نارام-سین

11 روزهای باقی مانده

سرمایه گذاری در آموزش تاریخ

با حمایت از بنیاد خیریه تاریخ جهانی ما، شما در آینده آموزش تاریخ سرمایه گذاری می کنید. کمک مالی شما به ما کمک می کند تا نسل بعدی را با دانش و مهارت هایی که برای درک دنیای اطراف خود نیاز دارند، توانمند کنیم. به ما کمک کنید سال جدید را آماده انتشار اطلاعات تاریخی قابل اعتماد تر و رایگان برای همه شروع کنیم.
$2922 / $10000

تعریف

Joshua J. Mark
توسط ، ترجمه شده توسط Nathalie Choubineh
منتشر شده در 07 August 2014
در زبان های دیگر موجود است: انگلیسی, فرانسوی, ايتاليايي, سوئدي
چاپ مقاله
Victory Stele of Naram-Sin (by Jan van der Crabben, CC BY-NC-SA)
سنگ‌افراشت یادبود پیروزی نارام-سین
Jan van der Crabben (CC BY-NC-SA)

نارام-سین (فرمانروایی 2261 تا 2224 پیش از میلاد) آخرین پادشاه بزرگ امپراتوری اکدی و نوۀ سارگُن بزرگ (فرمانروایی 2334 تا 2279 پیش از میلاد)، بنیانگذار این امپراتوری، بود. او را پس از سارگُن مهم‌ترین فرمانروای اکدی (و گاه حتا پیشروتر از او) می‌دانند، و حکایت‌ها و روایت‌های تاریخی مربوط به او نیز، مثل داستان‌های دربارۀ پدربزرگش، در فرهنگ میان‌رودانی به اسطوره و افسانه پهلو می‌زند.

سرگذشت لشگرکشی‌های نارام-سین و سارگُن بزرگ تا هزاران سال پس از مرگ آنان دهان به دهان در میان‌رودان می‌گشت. نارام-سین قهرمان بسیاری از قصه‌ها، افسانه‌ها، و ترانه‌های حماسی بود، اما جالب این که معروف‌ترین افسانۀ مربوط به نارام-سین در تاریخ، حکایتی با عنوان نفرینِ آگاده (اَکَد) (The Curse of Agade؛ پدیدآمده حدود 2047 تا 1750 پیش از میلاد) او را پادشاهی معرفی می‌کند که با اعمال ناپرهیزگارانۀ خود زمینۀ نابودی امپراتوری اَکَدی را فراهم آورد. البته این افسانه هنوز هیچ پشتوانه‌‌ای از واقعیت تاریخی ندارد. برخی گمان می‌کنند که انتخاب نارام-سین به عنوان شخصیت اصلی تنها به دلیل شهرت او و در پیروی از الگوی حکایت‌هایی چون افسانۀ کوتهاییان (The Cutha Legend) و شورش بزرگ علیه نارام-سین صورت گرفته باشد، که آنها نیز صرفن روایت‌هایی برگرفته یا الهام‌پذیرفته از تاریخ محسوب می‌شوند. اما این احتمال نیز وجود دارد که این افسانه در اصل مرثیه‌ای بر سقوط و نابودی دولت اَکَد بوده باشد.

حکایت‌های بالا همگی نارام-سین را فرمانروایی بی‌باک و قدرقدرت، مغرور و متکبر تصویر می‌کنند. او نخستین فرمانروای میان‌رودانی دانسته شده که ادعای الوهیت می‌کرد و پای مدارک رسمی خود مُهر ایزدی – خداوندگار اَکَد – می‌گذاشت. دوران فرمانروایی او نقطۀ اوج حکمرانی سلسلۀ سارگُنی‌ها به حساب می‌آید، که پس از دوران او قدرت‌شان رو به زوال رفت.

نارام-سین خود را «شاه چهار گوشۀ عالم» معرفی می‌کرد و در مدارک نوشتاری در کنار نام خود نشانه‌ای را به‌کار می‌برد که مقامی ایزدی همپایۀ سایر ایزدان میان‌رودان به او می‌بخشید.

فرمانروایی و لشگرکشی‌ها

پس از مرگ سارگُن، پسرش ریموش به تخت سلطنت نشست و از 2279 تا 2271 پیش از میلاد فرمانروایی کرد. اما شهرهای مختلف امپراتوری با شنیدن خبر درگذشت سارگُن سر به شورش برداشتند و به همین خاطر چند سال نخست فرمانروایی ریموش به فرو نشاندن شورش‌ها و برقراری دوبارۀ نظم و سامان گذشت. او سپس به جنگ عیلامی‌ها رفت و پس از پیروزی بر آنها در کتیبه‌ای از برگرداندن ثروتی هنگفت به اَکَد خبر داد. دورۀ سلطنت او پس از نُه سال به پایان رسید و پس از درگذشت او برادرش، مانیش‌توسو (فرمانروایی 2271 تا 2261 پیش از میلاد)، جانشین‌اش شد.

مانیش‌توسو نیز ناچار شد به محض رسیدن به قدرت با آشوبگران داخلی دست و پنجه نرم کند. او پس از 15 سال فرمانروایی از دنیا رفت و جای خود را به پسرش، نارام-سین (یا نارام-سوئِن) داد. نارام-سین نیز مثل پدر و عموی خود پیش از همه ناگزیر از سرکوب شورش‌های داخلی شد که در سراسر قلمرو اَکَد به راه افتاده بودند (و احتمالن موفقیت او در همین امر سرچشمۀ پیدایش افسانۀ شورش بزرگ بوده است)، اما وقتی پس از سرکوب شورش‌ها نوبت به رسیدگی به امور مملکت رسید، روزگار شکوفایی و آبادانی نیز آغاز شد.

نارام-سین طی 36 سال فرمانروایی مرزهای امپراتوری را گسترش داد، نظم و قانون را برقرار کرد، داد و ستد را رونق بخشید، و پیشاپیش لشگر خود تا ورای خلیج فارس و شاید حتا تا مصر پیش رفت. «لوح پیروزی نارام-سین» (که اکنون در موزۀ لوور نگهداری می‌شود) در بزرگداشت پیروزی فرمانروای اَکَد بر ساتونی، پادشاه لولوبی‌ها (قبیله‌ای ساکن کوه‌های زاگرس) حکاکی شده و نارام-سین را به تصویر می‌کشد که در حال بالا رفتن از کوه بر اجساد دشمنان خود پا می‌گذارد و سیمایی ایزدی پیدا کرده است.

نارام-سین نیز مثل پدربزرگش خود را «شاه چهار گوشۀ عالم» معرفی می‌کرد، اما حرکت جسورانه‌تر او این بود نام خود را در کنار نشانه‌ای می‌گذاشت که او را همپای همۀ ایزدان میان‌رودانی جلوه می‌داد. سمیوئل نوآح کرِیمر، سومرشناس، بر همین مبنا توصیف زیر را از فرمانروایی نارام-سین ارائه می‌دهد:

نارام-سین آگاده را به بلنداهای تازه‌ای از شکوه و قدرت رساند...دستاوردهای نظامی او پرشمار و نبوغ‌آمیز بودند: او ائتلاف قدرتمند شاهان طغیانگر سومر را درهم کوبید و سرزمین‌هاشان را به محاصره درآورد؛ پیشروی‌های پیروزمندانۀ او به سمت غرب تا دریای مدیترانه و کوهستانهای تاوروس و آمانوس (آلما-داغ؛ کوه نور کنونی) دامن کشید؛ او سرزمین خود را تا ارمنستان وسعت داد و تندیس پیروزی خود را نزدیک شهر کنونی دیاربکر برافراشت؛ با قوم لولوبی در شمال کوه‌های زاگرس جنگید و یادمان پیروزی خود بر آنان را روی لوح سنگی باشکوهی به ثبت رساند؛ او امپراتوری عیلام را به دولتی خراجگزار و نیمه‌سامی تبدیل کرد و بناهای زیادی در شوش به دستور او ساخته شد؛ پس از شکست دادن مانیوم، پادشاه ماکان، که برخی پژوهشگران او را با فرعون نام‌آور مصر، مِنِس، یکی می‌دانند، غنیمت‌های فراوان به همراه آورد. جای تعجب نیست که نارام-سین آن قدر احساس قدرت می‌کرد که خود را «شاه چهار گوشۀ عالم» می‌خواند و خودبرتربینی‌اش به حدی بود که خود را «خداوندگارِ آگاده» اعلام کند (62).

Map of the Akkadian Empire
نقشۀ امپراتوری اَکَدی
Nareklm (GNU FDL)

نفرین آگاده

با همۀ این جنبه‌های درخشانی که از فرمانروایی نارام-سین به یادگار مانده و موجب شده دوران او اوج شکوفایی امپراتوری اَکَد شناخته شود، نسل‌های بعدی او را با افسانۀ نفرین آگاده به یاد می‌آوردند، متنی ادبی که به پادشاهان سلسلۀ سوم اور (2047 تا 1750 پیش از میلاد) نسبت داده شده اما ممکن است پیش از آن نوشته شده باشد. نفرین آگاده بخشی از ادبیات میان‌رودانی در گونه‌ای معروف به «ادبیات نارو» (naru literature) است، که بر محور ترسیمی تاریخی از سیمای یک فرد نامدار (معمولن یک فرمانروا) در بستر حکایتی عبرت‌آموز نوشته می‌شود و اغلب به روابط بین آدمیان و ایزدان می‌پردازد.

نفرین آگاده حکایت ویرانی شهر اَکَد به خواست ایزدان است که در پی کیفر دادن به ناپارسایی یک پادشاه بودند؛ این پادشاه نارام-سین بود. متن این افسانه شرح جالبی است از رنج به ظاهر بیهودۀ انسان در قالب تکاپوی نارام-سین برای بیرون کشیدن علت تیره‌روزی خود از زبان خدایان به کمک زور.

در متن این افسانه چنین آمده که اِنلیل، ایزد بزرگ سومری، از شهر اَکَد ناخشنود شد و ایزدان دیگر را زنهار داد که قدم به این شهر نگذارند تا هیچ برکتی از فیض حضور آنان نصیب ساکنان آن دیار نشود. نارام-سین که نمی‌داند چه کرده که خشم ایزدان را به این شدت برانگیخته، دست به دعا برمی‌دارد و خواستار آیت و نشانه‌ای می‌شود، و سپس در انتظار دریافت پاسخی از جانب ایزدان هفت سال در تشویش به سر میبرد.

اما سرانجام طاقتش طاق میشود و خشمگین از بی‌پاسخ ماندن دعاهایش لشگریان خود را گرد آورده به معبد اِنلیل در اِکور (Ekur = جایگاه ایزدان، همتای سومری اُلمپ یونانی) در شهر نیپّور حمله کرده و آن را با خاک یکسان می‌کند. او «بیل بر بن‌های معبد گذاشت، تبرهای خود را علیه پایه‌های بنا به‌کار گرفت تا آن‌که معبد، همچون سربازی جان‌باخته، به خاک هلاک افتاد» (Leick, The Invention of the City, 106). طبعن این حمله نه تنها خشم اِنلیل بلکه کین دیگر ایزدان را نیز برانگیخت، چنان که گوتی‌ها را برای گوشمالی‌ای سخت به اَکَد فرستادند، «مردمانی که هیچ حُزم و پروایی نمی‌شناسند، چرا که نه غرایز بشری بلکه شعور سگ بر آنها حکومت می‌کند و چهره و اندام‌شان به میمون می‌ماند» (همان).

پس از هجمۀ گوتی‌ها، قحطی گسترده بر سراسر اَکَد حاکم می‌شود، مردگان در کوی و برزن بر زمین می‌مانند و شهر در ویرانی و فلاکت فرو می‌رود و بدین ترتیب، در این روایت، روزگار شهر اَکَد و پادشاهی اَکَدیان به سر می‌رسد و همه‌چیز فدای نخوت و گردنکشی یک پادشاه در برابر ارادۀ ایزدان می‌شود.

البته هیچ مدرک تاریخی‌ای در دست نیست که به حمله یا هرگونه بی‌حرمتی دیگری از جانب نارام-سین نسبت به اِکور در نیپّور گواهی دهد، و هیچ نشانی مبنی بر ویران شدن معبد اِنلیل در یک تهاجم نظامی نیز وجود ندارد. بنابراین گمان می‌رود که نفرین آگاده نوشته‌ای است که مدت‌ها بعد از روزگار نارام-سین پدید آمده تا «دعوای ایدئولُژیک فرمانروایی بین ایزدان و حاکمان مطلق‌گرا را مطرح کند» (لِیک، 107). نویسندۀ این متن به احتمال زیاد اَکَد و نارام-سین را به دلیل جایگاه افسانه‌یی‌شان در آن زمان انتخاب کرده بوده است.

گونۀ ادبی نارو در میان‌رودان محبوبیت زیادی داشت، و از شواهد پیداست که روایت‌های آن از رویدادهای گذشته اغلب به عنوان نوشته‌های تاریخی مستند مورد پذیرش همگانی بوده‌اند. برعکس، منابع تاریخی و شواهد باستان‌شناسی نارام-سین را فرمانروایی پایبند تکریم ایزدان نشان می‌دهند که مایل بوده تصویرش در نقاشی‌ها و تندیس‌های پرستشگاه‌ها در کنار آنان ظاهر شود، و باوجود غرور و تکبر ذاتی یک فرمانروا مردی پارسا و دیندار به شمار می‌رفته است.

Stele of the Akkadian king Naram-Sin
سنگ‌افراشت نارام-سین پادشاه اَکَد
Osama Shukir Muhammed Amin (Copyright)

مرگ نارام-سین و زوال امپراتوری اَکَد

نارام-سین به احتمال قوی به مرگی طبیعی درگذشت، و پسرش، شار-کالی-شارّی، جانشین او شد و از 2223 تا 2198 پیش از میلاد فرمانروایی کرد. دوران فرمانروایی او نیز، مثل پدرانش، با تلاشی عظیم برای فرو نشاندن شورش‌های پس از مرگ پدر آغاز شد، اما شار-کالی-شارّی در مقابله با این گونه وضعیت‌ها و برگرداندن نظم و سامان به قلمرو خود توانمندی لازم را نداشت و حتا قادر نبود جلوی تهاجم‌های خارجی را بگیرد.

به نوشتۀ لِیک: «او با همۀ تلاش‌هایی که به خرج داد و موفقیت‌های نظامی‌ای که به دست آورد، نتوانست جلوی تجزیۀ سرزمین خود را بگیرد، و پس از درگذشت او آشوب و سردرگمی چنان بالا گرفت که سرچشمۀ منابع نوشتاری هم رو به خشکی رفت» (The A-Z of Mesopotamia, 159). جالب اینجاست که «مهم‌ترین برنامۀ ساخت و ساز در زمان او پروژۀ بازسازی معبد اِنلیل در نیپّور بود» و شاید همزمانی این رویداد با تهاجم گوتی‌ها و قحطی گسترده به افسانه‌ای که بعدها به نفرین آگاده معروف شد بال و پر داده باشد.

شار-کالی-شارّی تقریبن به طور بی‌وقفه ناگزیر از جنگ با عیلامی‌ها، آموری‌ها (عموری‌ها)، و گوتی‌های مهاجم بود، اما سرانجام همین تهاجم آخری که با تغییر آب و هوا و نامساعد شدن وضعیت کشاورزی همراه شد به سقوط امپراتوری اَکَدی و آغاز عصر تاریکیِ میان‌رودان انجامید. رویدادهای دوران او بعدها با سرگذشت سایر شاهان اَکَدی درآمیختند و به حکایت‌ها و روایت‌های هزاران سالۀ بازمانده از آن دوران راه یافتند.

داستان‌های مربوط به سارگُن بزرگ و نارام-سین تا صدها سال بعد هنوز بر سر زبان‌ها بود و شواهد آشوری در قرن هفتم پیش از میلاد همچنان از رواج آنها خبر می‌دهند. نسخه‌هایی از این داستان‌ها در قالب کتیبه‌های گِلی در کتابخانۀ آشوربانی‌پال (فرمانروایی 668 تا 627 پیش از میلاد) در نینوا نگهداری می‌شد. وقتی نیروهای متحد پارس و ماد و بابِل به شهرهای آشور حمله بردند و آنها را ویران کردند، این کتیبه‌ها نیز همراه بقیه زیر آوار بناهای سوخته مدفون شدند، و با سوختن در آتش که لوحه‌های گِلی را به سفال تبدیل می‌کرد تا هزاران سال باقی ماندند تا داستان قهرمانان اَکَد و پادشاه بزرگ آنان، نارام-سین، به دست مردمان امروز برسد.

حذف تبلیغات
تبلیغات

درباره مترجم

Nathalie Choubineh
ناتالی چوبینه مترجم و پژوهشگر مستقل رقص در جهان باستان با گرایش یونان و خاور نزدیک باستان است. او آثاری در زمینۀ رقص باستان، قوم‌موسیقی‌شناسی، و ادبیات منتشر کرده، و عاشق یادگیری و انتقال آموخته‌ها است.

درباره نویسنده

Joshua J. Mark
جاشوا ج. مارک از بنیانگذاران «دانشنامۀ تاریخ جهان» و مدیر بخش محتوای سایت است. او استاد سابق «کالج مِریست» (نیویورک) بوده و در آنجا تاریخ، فلسفه، ادبیات، و نویسندگی تدریس کرده است. جاشوا سفرهای زیادی رفته و مدتی در یونان و آلمان زندگی کرده است.

استناد به این اثر

سبک APA

Mark, J. J. (2014, August 07). نارام-سین [Naram-Sin]. (N. Choubineh, مترجم). World History Encyclopedia. بازیابی شده از https://www.worldhistory.org/trans/fa/1-657/

سبک شیکاگو

Mark, Joshua J.. "نارام-سین." ترجمه شده توسط Nathalie Choubineh. World History Encyclopedia. آخرین اصلاح شده August 07, 2014. https://www.worldhistory.org/trans/fa/1-657/.

سبک MLA

Mark, Joshua J.. "نارام-سین." ترجمه شده توسط Nathalie Choubineh. World History Encyclopedia. World History Encyclopedia, 07 Aug 2014. وب. 20 Dec 2024.