان تنها یکی از روستا های ماقبل تاریخ در منطقه بود.

اولین دودمان ها

به دنباله این اجتماعات روستایی و کشاورزی، حکومت هایی متمرکز تشکیل شدند که اولین آنها سلسله ی ماقبل تاریخ شیا (۲۰۷۰- ۱۶۰۰ ق.م) بود. برای سالیان متمادی دودمان شیا یک افسانه بشمار می رفت تا زمانی که مناطق کشف شده در پی کاوش ها و حفاری های سال های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی دلایلی قوی برای وجود آن شدند. آثار برنزی و مقابر به وضوح اشاره به دوره ای از تکامل و پیشرفت بین روستا های عصر حجر و تمدن هایی منسجم داشتند.

این دودمان توسط یوی بزرگ پایگذاری شد. وی به مدت ۱۳ سال سرسختانه برای جلوگیری از طغیان کردن رود زرد که بطور مداوم محصولات کشاورزان را نابود می کرد، تلاش کرد. گفته می شود که او به حدی بر روی کار خود متمرکز بوده است که حتی یکبار نیز در طول این سالیان به خانه ی خود باز نگشته (با وجود اینکه ظاهرا سه بار از جلوی خانه ی خود گذر کرده است) و دیگران نیز از فداکاری او الهام گرفته و او را دنبال کرده اند.

نگارش، فلزکاری با برنز، معماری و مذهب در دوران دودمان شانگ توسعه یافت.

پس از کنترل طغیان آب، یوی بزرگ قبیله ی سن میائو را مغلوب کرد و به عنوان جانشین (پس از شون، حکمران وقت) تا زمان مرگ خود حکمرانی کرد. او سیستم جانشینی موروثی و در نتیجه مفهوم دودمان را که بیشتر شناخته شده است، بنا نهاد. طبقه ی حکمران و زبده در مناطق شهری و رعایا که زندگی طبقات اجتماعی بالا را تامین و پشتیبانی کرده، در مناطق روستایی زندگی می کردند و اکثرا به کشاورزی مشغول بودند. پس از یوی بزرگ پسر او، چی، حکومت را در دست گرفت و قدرت در دستان خانواده ی شیا باقی ماند تا زمانی که جیه، آخرین حکمران دودمان شیا، توسط تانگ سرنگون و سلسله ی شانگ (۱۶۰۰-۱۰۴۶ ق.م) پایگذاری شد.

تانگ از پادشاهی شانگ بود اما تواریخی که عموما به او نسبت داده شده است (۱۶۷۵- ۱۶۴۶ ق.م) به هیچ وجه با حوادثی که او در آنها دخیل بوده هماهنگی ندارند و می توان آنها را اشتباه دانست. مشخص است که تانگ از حکمرانان و یا حداقل شخصیتی بسیار مهم از پادشاهی شانگ بوده است که در سال ۱۶۰۰ ق.م شورشی علیه جیه را رهبری کرده و نیروهای او را شکست داده است.

باور بر این است که افراط گری های دربار شیا و در نتیجه ی آن سختی تحمیل شده بر عوام این شورش را به دنبال داشته است. پس از به دست گرفتن رهبری و حکومت سرزمین، تانگ مالیات ها را کاهش داده، پروژه های ساختمانی مجلل جیه (که باعث کاهش منابع پادشاهی می شدند) را متوقف کرده و با چنان درایت و کفایتی حکمرانی کرد که هنر و فرهنگ فرصت شکوفا شدن پیدا کردند. نگارش، فلزکاری با برنز، معماری و مذهب در دوران دودمان شانگ توسعه یافت.

King Tang of Shang
امپراطور تانگ از دودمان شانگ
Ma Lin (Public Domain)

پیش از دودمان شانگ همانند دیگر فرهنگ ها مردم چین چندین ایزد را به همراه یک ایزد برتر (شانگدی) به عنوان رئیس زیارتگاه ستایش می کردند (الگویی که در دیگر فرهنگ ها نیز مشاهده می شد). شانگدی به عنوان جد بزرگ بر روی پیروزی در جنگ، زراعت، شرایط آب و هوایی و حکومتی خوب کنترل داشت. از آنجایی که شانگدی دور از دسترس و مشغول بود، مردم نیاز به میانجی ای بلاواسطه برای رفع نیاز های خود داشتند و در نتیجه سنت ستایش اجداد شکل گرفت.

باور بر این بود که پس از مرگ، افراد قدرت هایی الهی پیدا می کنند و در زمان نیاز می توان از آنها کمک خواست (مشابه باور رومیان در رابطه با والدین). این باور باعث شکل گیری مراسم و آیین هایی برای تسکین بخشیدن به ارواح اجداد شد که در نهایت شامل خاکسپاری هایی مجلل در مقبره هایی عظیم مملو از تمامی ملزومات برای زندگی ای راحت در دنیای پس از مرگ می شد.

در کنار وظایف دنیوی خود، شاه همچنین نقش میانجی بین مردگان و زندگان را بر عهده داشت و حکمرانی او بر اساس قوانین الهی مقرر شده بود. با وجود اینکه مفهوم شناخته شده ی فرمان آسمان (قیومیت بهشت) در دوران دودمان ژو شکل گرفت اما ارتباط دادن فرمانروایی عادل با خواست الهی ریشه در باور های دودمان شانگ دارد.

Chinese Dynasties Visual Timeline
جدول زمانی دودمان های چین
Simeon Netchev (CC BY-NC-ND)

دودمان ژو

در حوالی سال ۱۰۴۶ ق.م شاه وو از ژو (دوران حکومت ۱۰۴۶- ۱۰۴۳ ق.م) در مقابل شاه ژو از دودمان شانگ شورش کرد و با شکست دادن نیرو های او، دودمان ژو (۱۰۴۶- ۲۵۶ ق.م) را پایگذاری کرد. ژو باختری در سال های ۱۰۴۶- ۷۷۱ ق.م و ژو شرقی در سال های ۷۷۱- ۲۵۶ ق.م حکمرانی کردند. پس از قتل ناعادلانه ی برادرش توسط شاه، وو بر علیه دودمان شانگ شورش کرد. وو و خانواده اش از مفهوم فرمان آسمان برای مشروعیت بخشیدن به شورش خود استفاده کردند. آنها بر این باور بودند که دودمان شانگ دیگر به نفع مردم سرزمینشان عمل نمی کردند و در نتیجه ارتباط و تعهد بین سلطنت و ایزد قانون، نظم و عدالت، شانگدی، را از دست داده بودند.

فرمان آسمان در حکم موهبت خدا نسبت به حکمران و حکمرانی ای عادلانه و بر اساس فرمان الهی معنی می شد. زمانی که حکومت دیگر به اراده و خواست الهی خدمت نمی کرد، آن حکومت سرنگون می شد. به علاوه بر اساس قوانین، تنها یک فرمانروا می توانست بر چین حکومت کند و مشروعیت حکومت او به عملکرد درست وی به عنوان نگهدار و مسئول سرزمین هایی که در اختیار او قرار داده شده بود بستگی داشت. تنها در شرایطی که فرزند دارای محاسن مورد نیاز برای فرمانروایی بود، حکومت می توانست از پدر به پسر انتقال پیدا کند. این قانون بعدها غالبا توسط فرمانروایانی که جانشینی را به فرزندانی نالایق می سپردند دستکاری شده و زیر سوال می رفت.

Bronze Zhou Cooking Vessel
ظرف آشپزی برنزی متعلق به دوران ژو
Editor at Large (CC BY-SA)

در دوران حکمرانی دودمان ژو، فرهنگ شکوفا شد و تمدن و انسانیت گسترش یافت. سیستم نگارش دارای قوانینی مدون شد و فلزکاری در سطحی بسیار بالا قرار گرفت. برترین و شناخته شده ترین فلاسفه و شاعران چینی شامل کنفوسیوس، منسیوس، مو دی، لائوتسه، تائو ژیان و همچنین استراتژی ارتشی سون تزو همگی متعلق به دوران دودمان ژو بودند.

ارابه ها که در دوران شانگ به سرزمین وارد شده بودند، در دوران ژو پیشرفت و توسعه ی بیشتری پیدا کردند. قابل ذکر است که بر خلاف مطالب ارائه شده در کتب تاریخی، این ادوار و دودمان ها دارای نقاط پایان و شروع مشخص و دقیقی نبودند و دودمان ژو دارای ویژگی های مشترک زیادی با دودمان شانگ بود (شامل زبان و مذهب). با وجود اینکه تاریخ نگاران وقایع را برای روشن و واضح سازی به ادوار مختلف تقسیم می کنند، اما دودمان ژو در دوره های شناخته شده ی بعدی شامل دوره ی بهار و پاییز و دوره ی ایالت های جنگ طلب نیز پا بر جا باقی ماند.

دوره ی بهار و پاییز و دوره ی ایالت های جنگ طلب

دودمان ژو در زمان جابجایی به پایتخت جدید خود، لوئویانگ، در دوره ی بهار و پاییز (۷۷۲- ۴۷۶ ق.م که نام خود را از سالنامه های بهار و پاییز، رویداد نامه ی رسمی ایالت در آن زمان و از قدیمی ترین منابعی که از ژنرال سون تزو نام برده است، گرفته بود) مرکزیت خود را از دست داد و باعث پایان یافتن عصر ژو باختری و آغاز ژو شرقی شد. از این دوران غالبا به دلیل پیشرفت های بسیار در زمینه های فلسفه، شعر و هنر و پدیدار شدن تفکرات کنفسیوس، تائوئیسم و موهیسم یاد می شود.

اما در همین دوران ایالت های مختلف خود را از حکومت و قدرت مرکزی لوئویانگ جدا کرده و سلطنتی مستقل اعلام کردند. این استقلال طلبی آغازگر عصر سلسله های جنگ طلب (۴۸۱- ۲۲۱ ق.م) شد که در آن هفت ایالت برای بدست آوردن کنترل با یکدیگر می جنگیدند. این هفت ایالت شامل ایالت های چو، هان، چی، چین، وی، یان و ژائو می شد که همگی خود را فرمانروا می دانستند. با این وجود هیچ یک از آنها دارای اعتماد به نفس کافی برای مطالبه و ادعا کردن فرمان الهی که هنوز در دستان دودمان ژو از لوئویانگ بود را نداشت. هر هفت ایالت در جنگ از یک تاکتیک استفاده و از قوانینی مشابه پیروی می کردند، در نتیجه هیچ یک از آنها توانایی کسب برتری بر دیگری را نداشت.

Warring States of China and Qin conquest, c. 250 BCE
ایالت های جنگ طلب و پیروزی چین، ۲۵۰ ق.م
Simeon Netchev (CC BY-NC-ND)

مو دی، مهندس خبره و فیلسوف صلح طلب، از این موقعیت استفاده کرد و به تمامی ایالت ها به هدف خنثی سازی برتری هر کدام و در نتیجه پایان بخشیدن به جنگ، دانشی مساوی از استحکامات ارائه کرد. اما تلاش های او بی ثمر باقی ماند و در بین سال های ۲۶۲ تا ۲۶۰ ق.م ایالت چین بر ایالت ژائو غلبه کرد و آنها را شکست داد.

دولتمردی از ایالت چین به نام شانگ یانگ (تاریخ وفات ۳۳۸ ق.م) که اعتقادی قوی به سودمندی و قانون داشت، سیستم جنگاوری چین را برای تمرکز بر روی پیروزی تغییر داد. اینکه آیا شانگ یانگ و یا سون تزو اعتبار تغییر دادن پروتکل و استراتژی های چین را به نام خود ثبت کرده است، بستگی به پذیرش صحت تاریخی سون تزو دارد. اگر وجود تاریخی سون تزو مورد قبول واقع شود، احتمال بسیار وجود دارد که شانگ یانگ با اثر معروف سون تزو به نام هنر رزم آشنایی داشته است.

یینگ ژنگ در سال ۲۲۱ ق.م در مناقشه ی ایالت های جنگ طلب پیروز شد. او شش ایالت دیگر را مطیع و متحد ساخت و خود را به عنوان هوانگ تی معرفی کرد.

پیش از این تغییرات، جنگاوری چین به عنوان بازی مهارت های نجیب زادگان در نظر گرفته می شد که قوانینی مشخص شده بر اساس احترام و خواست آسمان ها را به همراه داشت. یک ارتش هیچگاه به ارتشی ضعیفتر و یا نا آماده حمله نمی کرد و از هر یک از آنها انتظار می رفت که تا زمان حرکت کردن و فرم گرفتن ردیف ها در میدان نبرد حمله را به تعویق بیندازند. شانگ یانگ حامی نبردی همه جانبه و خواستار شکست دادن نیروهای دشمن به هر شیوه و روش ممکن بود. اصول و قوانین او در چین شناخته شده بودند و در نبرد با نیرو های ژو استفاده شدند (در این نبرد بیش از ۴۵۰۰۰۰ نفر از نیرو های ژو دستگیر و پس از نبرد اعدام شدند) و برای نیرو های چین برتری لازم را فراهم آوردند.

با این وجود تا زمان آغاز فرمانروایی یینگ ژنگ، پادشاه چین، از این تاکتیک ها استفاده ی مفید دیگری نشد. با استفاده از دستور العمل های شانگ یانگ و لشگری بزرگ با سلاح های آهنین و ارابه، یینگ ژنگ (همچنین شناخته شده با نام چین شی هوانگ) در سال ۲۲۱ ق.م در مناقشه ی ایالت های جنگ طلب پیروز شد. او شش ایالت دیگر را مطیع خود و متحد ساخت و خود را به عنوان شی هوانگ تی (امپراطور زرد)، نخستین امپراطور چین، معرفی کرد.

دودمان چین

شی هوانگ تی دودمان چین (۲۲۱- ۲۰۶ ق.م) را پایگذاری کرد و دورانی را که در چین به عنوان عصر امپراطوری (۲۲۱ ق.م- ۱۹۱۲ میلادی) شناخته می شود و در آن سلسله ها به سرزمین حکمرانی می کردند آغاز کرد. او دستور داد که استحکامات محصوری که ایالت ها را از یکدیگر جدا می کردند تخریب کنند و دیواری عظیم در مرز شمالی سرزمینش بنا کنند. با وجود اینکه از دیوار اصلی بنا شده در دوران شی هوانگ تی تکه هایی بسیار کم باقی مانده است، اما ساخت دیوار بزرگ چین در زمان حکمرانی او آغاز شد.

این دیوار بیش از ۵۰۰۰ کیلومتر (۳۰۰۰ مایل) طول داشت و از کوه و دشت، مرزهای کره در شرق و بیابان اردوس در غرب گذر می کرد. ساخت این دیوار پروژه ی محاسباتی ای بسیار بزرگ بود هر چند که در طول مسیر از دیوار هایی که قبلا توسط حکومت های چینی متفاوت برای دفاع از مرز های شمالی خود در قرون سوم و چهارم میلادی ساخت شده بود استفاده به عمل آورده شد. (Scarre and Fagan, 382)

شی هوانگ تی همچنین زیر بنای سرزمین را با راه سازی تقویت کرد که خود باعث افزایش تجارت از طریق سیر و سفر شد.

پنج راه اصلی از شیانگیانگ، پایتخت امپراطوری، شامل ایستگاه های پستی و نیرو های پلیس بنا شد. اکثر مسیر ها از خاک کوبیده ساخته شده و دارای پهنایی ۱۵ متری (۵۰ فوت) بودند. بلند ترین این مسیر ها با طول ۷۵۰۰ کیلومتر (۴۵۰۰ مایل) به سمت جنوب غربی و مرز منطقه ی یون نان کشیده شده بود. ییلاقات دارای شیبی بسیار شدید بودند و در نتیجه قسمت هایی از جاده ها که از این مناطق عبور می کرد می بایست بصورت عمودی بر روی دیواره های چوبی بیرون زده از بدنه ی صخره ها ساخته می شدند. (Scarre and Fagan, 382)

شی هوانگ تی همچنین مرز های امپراطوری خود را افزایش داد، آبراه بزرگ چین را در جنوب بنا و اراضی را توزیع کرد و در ابتدا حکمرانی عادل بود.

Shi Huangdi
شی هوانگ تی
Dennis Jarvis (CC BY-SA)

با وجود اینکه شی هوانگ تی گام هایی عظیم و عالی در راستای پروژه های ساختمانی و لشگرکشی های ارتشی برداشت، اما دوران حکومت او در طول زمان با سختگیری هایی شدید در سیاست های داخلی همراه شد. او با توصل جستن به فرمان آسمان، تمامی تفکرات فلسفی به غیر از اصل قانون پرستی، که توسط شانگ یانگ شکل گرفته بود، را سرکوب کرد و بر اساس مشورت های مشاور اصلی خود لی سی، تمامی کتب فلسفی و تاریخی ای را که با اصل قانون پرستی، خود و خانواده ی خود و ایالت چین هماهنگی نداشتند نابود کرد.

از آنجایی که کتاب ها در آن زمان بر روی نوار هایی از جنس بامبو که توسط میخ های حلقه ای به یکدیگر وصل می شدند تهیه می شدند، دارای وزنی سنگین بودند و دانشمندانی که سعی در از سر باز زدن اوامر داشتند با سختی هایی بسیار مواجه می شدند. تعدادی از این دانشمندان تشخیص داده شدند و بر اساس سنن، بسیاری از آنها برای کار بر روی دیوار بزرگ فرستاده و تعداد چهار صد و شصت نفرشان کشته شدند. با این وجود برخی از دانشمندان اهل قلم تمامی آثار کنفسیوس را حفظ کرده و بصورت شفاهی به دیگر دانشمندان انتقال می دادند. (Durant, 697)

این اقدام شی هوانگ تی به همراه سرکوب آزادی های همگانی مانند آزادی بیان، رفته رفته از محبوبیت او کاست. توجه امپراطور بیش از دنیای زندگان بر ستایش کردن اجداد گذشته، دنیای مردگان و راه های جلوگیری از سفر کردن به این دنیا شده بود. به نظر می رسد که او وسواسی شدید نسبت به مرگ و سلامت شخصی خود پیده کرده و به سختی به دنبال جاودنگی بود.

The Terracotta Army Panorama
نمایی از ارتش سفالین
Bernd Thaller (CC BY-NC-SA)

زندگی دنیوی او به همراه آرزوی داشتن زندگی پس از مرگ، شی هوانگ تی را بر آن داشت تا دستور ساخت قصری برای مقبره ی خود و تعداد بیش از ۸۰۰۰ جنگجوی سفالی برای خدمت کردن ابدی به امپراطور را بدهد. این لشگر سفالی که همراه با او دفن شد شامل ارابه، سواره نظام، فرمانده و پرندگان و حیوانات گوناگون می شد. گفته می شود که شی هوانگ تی در سال ۲۱۰ ق.م، زمانی که همچنان به دنبال اکسیر جاودانگی بود، فوت کرده است اما مرگ او توسط لی سی برای بدست آوردن کنترل حکومت مخفی باقی ماند تا زمانی که بتواند با تغییر دادن وصیت شی هوانگ تی، پسر فرمانبردار او چین ار شی را به عنوان جانشین به تخت سلطنت بنشاند.

اما این نقشه در نهایت قابل اجرا نبود زیرا شاهزاده ی جوان دارای روحیه ای بی ثبات بود. او تعداد زیادی را اعدام کرد و در نتیجه باعث شکلگیری شورشی سراسری در سرزمین شد. مدت کوتاهی پس از مرگ شی هوانگ تی، به دنبال بی کفایتی و نادانی های افرادی مانند چین ار شی، لی سی و مشاور دیگری به نام ژائو گائو، دودمان چین سقوط کرد و دودمان هان (۲۰۲ق.م- ۲۲۰ میلادی) با سلطنت گائوزو (لیو بانگ) آغاز شد.

نزاع بین هان و چو

با سقوط دودمان چین، چین به دوره ای از آشوب که با عنوان نزاع بین هان و چو شناخته می شود وارد شد (۲۰۲- ۲۰۶ ق.م). از میان نیروهای شورشی علیه دودمان چین بخصوص دو ژنرال با نام های لیو بانگ از هان (۲۵۶- ۱۹۵ ق.م) و شیانگ یو از چو (۲۳۲- ۲۰۲ ق.م) برای بدست آوردن کنترل حکومت مبارزه کردند. شیانگ یو که رقیبی نیرومند در مقابل چین بشمار می رفت، به لیو بانگ برای قدردانی از پیروزی قاطعش در مقابل نیروهای چین در شیانیانگ لقب "پادشاه هان" را اعطا کرد.

Chu-Han Contention Map
نقشه ی نزاع بین چو و هان
SY (CC BY-SA)

پس از مدت کوتاهی این متحدین سابق در کشمکش قدرت که با عنوان نزاع بین هان و چو شناخته می شود، تبدیل به رقیب یکدیگر شدند تا زمانی که شیانگ یو با بستن معاهده ای بصورت موقتی صلح را برقرار ساخت. شیانگ یو پیشنهاد داد تا سرزمین چین بین آن دو تقسیم شود و چو در بخش شرقی و هان در بخش غربی حکمرانی کنند. اما لیو بانگ خاستار سرزمین متحد چین بود و با شکستن معاهده دشمنی را از نو آغاز کرد. در سال ۲۰۲ق.م در نبرد گایشیا، ژنرال برتر لیو بانگ، هان شین، نیروهای چو تحت فرمانروایی شیانگ یو را به دام انداخت و شکست داد و لیو بانگ به عنوان امپراطور معرفی شد (او در میان نسل های بعد با نام امپراطور گائوزو از هان شناخته شد). شیانگ یو خودکشی کرد اما وابستگان او اجازه ی زندگی و حتی خدمت کردن در دولت را داشتند.

امپراطور گائوزو با تمامی دشمنان سابق خود با احترام کامل برخورد کرد و تحت فرمانروایی خود سرزمین را متحد ساخت. او همچنین اقوام چادرنشین شیونگ نو که حملاتی را به چین انجام داده بودند عقب راند و با تمامی ایالت هایی که علیه دودمان سقوط کرده ی چین شورش کرده بودند مصالحه کرد. سلسله ی هان (که نام خود را از خانه ی لیو بانگ در استان هانژونگ می گیرد) با وقفه ای بسیار کوتاه به مدت ۴۰۰ سال (از سال ۲۰۲ق.م تا سال ۲۲۰ میلادی) بر چین حکومت کرد. دودمان هان به دو دوره تقسیم می شود: هان غربی (۲۰۲ق.م- ۹ میلادی) و هان شرقی (۲۵- ۲۲۰ میلادی).

دودمان هان

به دنبال صلح برقرار شده در منطقه توسط گائوزو، ثبات مورد نیاز برای رشد و گسترش دوباره ی فرهنگ برقرار شد. در این دوران تجارت آغاز شد و هنر و تکنولوژی پیشرفت کرد. هان اولین دودمانی می باشد که تاریخ خود را بصورت کتبی ثبت کرده است، اما از آنجایی که شی هوانگ تی بسیاری از مدارک نوشته شده ی دوران پیش از خود را نابود کرده بود، این نظریه غالبا مورد بحث قرار گرفته است. با این وجود بدون شک در دوران هان پیشرفت هایی عالی در تمامی زمینه های فرهنگی شکل گرفته است.

گائوزو از کنفسیوس حمایت کرد و آن را به عنوان فلسفه ی انحصاری دولت قرار داد. این رویکرد او تا دوران امروزی نیز ادامه پیدا کرده است.

کتاب کلاسیک امپراطور زرد که قدیمی ترین کتاب طب در چین می باشد، در دوران دودمان هان تدوین و مدون شد. کاغذ در این دوران ابداع شد و کتابت پیشرفت کرد. گائوزو از کنفسیوس حمایت کرد و آن را به عنوان فلسفه ی انحصاری دولت قرار داد. این رویکرد او تا دوران امروزی نیز ادامه پیدا کرده است.

با این وجود و بر خلاف شی هوانگ تی، او در رابطه با فلسفه برای دیگران قانونگذاری نکرد. او فلسفه های دیگر را قبول کرد و در نتیجه تحت حکومتش ادبیات و آموزش شکوفا شدند. گائوزو مالیات را کاهش داد و ارتش خود را منحل کرد. قابل ذکر است که با وجود منحل شدن، در زمان نیاز ارتش دوباره صف آرایی می کرد.

پس از مرگ گائوزو در سال ۱۹۵ ق.م، همسر او امپراتریس لو ژی (۲۴۱- ۱۸۰ ق.م) تعدادی پادشاه دست نشانده ی خود را بر تخت سلطنت نشاند که اولین آنها ولیعهد لیو یینگ (امپراطور هوی، دوران حکومت ۱۹۵- ۱۸۸ ق.م) بود. ولیعهد در عین خدمت به همسر امپراطور، سیاست های خود را نیز دنبال می کرد. این برنامه ها ثبات و فرهنگ را حفظ کرد و به عالی ترین امپراطور دودمان هان، امپراطور وو (دوران حکومت ۱۴۱- ۸۷ ق.م)، این فرصت را داد تا پروژه های خود برای گسترش قلمرو، خدمات عمومی و ابتکارات فرهنگی را آغاز کرده و پیش ببرد. او در سال ۱۳۸ ق.م نماینده ی خود را به ژانگ چیان در غرب فرستاد که در نتیجه ی آن جاده ی ابریشم در سال ۱۳۰ ق.م گشایش یافت.

فلسفه ی کنفسیوس به عنوان اصول رسمی حکومت ثبت شد و امپراطور وو مدارسی را در سراسر امپراطوری به هدف پرورش و تعلیم سواد و آموزه های کنفسیوس برپا کرد. او همچنین اصلاحاتی را در زمینه های سیستم حمل و نقل، جاده ها و تجارت انجام و دستور به کلید خوردن بسیاری از پروژه های عمومی دیگر که نیازمند نیروی کاری میلیون ها کارمند بود داد. پس از امپراطور وو، جانشین او نیز کمابیش مسیری مشابه را دنبال کرد و از موفقیتی مشابه نیز برخوردار شد.

Han Dynasty Farm Model
الگویی از خانه کشاورزی دوران هان
Mark Cartwright (CC BY-NC-SA)

با افزایش ثروت، تعداد ملک و دارایی های بزرگ و رفاه کلی نیز افزایش پیدا کرد اما برای روستاییانی که در زمین ها کار می کردند، زندگی دشوارتر شد. در سال ۹ میلادی نایب السلطنه دودمان هان، وانگ مانگ (۴۵ق.م- ۲۳ میلادی)، کنترل حکومت را غصب و با ادعای دریافت فرمان آسمان پایان دودمان هان را اعلام کرد. او بر اساس اصلاحاتی گسترده در زمینه ی پخش اراضی و ثروت، دودمان شین (۹-۲۳ میلادی) را پایه گذاری کرد.

او در ابتدا با حمایت گسترده ی طبقه ی روستاییان و مخالفت ملاکان روبه رو شد. با این وجود برنامه های او بسیار ضعیف درک و اجرا شدند و در نتیجه ی آن بیکاری و نارضایتی افزایش یافت. بالا آمدن و طغیان شدید رود زرد نیز ثبات حکومت وانگ مانگ را بیش از پیش کاهش داد و او توسط گروهی خشمگین از روستاییان که به بهانه ی آنها قدرت را در دست گرفته و اصلاحات را آغاز کرده بود، ترور شد.

سقوط دودمان هان و آغاز دودمان شین

آغاز دودمان شین به دوران هان غربی پایان داد و نابودی آن آغازگر هان شرقی شد. امپراطور گوانگ وو (دوران حکومت ۲۵- ۵۷ میلادی) اراضی را به ملاکان ثروتمند و نظم را به سرزمین باز گرداند و سیاست های حکمرانان دوران هان غربی را حفظ کرد. در راستای هدف خود برای پس گرفتن سرزمین های از دست رفته در دوران دودمان شین، گوانگ وو به اجبار زمان بسیار زیادی را وقف سرکوب کردن شورش ها و برقرار کردن دوباره ی قدرت چین در منطقه ی ویتنام و کره ی امروزی کرد.

سرکوب شورش خواهران ترانگ در سال ۳۹ میلادی در ویتنام (طبق مدارک ثبت شده ی رسمی هان) نیازمند دو هزار نفر سرباز و چهار سال زمان بود. امپراطور پایه های حکومت خود را محکم کرد و مرز ها را افزایش داد که در عین برقراری ثبات، به ثروت و تجارت نیز افزود. در زمان امپراطور ژانگ (دوران حکومت ۷۵-۸۸ میلادی) موفقیت چین به درجه ای رسیده بود که با تمامی سرزمین های اصلی دوران خود شریک تجاری بود و این موفقیت حتی پس از مرگ او نیز ادامه پیدا کرد. رومن ها در دوران حکومت مارکوس آئورلیوس در سال ۱۶۶ میلادی، ابریشم چینی را ارزشمند تر از طلا می پنداشتند و هر مقدار قیمت درخواستی از جانب چین را برای خرید این کالا پرداخت می کردند.

اما مشاجره بین اشراف زادگان و روستاییان همچنان مشکلاتی را برای حکومت به وجود می آورد که شورش های پنج پیمانه برنج (۱۴۲ میلادی) و زرد دستاران (۱۸۴ میلادی) نمونه ای از این مشکلات بود. با وجود اینکه شورش پنج پیمانه برنج در ابتدا جنبشی مذهبی بود، اما شامل تعداد زیادی از روستاییان مخالف با نجیب زادگان و اصول کنفسیوس در حکومت می شد. هر دوی این شورش ها نتیجه ی بی توجهی حکومت به مردم بود که با افزایش فساد در دودمان هان، وضعیتی بدتر نیز پیدا کرد. رهبرهای هر دو شورش ادعا داشتند که دودمان هان فرمان آسمان را از دست داده است و باید کناره گیری کند.

قدرت حکومت در کنترل مردم در حال فروپاشی بود و با آغاز شدن شورش زرد دستاران، انقلابی تمام عیار در سرتاسر امپراطوری شکل گرفت. فرماندهان هان برای سرکوب شورش ها فرستاده می شدند اما همزمان با شکست خوردن یک منطقه، منطقه ای دیگر به شورش بر می خواست. سرانجام ژنرال سائو سائو (۱۵۵- ۲۲۰ میلادی) موفق به سرکوب شورش شد. سائو سائو سپس با دوست و متحد اسبق خود، یوآن شائو (تاریخ وفات ۲۰۲ میلادی)، بر سر بدست آوردن کنترل سرزمین وارد جنگ شد و در نهایت در شمال به پیروزی رسید.

سائو تلاش کرد تا با حمله کردن به جنوب، یکپارچه سازی سرزمین چین را تکمیل کند اما با شکست او در نبرد صخره های سرخ در سال ۲۰۸ میلادی، چین به سه پادشاهی مجزا تبدیل شد (دودمان های سائو وی، وو شرقی و شو) که هر کدام مدعی فرمان آسمان شدند. این دوران به عنوان عصر سه امپراطوری (۲۲۰- ۲۸۰ میلادی)، دورانی از خشونت، بی ثباتی و عدم قطعیت شناخته شده و منبع الهامی برای برخی از برترین آثار ادبیات چین در عصر های بعدی می شود.

Cao Cao, Battle of Red Cliffs
سائو سائو، نبرد صخره های سرخ
Shizhao (CC BY-SA)

دودمان هان از بین رفت و دودمان هایی کوتاه (مانند وی، جین، وو هو و سوئی) کنترل حکومت را در سال های ۲۰۸- ۶۱۸ میلادی به نوبت در دست گرفتند. در نهایت دودمان سوئی (۵۸۹- ۶۱۸ میلادی) در سال ۵۸۹ میلادی موفق به متحد و یکپارچه ساختن چین شد. اهمیت دودمان سوئی در شکل دادن به سیستم کارآمدی از بروکراسی می باشد که به فعالیت حکومت و حفظ امپراطوری سهولت بخشید. تحت حکومت امپراطور ون و جانشین او یانگ، آبراه بزرگ چین تکمیل شد، دیوار بزرگ چین گسترش یافت و بخش هایی از آن بازسازی شد، ارتش به بزرگترین ارتش ثبت شده تا آن زمان تبدیل و سیستم ضرب سکه در سراسر سرزمین یکسان و همگون شد.

ادبیات شکوفا شد و گمان می رود که افسانه ی معروف هئا مولان، دختری که جای پدر خود را در ارتش پر کرد و کشور را نجات داد، در این زمان شکل گرفته باشد (البته باور بر این است که شعر اصلی در دوران وی شمالی، ۳۸۶- ۵۳۵ میلادی، سروده شده باشد). متاسفانه ون و یانگ هیچکدام تنها به داشتن ثبات داخلی قانع نبودند و لشگرکشی هایی عظیم علیه شبه جزیره ی کره انجام دادند. ون قبل از آن تمامی خزانه را به واسطه ی پروژه های ساختمانی و لشگرکشی های ارتشی خود خالی کرده بود و پسرش یانگ نیز با دنبال کردن مسیر پدر خود، در اقدامات ارتشی خود شکست خورد. یانگ در سال ۶۱۸ میلادی ترور و باعث شورش لی یوآن شد که با در دست گرفتن حکومت خود را امپراطور گائوزو از تانگ نامید (دوران حکومت ۶۱۸- ۶۲۶ میلادی).

دودمان تانگ

دودمان تانگ (۶۱۸- ۹۰۷ میلادی) به عنوان عصر طلایی تمدن چین شناخته می شود. گائوزو بسیار خردمندانه بروکراسی آغاز شده در دوران دودمان سوئی را حفظ کرد و پیشرفت بخشید و پروژه های ساختمانی و عملیات ارتشی گزاف و افراط آمیز را متوقف کرد. سیاست های بروکراسی دودمان تانگ با اندکی تغییر در دولت چین امروزی نیز همچنان بکار می رود.

در زمان حکومت امپراطور شوان زونگ اول (۷۱۲- ۷۵۶ میلادی) چین بزرگترین، پر جمعیت ترین و موفق ترین کشور در جهان بود.

با وجود حکومت کارآمد و با کفایت گائوزو، او توسط پسر خود در سال ۶۲۶ میلادی عزل شد. پس از ترور پدر خود، لی شی مین برادران و نجیب زادگان دربار را نیز به قتل رساند و عنوان امپراطور تای زونگ (دوران حکومت ۶۲۶- ۶۴۹ میلادی) را بر خود نهاد. اما پس از این کودتای خونین، تای زونگ دستور به ساختن معابد بودایی در میدان های نبرد و برگذاری مراسم یادبود برای مردگان جنگ داد.

با دنبال کردن مفاهیم ستایش اجداد و فرمان آسمان، تای زونگ ادعا کرد که تمامی اعمال او بر اساس خواست الهی بوده است و کشته شدگان حال مشاوران او در زندگی پس از مرگ خواهند بود. از آنجایی که تای زونگ فرمانروایی با کفایت و جنگجویی ماهر بود، کودتا ی او زیر سوال نرفت و او حکمرانی به امپراطوری وسیع خود را ادامه داد.

با دنبال کردن رویکرد پدر خود، تای زونگ نکات مثبت دودمان سوئی را حفظ کرده و بهبود بخشید. این رویکرد در اصول قانونی او که به شدت بر روی ایده های دودمان سوئی تکیه داشت دیده می شود. قابل ذکر است که این قوانین گسترش یافته و شامل جرم ها و مجازات های مشخص شده می شدند. اما در رابطه با سیاست های خارجی، تای زونگ بر خلاف پدر خود لشگرکشی هایی موفق را به اجرا رساند که نه تنها امپراطوری او را گسترش دادند و ایمن ساختند، بلکه اصول قانونی او و فرهنگ چین را نیز پخش کردند.

پس از تای زونگ پسرش گائوزونگ (دوران حکومت ۶۴۹- ۶۸۳ میلادی) بر تخت سلطنت نشست. همسر گائوزونگ، وو زتیان، تبدیل به اولین و تنها حاکم زن می شود. امپراتریس وو زتیان (دوران حکومت ۶۹۰- ۷۰۴ میلادی) سیاست هایی را آغاز کرد که نه تنها شرایط زندگی را در چین بهبود بخشیدند، بلکه جایگاه امپراطور را نیز تقویت کردند. او همچنین از نیروهای مخفی و شبکه های ارتباطی بسیار کارآمد خود بصورت گسترده و فراوان استفاده کرد تا در هر لحظه یک قدم از دشمنان داخلی و خارجی خود جلوتر حرکت کند.

Glazed Tang Dynasty Camel
مجسمه ی لعابی شتر متعلق به دودمان تانگ
James Blake Wiener (CC BY-NC-SA)

تجارت در داخل امپراطوری و همچنین از طریق جاده ی ابریشم با غرب رشد کرد. در آن زمان روم سقوط کرده بود و امپراطوری بیزانس تبدیل به اصلی ترین خریدار ابریشم چینی شد. در زمان حکومت امپراطور شوان زونگ اول (۷۱۲- ۷۵۶ میلادی) چین بزرگترین، پر جمعیت ترین و موفق ترین کشور در جهان بود. به واسطه ی این جمعیت زیاد، هزاران نفر به خدمت ارتش در می آمدند و لشکرکشی ها علیه ترکان چادرنشین و شورشی های بومی سریع و موفق بود. هنر، تکنولوژی و علوم همگی در دوران دودمان تانگ شکوفا شده و رشد پیدا کردند (قابل ذکر است که دوران اوج علوم دودمان سونگ بشمار می رود، ۹۶۰- ۱۲۳۴ میلادی) و چشمگیرترین آثار مجسمه سازی و نقره کاری چین متعلق به این دوران است.

سقوط دودمان تانگ و آغاز دودمان سونگ

با این وجود، حکومت مرکزی مورد تحسین همگی نبود و شورش های محلی تبدیل به نگرانی ای دائمی شده بودند. مهمترین این آشوب ها شورش ان لوشان در سال ۷۵۵ میلادی بود. ژنرال ان لوشان که یکی از شخصیت های محبوب در دربار امپراطوری بود، در مقابل زیاده روی های افراطی در دولت واکنش نشان داد. او با نیرویی بیش از ۱۰۰۰۰۰ نفر سرباز شورش را آغاز کرد و با تکیه بر فرمان آسمانی خود را امپراطور جدید اعلام کرد.

با وجود اینکه شورش او در سال ۷۶۳ میلادی سرکوب شد، اما دلایل اصلی شکلگیری این قیام و اقدامات ارتشی پس از آن حکومت را تا سال ۷۷۹ میلادی همچنان درگیر ساخته بود. یکی از واضح ترین نتایج شورش ان لوشان کاهش چشمگیر جمعیت در چین بود. تخمین زده می شود که تعدادی نزدیک ۳۶ میلیون نفر بر اثر نتایج مستقیم شورش، در جنگ و یا به دنبال خونخواهی و یا بر اثر مریضی و کمبود امکانات کشته شده اند.

تجارت آسیب دید، مالیات ها جمع آوری نشدند و دولت که در آغاز شورش به چانگ آن گریخته بود، در حفظ حضوری تاثیرگذار و مهم ناتوان بود. دودمان تانگ همچنان از قیام های داخلی و محلی رنج می برد و پس از شورش هوآنگ چائو (۸۷۴- ۸۸۴ میلادی) دیگر نتوانست خود را بازسازی کند. کشور وارد عصر پنج دودمان و ده پادشاهی (۹۰۷- ۹۶۰ میلادی) شد و تا زمان آغاز دودمان سونگ، هر یک از این رژیم ها مشروعیت خود را ادعا می کرد.

Chinese Students Taking Civil Service Exams
دانش آموزان چینی در حال گذراندن امتحانات مدنی
Yu Ren, Wu Yue (Public Domain)

با آغاز دودمان سونگ، چین باری دیگر به ثبات رسید و موسسه ها، قوانین و رسوم بیش از پیش با فرهنگ یکی و تدوین شدند. نئوکنفوسیونیسم تبدیل به محبوبترین فلسفه در سرزمین شد، این قوانین و رسوم را تحت تاثیر قرار داد و فرهنگ چین که امروزه نیز ادامه دارد را شکل داد. قابل ذکر است که با وجود پیشرفت های زیاد در تمامی زمینه های تمدن و فرهنگ، نزاع طولانی بین ملاکان ثروتمند و روستاییانی که بر روی زمین ها کار می کردند همچنان در سده های آینده نیز ادامه داشت.

قیام های دوره ای روستاییان به سرعت سرکوب می شد، اما هیچگونه راه حلی برای شکایات آنها ارائه نمی شد. تمامی برخورد های نظامی به جای از بین بردن خود مشکل، علائم آن را از بین می بردند. در سال ۱۹۴۹، مائوتسه تونگ قیام مردم در چین را رهبری، حکومت را سرنگون و جمهوری خلق چین را بر اساس تساوی ثروت برقرار کرد.

حذف آگهی ها
آگهی ها

دربارۀ مترجم

Pegah Eidipour
به عنوان یک علاقهمند به هنر و تاریخ، پگاه کارشناسی هنر های زیبای خود را از دانشگاه هنر تهران و کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه آکادمی هنر از سانفرانسیسکو کسب کرده است. تمرکز و تخصص اصلی او بر روی هنر، تاریخ و فلسفه ی خاور میانه است.

دربارۀ نویسنده

Joshua J. Mark
جاشوا ج. مارک از بنیانگذاران «دانشنامۀ تاریخ جهان» و مدیر بخش محتوای سایت است. او استاد سابق «کالج مِریست» (نیویورک) بوده و در آنجا تاریخ، فلسفه، ادبیات، و نویسندگی تدریس کرده است. جاشوا سفرهای زیادی رفته و مدتی در یونان و آلمان زندگی کرده است.

ارجاع به این مطلب

منبع نویسی به سبک اِی پی اِی

Mark, J. J. (2012, December 18). چین باستان [Ancient China]. (P. Eidipour, مترجم). World History Encyclopedia. برگرفته از https://www.worldhistory.org/trans/fa/1-467/

منبع نویسی به سبک شیکاگ

Mark, Joshua J.. "چین باستان." ترجمه شده توسط Pegah Eidipour. World History Encyclopedia. تاریخ آخرین تغیی December 18, 2012. https://www.worldhistory.org/trans/fa/1-467/.

منبع نویسی به سبک اِم اِل اِی

Mark, Joshua J.. "چین باستان." ترجمه شده توسط Pegah Eidipour. World History Encyclopedia. World History Encyclopedia, 18 Dec 2012. پایگاه اینترنتی. 20 Dec 2024.