هرودُت دربارۀ آداب و رسوم ایرانیان

مقاله

Joshua J. Mark
توسط ، ترجمه شده توسط Nathalie Choubineh
منتشر شده در 18 January 2012
در زبان های دیگر موجود است: انگلیسی, فرانسوی
چاپ مقاله

هرودُت، تاریخ‌نویس یونان باستان (حدود 484 تا 425 یا 413 پیش از میلاد) هرچند اغلب بابت اطلاع‌های نامعتبری که در اثر بزرگ خود، تواریخ، ارائه داده هدف انتقاد قرار گرفته، اما بخشی از قوم‌نگاری‌های او که بارها در قالب نوعی شناختنامه با عنوان دربارۀ آداب و رسوم ایرانیان ارائه شده متنی معتبر دانسته می‌شود. این فراز از تواریخ هرودُت به‌ویژه به دلیل تضادی که او بین رفتارها و ارزش‌های ایرانیان و یونانیان ترسیم می‌کند جالب است، تضادی که حاصل آن ترسیم چهره‌ای بسیار مثبت از ایرانیان است.

تصویری که هرودُت از ایرانیان [شامل پارسیان و مادها؛ ولی اغلب به مجموع این دو با لفظ «پارسیان» اشاره می‌کند] ترسیم کرده وقتی جذاب‌تر جلوه می‌کند که می‌بینیم او از سوی دیگر دو شاه ایرانی، کمبوجیۀ دوم (فرمانروایی 530 تا 522 پیش از میلاد) و خشایارشای اول (فرمانروایی 486 تا 465 پیش از میلاد) را خودکامگانی اغلب بی‌منطق و داریوش اول (یا بزرگ، فرمانروایی 522 تا 486 پیش از میلاد) را در جایی از کتاب زیر نفوذ همسر نمایانده است. هرودُت احتمالن تواریخ خود را در زمان فرمانروایی اردشیر اول (فرمانروایی 465 تا 424 پیش از میلاد) روی کاغذ آورده چون گمان می‌رود که این اثر در فاصلۀ حدود 430 تا 415 پیش از میلاد منتشر شده باشد.

Reconstruction of the Apadana
بازساخته‌ای از کاخ آپادانا
Mohawk Games (Copyright)

جنبۀ جالب دیگر درمورد بندهای مربوط به ایرانیان این است که در زمان نوشته شدن آنها خاطرۀ تهاجم خشایارشای اول به یونان در 480 پیش از میلاد هنوز تازه بود و اردشیر اول، که از رویارویی مستقیم دوری می‌کرد، سعی داشت از راه‌های زیرکانه‌تری دولت‌شهرهای یونانی را به زانو درآورد. حتا اگر گمان کنیم که هرودُت از نقشه‌های رنگ به رنگِ اردشیر اول خبر نداشته، باز بر کسی پوشیده نیست که شاهنشاهی هخامنشی در آن زمان دوست و متحد یونانیان نبوده است. با این حال، هرودُت ایرانیان را در همه حال با چهره‌ای مثبت ترسیم کرده، هرچند گاه به گاه رنگ خاصی که احساسات شخصی او به بازسازی‌اش از یک فرد یا رویداد به‌خصوص می‎بخشد، آشکارا به چشم می‌آید.

اعتبارِ نوشته

هرودُت در کتاب اول تواریخ (بند 131) ادعا می‌کند ایرانیان «نه صورت ایزدان را می‌سازند، نه پرستشگاه و نه محراب»، ادعایی که بارها زیر سؤال رفته، بر این مبنا که دین زرتشتی برای خود پرستشگاه‌ها و محراب‌های فراوانی در ایران داشته است، ولی این را نیز باید در نظر گرفت که آن پرستشگاه‌ها و محراب‌ها هیچ شباهتی به همتایان یونانی خود نداشتند. در مقابل، هرودُت گفته‌های دیگری دربارۀ آتشکده‌های زرتشتی «بر قلۀ سربرافراشته‌ترین کوهساران» و دیگر مکان‌های مرتفع نیز دارد که دارای اعتبار کامل شمرده شده‌اند.

از همۀ روزهای سال، آن که بیش از همه جشن می‌گیرند سالروز تولدشان است. (هرودُت)

نوشتۀ او دربارۀ سالروز تولد به عنوان یک رویداد سالانۀ مهم نیز صحت دارد و ایرانیان به درستی نخستین مردمانی شناخته شده‌اند که جشن تولد برگزار می‌کردند و نیز نخستین کسانی که پس از غذا دسر می‌دادند (کتاب اول، بند 133). با وجود همۀ انتقادها، این مطلب هرودُت نیز معتبر دانسته شده که ایرانیان علاقۀ فراوانی به شراب داشتند و راه و رسم‌شان این بود که هنگام مستی تصمیم بگیرند و بعد در هوشیاری صحت و سقم تصمیم را بسنجند.

درخششی که او به اخلاق ایرانیان داده – که، به گفتۀ او، «شرم‌آورترین کار دنیا» را دروغگویی می‌دانند (کتاب اول، بند 138) – در تضاد با اخلاق یونانیان قرار داده شده بی آن که هرودُت در این رابطه اسمی از هموطنان خود بیاورد. تنها زمانی که او به طور مشخص به یونانیان اشاره می‌کند در کتاب اول، بند 135 است که می‌گوید ایرانیان «هوسبازی غیرطبیعی را از یونانیان یاد گرفتند». او نیازی نداشت به عنوان نقطۀ مقابل عشق ایرانیان به حقیقت از گرایش یونانیان به لفافه‌گویی و طفره‌روی یاد کند چون مخاطبان او به خوبی از این امر آگاه بودند و همین امر درمورد بقیۀ آداب و رسومی که به ایرانیان نسبت داده نیز صدق می‌کند.

The Achaemenid Persian Empire c. 500 BCE
شاهنشاهی ایران هخامنشی در حدود 500 پیش از میلاد
Simeon Netchev (CC BY-NC-ND)

متن

متن زیر از کتاب تواریخ هرودُت ترجمۀ جرج راولینسُن برگرفته شده است:

کتاب اول، بند 131. آداب و رسومی که می‌دانم پارسیان [ایرانیان] به جا می‌آورند از این قرار است: آنها نه صورت ایزدان را می‌سازند، نه پرستشگاه و نه محراب، و استفاده از این‌ها را نشان دیوانگی می‌دانند. ریشۀ این، به گمان من، در باور نداشتن آنان به ایزدانی است که خویی همسان با آدمیان داشته باشند، مثل تصوری که یونانیان از ایزدان دارند. با این حال، رسم آنان [ایرانیان] بر این است که به قلۀ سربرافراشته‌ترین کوهساران صعود کنند و در آنجا به پیشگاه زئوس قربانی تقدیم دارند، این نامی است که آنان به کل فلک و گنبد آسمان می‌دهند. به همین شکل به پیشگاه خورشید و ماه، زمین، آتش، آب، و بادها نیز هدیه تقدیم می‌کنند. این‌ها تنها ایزدانی هستند که پرستیدن‌شان از روزگاران کهن بین آنان رواج یافته است. آنها در دوره‌های دیرتر شروع به پرستش اورانیا [ایزدبانوی ستاره‌شناسی و از الاهگان هنر] نیز کردند، که این را از عرب‌ها و آشوریان وام گرفتند. میلیتّا نامی است که آشوریان به این ایزدبانو می‌دهند، اما عرب‌ها او را عالیه [Alitta؛ زنی با بالاترین جایگاه] و پارسیان او را میترا می‌نامند.

کتاب اول، بند 132. پارسیان بدین آداب به پیشگاه این ایزدان قربانی تقدیم می‌کنند: آنان نه محرابی برمی‌افرازند، نه آتشی می‌افروزند، نه جرعه‌ای به خاک می‌فشانند؛ نه از نوای نای خبری هست، نه از گلبندی که [بر محراب] بگذارند، نه نان کلوچۀ جو که تقدیس‌شده باشد؛ ولی مردی که بخواهد قربانی تقدیم کند قربانی خود را به نقطه‌ای از زمین می‌آورد که از هر آلودگی پاک باشد، و در آنجا ایزدی را که می‌خواهد هدیه را به او تقدیم کند به نام می‌خواند. معمول است که عمامه‌ای با گلبندی دورتادور آن، به‌خصوص گل گیاه مورد، داشته باشد. قربانی‌کننده مجاز نیست در دعا فقط برای خود برکت بطلبد، بلکه باید سعادت پادشاه، و سعادت تمامی ایرانیان، و از بین آنان بستگان خود را نیز در دعا لحاظ کند. او قربانی را تکه تکه می‌کند، و پس از آب‌پز کردن گوشتش، آن را روی لطیف‌ترین سبزی‌هایی که بتواند بیابد، به ویژه برگ شبدر، می‌خواباند. وقتی همه‌چیز آماده شد، یکی از مَغان پیش می‌آید و سرود حمد می‌خواند، که می‌گویند اصل و نسب ایزدان را بازگو می‌کند. تقدیم قربانی بدون حضور یک مَغ جایز نیست. پس از انتظاری کوتاه مدت، قربانی‌کننده گوشت قربانی را با خود می‌برد، و هرطور که میل داشته باشد به مصرف می‌رساند.

کتاب اول، بند 133. از همۀ روزهای سال، آن که بیش از همه جشن می‌گیرند سالروز تولدشان است. مرسوم است که خوان را در آن روز مفصل‌تر از معمول بچینند. ایرانیان ثروتمندتر دستور می‌دهند یک گاو نر، یک اسب، یک شتر، و یک الاغ را درسته کباب کنند و براشان بیاورند: طبقات فقیرتر به جای این از دام‌های کوچک‌تر استفاده می‌کنند. غذای سفت کم می‌خورند ولی مقدار خوردنی‌های شیرین پس از غذا [= دسر] انبوه است، و آنها را در دفعه‌هایی جداگانه هر بار دو سه نوع سر میز می‌آورند؛ همین آنان را بر آن می‌دارد که بگویند، «یونانی‌ها، موقع صرف غذا، گرسنه از سر سفره برمی‌خیزند چون بعد از غذاهای گوشتی چیزی که قابل عرض باشد سر سفره نیامده است؛ در حالی که اگر بیشتر از این سر سفره بود، دست از خوردن نمی‌کشیدند.» آنها علاقۀ خیلی زیادی به شراب دارند و شراب را به مقدار زیاد می‌نوشند. بالا آوردن یا تن دادن به خواست‌های طبیعی بدن جلوی دیگران نزد ایشان ممنوع است. رسم ایشان در این امور چنین حکم می‌کند.

کاربست معمول دیگر این است که هنگام مستی بر سر امور وزین درنگ ورزند؛ و سپس روز بعد، وقتی هشیاری خود را بازیافتند، تصمیمی که شب گذشته گرفته شده را خداوندگار خانه‌ای که تصمیم در آن گرفته شده پیش بکشد؛ و آنگاه اگر تصمیم مقبول افتاد، بر اساس آن عمل می‌کنند؛ وگرنه آن را کنار می‌گذارند. ولی گاه پیش می‌آید که هنگام درنگ اولیه هشیار اند، اما در این صورت همواره مسئله را بار دیگر زیر تأثیر شراب بررسی می‌کنند.

کتاب اول، بند 134. وقتی در کوی و برزن به یکدیگر برمی‌خورند، از این نشانه می‌توانی بفهمی دونفری که به هم برخورده‌اند از ردۀ اجتماعی همسان هستند یا نه: اگر باشند، به جای هرگونه سخنی لبان یکدیگر را می‌بوسند. در صورتی که یکی فرودست‌تر از دیگری باشد، بوسه را به گونه می‌زنند؛ اگر تفاوت رده‌ها زیاد باشد، فرودست‌تر خود را به خاک می‌اندازد. از بین ملت‌ها، بیش از همه به نزدیک‌ترین همسایگان خود احترام می‌گذارند، و به عنوان همجوار تکریم می‌کنند؛ مردمانی را که دورتر زندگی کنند در درجۀ دوم احترام قرار می‌دهند؛ و به همین ترتیب درمورد بقیه، هرچه دورتر باشند، تکریم و احترام‌شان نزد آنها کمتر می‌شود. سبب این است که خود را از همه لحاظ بزرگ‌ترین و برترین آدمیان می‌شمارند، و قدر دیگران را بنا بر نزدیکی نسبی‌شان به این شکوه و جلال بر اساس محل سکنا می‌سنجند؛ که در نتیجه قرار این می‌شود که آنها که از همه دورتر اند لاجرم باید متنزل‌ترین آدمیان باشند. در دوران سلطۀ مادها، چندین ملت از این شاهنشاهی به همین ترتیب بر یکدیگر اعمال قدرت می‌کردند. مادها بر همگان سروری می‌کردند، و بر همسایگان مرزی خود حکم می‌راندند، که آنها نیز به نوبۀ خود بر ایالت‌های دورتر حکمرانی می‌کردند، که باز به همین ترتیب بر ملت‌های همجوار خود فرمان می‌راندند. و پارسیان نیز همین ترتیب را برای بخش کردن تکریم بین همسایگان پی گرفتند؛ چرا که این مردمان، همانند مادها، برای امور دیوانی و حکومتی خود نیز مقیاسی درجه‌بندی‌شده دارند.

کتاب اول، بند 135. و هیچ ملتی به اندازۀ پارسیان آمادگی پیروی از رسم و رسوم خارجی‌ها را ندارد. به همین خاطر، آنان جامۀ خود را از مادها برگرفته‌اند، که ایشان را برتر از خود می‌دانند؛ و در میدان نبرد سینه‌پوش مصری به تن می‌کنند. به محض این که تعریف یک چیز تجملی به گوش‌شان می‌خورد، بی‌درنگ آن را مال خود می‌کنند: و به همین ترتیب بود که، در کنار دیگر بدایع، هوسبازی غیرطبیعی را از یونانیان یاد گرفتند. هریک از آنها چند همسر دارد، و شمار نشانده‌هایش از آن هم بیشتر است.

Xerxes I Relief
نقش برجستۀ خشایارشاه یکم
Jona Lendering (CC BY-SA)

کتاب اول، بند 136. در کنار چربدستی در استفاده از سلاح، بزرگ‌ترین نشان درخشش در مردانگی را این می‌دانند که پدر پسران بسیار باشند. پادشاه همه ساله برای مردی که بتواند بیشترین شمار را به نمایش بگذارد هدایای گران‌سنگ می‌فرستد: چون بر این باور اند که قدرت در شماره است. پسران خود را از سن پنج تا بیست سالگی با دقت آموزش می‌دهند، و این آموزش تنها شامل سه چیز است – اسب‌سواری، کمان کشیدن، و راستگویی. آنان [پسران] تا پنج سالگی اجازه ندارند جلوی چشم پدر ظاهر شوند بلکه باید پیش زن‌ها به سر برند. این بدین خاطر است که اگر فرزندی در کودکی از دنیا رفت، فقدانش مایۀ آزردگی خاطر پدر نشود.

کتاب اول، بند 137. از دید من، این قاعده بخردانه است، همچنان که این یکی – این که پادشاه به خاطر فقط یک خطا حکم به مرگ کسی نمی‌دهد، و این که هیچ‌یک از ایرانیان برده‌ای را که فقط یک خطا از او سر زده به مجازات سخت نمی‌رساند؛ بلکه در همۀ موارد کارهای نیکی که شخص خطاکار صورت داده در مقابل بدکاری‌هایش گذاشته می‌شوند؛ و اگر کفۀ دومی سنگین‌تر از اولی باشد، آنگاه طرف لطمه‌دیده به سراغ کیفر می‌رود.

ایرانیان عقیده دارند که هیچ‌کس هرگز پدر یا مادر خود را به قتل نرسانده است؛ بلکه در چنین مواردی همواره با اطمینان می‌گویند که اگر به فرض محال چنین چیزی رخ داد، در نهایت معلوم خواهد شد که آن فرزند سرراهی یا ثمرۀ زنا بوده است؛ زیرا، به گفتۀ آنان، بسیار بعید است که یک پدر تنی به دست فرزند خود هلاک شود.

کتاب اول، بند 138. به اعتقاد آنان سخن گفتن از کاری که انجام آن خلاف قانون است، خود کاری خلاف قانون به حساب می‌آید. شرم‌آورترین کار دنیا، به گمان آنان، دروغ گفتن است؛ پس از آن از همه بدتر، بدهکاری داشتن است: چون، گذشته از دلایل دیگر، شخص بدهکار ناگزیر به دروغگویی می‌افتد. اگر یک فرد ایرانی گرفتار جذام شود، حق ندارد پا به داخل محدودۀ شهر بگذارد، یا با هیچ ایرانی دیگری تماسی داشته باشد؛ می‌گویند او بی‌شک به درگاه خورشید مرتکب گناه شده است. خارجی‌هایی که گرفتار این مرض شوند را از کشور بیرون می‌کنند: حتا کبوتران سفید اغلب به گناه ارتکاب جرمی رانده می‌شوند. آنان [ایرانیان] هرگز رودخانه را با ترشحات و بیرون‌روی‌های بدن خود آلوده نمی‌کنند، و حتا دست‌ها را نیز در رودخانه نمی‌شویند؛ به دیگران نیز هرگز اجازۀ چنین کاری نمی‌دهند، چون برای رودخانه‌ها حرمت بسیاری قائل اند.

کتاب اول، بند 139. خصیصۀ دیگری وجود دارد که خود ایرانیان هرگز متوجه آن نشده‌اند، اما از دیدۀ مشاهده‌گر من دور نمانده است. نام‌هاشان، که بیان‌کنندۀ برازندگی‌ای بدنی یا روحی است، همگی به یک حرف الفبا ختم می‌شود – همان حرفی که دُریسی‌ها [یونانیان خاک یونان] «سان» و یونی‌ها [یونانیان آسیای صغیر] «سیگما» می‌نامند. هرکسی این را بیازماید خواهد دید که نام‌های پارسی، همگی و بدون استثنا، به همین حرف ختم می‌شوند. [احتمالن هرودُت نمی‌توانسته «ب/پ» آخر نام‌هایی مثل «ارشاسب» و «گرشاسب» و «ارجاسب» را بشنود و به سیاق «کورش/کورس» و «داریوش/داریوس»، آنها را نیز مختوم به «س» فرض کرده است. نام‌هایی مثل «اردباز» و «فرامرز» لابد به گوش او همچنان ختم به «س» می‌آمده و نام‌هایی مثل «خشایارشا» و «اردوان» و «مردان» نیز احتمالن در این رابطه به ذهنش نرسیده‌اند یا فقط از ترانوشت یونانی آنها یعنی «سرسیس»، «آرتابانُس»، و «ماردُنیوس» باخبر بوده است.]

کتاب اول، بند 140. تا این حد می‌توانم دربارۀ ایرانیان با اطمینان کامل، بر اساس اطلاعی که خود در عمل کسب کرده‌ام، سخن بگویم. رسم دیگری هست که از آن با احتیاط، و نه با صراحت، یاد می‌کنند، و مربوط به مردگان‌شان است. می‌گویند جسد ایرانیان نرینه هرگز به خاک سپرده نمی‌شود، تا ابتدا توسط سگ‌ها یا پرندگان شکاری پاره شود. نیز می‌گویند این رسم بی‌تردید از مَغان است، چون آنها هستند که آن را بدون هیچ پرده‌پوشی به‌جا می‌آورند. جسد مردگان را با موم پوشش می‌دهند، و بعد به خاک می‌سپارند.

مَغ‌ها طایفۀ خیلی خاصی هستند، و با دین‌مردان مصری، و به‌واقع هر نوع دیگری از بشر، به‌کلی فرق دارند. دین‌مردان مصری این را یک تکلیف دینی معرفی می‌کنند که هیچ جانور زنده‌ای را نباید کشت مگر آنها که به عنوان قربانی تقدیم می‌شوند. مَغ‌ها، برعکس، همه گونه جاندار را، به‌جز سگ و انسان، با دست خود می‌کشند. حتا به نظر می‌رسد از این کار لذت خاصی می‌برند، و با همان آمادگی که برای کشتن همۀ حیوانات دارند دست به کشتن مور و مار، و هرچیز دیگری که بپرد یا بخزد، می‌زنند. اما، چون رسم آنان همواره چنین بوده است، بگذاریم کارشان را بکنند [و ما را با آن کاری نیست].

Persian Archers
کمانداران ایرانی
mshamma (CC BY)

جمع‌بندی

هرودُت از قرار تمام تلاش خود را به خرج می‌دهد تا در سخن گفتن از ایرانیان بی‌طرف و واقع‌بین بماند، تلاشی که رنگی از زیرکی دارد چون گویی قصد او این است که سربسته به مخاطبان یونانی خود کمبودها و ضعف‌هاشان را حالی کند – و شاید نهیبی نیز به خود بزند – که خود را برتر از فرهنگ‌های دیگر نشمارند. رابین واترفیلد پژوهشگر خاطرنشان می‌سازد که هرودُت بارها از نقیض یک قضیه استفاده می‌کند تا منظور اصلی خود را بدون اشارۀ مستقیم به آن، برساند:

[هرودُت] به توازن و نظم، مقایسه و تضاد دادن علاقه داشت، و باور عمیق او به حد و حدود طبیعی در سراسر تواریخ مشهود است. نقیض [آنتی‌تز]، به مفهوم دو قضیۀ متضاد، در زبان یونانی پایه‌های محکمی دارد، و هرودُت بارها از مقایسه و تضاد برای توصیف مردمان بیگانه، مکان‌ها، گیاهان، و جانوران برای مخاطبان یونانی خود استفاده کرده است. (سی و هفت)

هرودُت روش بالا را در جای‌جای تواریخ به‌کار می‌گیرد، اما، همان‌طور که اشاره شد، گفتار او دربارۀ آداب و رسوم ایرانیان با صرف توجه ویژه به رابطۀ آنان با یونانیان در زمان نوشته شدن این اثر از جذابیت بیشتری برخوردار می‌شود. انتقادهایی که بابت اغراق‌گویی یا نادرستی متوجه اثر هرودُت هستند به جای خود، اما فرازهای بسیاری در کار او وجود دارند که نه تنها باورپذیر و قابل اعتماد اند بلکه نمایانگر حساسیت و ادراک خاصی در وجود نویسنده هستند که در همۀ تاریخ‌نویسان روزگار باستان نمی‌توان سراغ کرد.

حذف آگهی ها
آگهی ها

پرسش و پاسخ

نوشتۀ هرودُت دربارۀ آداب و رسوم ایرانیان چیست؟

نوشتۀ هرودُت دربارۀ آداب و رسوم ایرانیان فرازی از کتاب اول تواریخ است که در آن هرودُت از آیین‌ها و فرهنگ ایرانیان در دورۀ شاهنشاهی هخامنشی می‌گوید.

هرودُت در کدام قسمت از تواریخ آداب و رسوم ایرانیان را شرح می‌دهد؟

شرح هرودُت از آداب و رسوم ایرانیان در تواریخ، کتاب اول، بندهای 131 تا 140 آمده است.

آیا نوشتۀ هرودُت دربارۀ آداب و رسوم ایرانیان صحت دارد؟

بله. هرچند برخی از قسمت‌های آن به چالش کشیده شده، ولی شرح هرودُت از آداب و رسوم ایرانیان روی هم رفته معتبر شمرده می‌شود.

آیا نوشتۀ هرودُت دربارۀ آداب و رسوم ایرانیان تبلیغاتی به حساب می‌آید؟

نه. نوشتۀ هرودُت دربارۀ آداب و رسوم ایرانیان شرحی معتبر از آداب و رسوم ایرانیان در دورۀ هخامنشی به شمار می‌آید.

دربارۀ مترجم

Nathalie Choubineh
ناتالی چوبینه مترجم و پژوهشگر مستقل رقص در جهان باستان با گرایش یونان و خاور نزدیک باستان است. او آثاری در زمینۀ رقص باستان، قوم‌موسیقی‌شناسی، و ادبیات منتشر کرده، و عاشق یادگیری و انتقال آموخته‌ها است.

دربارۀ نویسنده

Joshua J. Mark
جاشوا ج. مارک از بنیانگذاران «دانشنامۀ تاریخ جهان» و مدیر بخش محتوای سایت است. او استاد سابق «کالج مِریست» (نیویورک) بوده و در آنجا تاریخ، فلسفه، ادبیات، و نویسندگی تدریس کرده است. جاشوا سفرهای زیادی رفته و مدتی در یونان و آلمان زندگی کرده است.

ارجاع به این مطلب

منبع نویسی به سبک اِی پی اِی

Mark, J. J. (2012, January 18). هرودُت دربارۀ آداب و رسوم ایرانیان [Herodotus: On The Customs of the Persians]. (N. Choubineh, مترجم). World History Encyclopedia. برگرفته از https://www.worldhistory.org/trans/fa/2-149/

منبع نویسی به سبک شیکاگ

Mark, Joshua J.. "هرودُت دربارۀ آداب و رسوم ایرانیان." ترجمه شده توسط Nathalie Choubineh. World History Encyclopedia. تاریخ آخرین تغیی January 18, 2012. https://www.worldhistory.org/trans/fa/2-149/.

منبع نویسی به سبک اِم اِل اِی

Mark, Joshua J.. "هرودُت دربارۀ آداب و رسوم ایرانیان." ترجمه شده توسط Nathalie Choubineh. World History Encyclopedia. World History Encyclopedia, 18 Jan 2012. پایگاه اینترنتی. 20 Nov 2024.