خدایان و الهه های مصر باستان جز جدایی ناپذیر زندگی روزمره ی مردم مصر بودند. جای تعجب نیست که بیش از دوهزار خدا در مصر وجود داشته است. بعضی از این معبودها کاملا شناخته شده هستند: ایزیس، اوزیریس، هوروس، آمون، رَع، هاتور، باستت، توت، آنوبیس و پتاه، درحالیکه بسیاری از معبودهای مصر باستان کمتر شناخته شده اند.
ایزدانی که از شهرت بیشتری برخوردار بودند در کل کشور مصر شناخته شده بودند در حالیکه بقیه ایزدان به یک منطقه ی خاص تعلق داشتند و در بعضی مواقع به تشریفات مذهبی و یا نقش خاصی مربوط می شدند. برای مثال الهه کبهت یک الهه کمتر شناخته شده بود که به روح مرده که در زندگی پس از مرگ منتظر قضاوت شدن بود، آب خنک تعارف می کرد و سشات الهه ی کلمات نوشتاری و اندازه گیری های خاص زیر نظر خدای توت بود و توت خدای معروف نوشتن و حامی کاتبان بود.
فرهنگ مصریان باستان با درک این معبودها و نقش مهمی که آنها در سفر جاودانه ی هر شخص داشتند رشد کرد. تاریخدان Margaret Bunson در این باره می نویسد:
خدایان بیشمار مصر کانون تشریفات مذهبی ملی و اعمال مذهبی شخصی این کشور بودند. همچنین آنها در مراسم خاکسپاری و اعتقاد مصریان به سعادت ابدی پس از مرگ نقش مهمی را ایفا می کردند. (98)
خدایان ازسیستم باورهای زنده انگاری ( باور به اینکه حیوانات و گیاهان دارای روح و جان هستند) به سیستم بسیار انسان انگار ( باور به اینکه خدا می تواند در شکل یک انسان ظاهر شود) و سرشار از جادو تکامل پیدا کردند. هکا خدای جادو و پزشکی بود ولی در ضمن نیروی اولیه هستی هم بود که قبل از همه ی خدایان دیگر وجود داشت؛ وی عمل خلقت را بنا نهاد و هر دو زندگی فانی و الهی را به وجود آورد. هسته ی مرکزی فرهنگ مصریان باستان اصل معات( هماهنگی و تعادل) بود که به وسیله ی الهه معات و پر سفید شترمرغ وی نشان داده می شد، و این خدای هکا بود که به معات مانند همه ی ایزدان دیگرقدرت بخشید. خدای هکا تجلی جادو(هکا) بود که در واقع باید جادو را به عنوان قوانین طبیعی طلقی کنیم ولی امروزه آن را به عنوان عوامل ماوراالطبیعه به حساب می آوریم؛ ولی جادو برای مصریان باستان توجیه چگونگی عملکرد جهان و کائنات بود. خدایان برای مردم تمامی موهبت ها را فراهم می کردند ولی این هکا بود که اجازه ی این کار را به خدایان می داد.
خدایان مصر همگی دارای اسم، شخصیت و خصوصیت منحصر به فرد بودند، لباس های متفاوتی می پوشیدند، اشیای مختلفی را به عنوان اشیای مقدس در دست می گرفتند، بر قلمروی تحت نفوذ خود حکومت می کردند و هر کدام به حوادث با شیوه ی خاص خود واکنش نشان می دادند. هر ایزد حوزه ی تخصصی خود را داشت اما غالبا با حوزه های مختلف زندگی انسان در ارتباط بود.
به عنوان مثال، هاتور الهه ی موسیقی، رقص و مستی بود ولی در ضمن به عنوان الهه مادر باستانی هم شناخته می شد، با راه شیری به عنوان یک انعکاس الهی از رود نیل در ارتباط بود و در تجسم اولیه به عنوان سخمت در جایگاه یک ویرانگر شناخته می شد. الهه نیث اساسا الهه ی جنگ بود که تبدیل به نماد الهه ی مادر به عنوان یک شخصیت پرورش دهنده شد که خدایان دیگر به وی مراجعه می کردند تا اختلافات آنها را حل کند. بسیاری ازخدایان و الهه ها مانند ست و سرکت در طی زمان تغییر کردند و مسئولیت ها و نقش های مختلف دیگری را عهده دار شدند.
گاهی اوقات تغییرات خدایان بسیار چشمگیر بوده است به طور مثال خدای ست از خدای قهرمان-محافظ به یک شخصیت منفی و اولین قاتل دنیا تبدیل شد. سرکت به طور حتم یک الهه مادر اولیه بوده است و نقش بعدی وی به عنوان محافظ در مقابل موجودات سمی( به خصوص عقرب ها) و محافظ زنان و بچه ها این خصوصیت مادرانه ی وی را منعکس می کند. Bunson دراین باره می نویسد:
مصریان باستان با کثرت خدایان مشکلی نداشتند و به ندرت ایزدان جدید را جایگزین ایزدان قدیمی می کردند. خصوصیات و نقش های خدایان مختلف باهم ترکیب می شد تا عقاید مذهبی، رسوم و ایده آل های جامعه را باهم همسو و سازگار کند. برای مثال به دلایل مذهبی و سیاسی، خدای شهر تبس آمون، خدایی که در دوران پادشاهی جدید قدرتمند ترین خدا به حساب می آمد با خدای رَع یعنی خدای خورشید که آیین وی به ابتدای تاریخ مصر بر می گردد، متحد شد. عبادت خدایان مصر به مرور زمان تکامل یافت زیرا فرقه های بزرگ در سطح محلی و سپس در مقیاس ملی گسترش می یافتند. (99)
لیست خدایان و الهه های مصر باستان که در این مقاله آمده است از آثار متعددی در این زمینه گرفته شده است که این آثار در انتها در قسمت کتابشناسی آورده شده اند. تمام تلاش بر این بوده است که لیستی دقیق از خدایان و الهه ها تهیه شود ولی ایزدان جزئی منطقه ای که نقش آنها مشخص نبوده یا در طی زمان به خدایان بزرگترتبدیل شده اند در لیست زیر قرار نگرفته اند. نام خدایان بزرگی که از یک خدای جزئی قدیمی تر به وجود آمده باشند درلیست ذکر شده است.
در این مقاله مفاهیمی چون نیزارها و دریاچه ی لی لی که دو ناحیه در زندگی پس از مرگ بوده و با خدایان در ارتباط بوده اند نیز ذکر شده اند. تعاریف خصوصیات خدایان و نقش آنها برای شفاف سازی ذکر شده است ولی این نکته شایان ذکر است که در طول تاریخ طولانی مصر هر خدا به اشکال مختلفی شناخته شده و قابل درک بوده است. برای مثال در زمان پیش سلسله ای ( حدود 3150-6000 ق.م) اوزیریس به احتمال زیاد خدای حاصلخیزی بوده است ولی به عنوان اولین شاه از دوره ی سلسله ای اولیه ( حدود 2613-3150 ق.م) نیز شناخته می شود و در دوران پادشاهی جدید (1069-1570 ق.م) همزمان که آمون پادشاه خدایان بود، اوزیریس محبوب ترین خدا بوده است. اگرچه این تغییرات گاهی اوقات در لیست زیر بیان شده است، ولی خدایان به طور کلی در نقشی توصیف می شوند که در اوج محبوبیت خود بیشتر شناخته شده بودند.
فهرست راهنمای نام خدایان
A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U W Y Z
A
A'ah عاه : خدای اولیه ماه که به ایاه Iah ( یا یاه Yah) و در آخر خنسو Khonsu تبدیل شد.
Aken آکن : نگهبان قایقی که در زندگی پس از مرگ روح مرده را از دریاچه ی لی لی به نیزارها می رساند. آکن در خواب می ماند تا زمانی که Hraf-Hef ( کرجی ران الهی خشمگین) به وی نیاز پیدا می کرد. نام وی فقط در کتاب مردگان ذکر شده است.
Aker آکر : افق مقدس، نگهبان افق های غربی و شرقی در زندگی پس از مرگ. وی از کشتی خدای خورشید رَع در غروب و طلوع زمانی که رَع وارد جهان زیرین می شد و از آن خارج می شد محافظت می کرد.
Am-Heh آم-هه : وی خدایی در جهان زیرین بود، " بلعنده ی میلیون ها نفر" و " خورنده ی ابدیت" کسی که در دریاچه ی آتش زندگی می کرد.
Amenet (Amentet) آمنت یا آمنتِت: الهه ای بود که به مردگان در جهان زیرین با غذا و آب خوشامد می گفت. به عنوان" زنی از سمت مغرب" شناخته می شد، آمنت همسر کرجی ران الهی بود. وی در یک درخت نزدیک دروازه های جهان زیرین زندگی می کرد و دختر هاتور و هوروس بود.
Ammit (Ammut) آمیت یا آموت : "بلعنده ی ارواح" الهه ای با سر کروکدیل، نیم تنه ی پلنگ و پشت اسب آبی بود. وی در زندگی پس از مرگ در راهروی حقیقت زیر ترازوی عدالت می نشست و قلب افرادی را که روحشان به وسیله ی اوزیریس مورد تأیید قرار نمی گرفت می بلعید.
Amun(Amun-Ra) آمون( آمون-رَع): خدای خورشید و هوا بود. وی یکی از قدرتمندترین و محبوب ترین خدایان مصر باستان و خدای حامی شهر تبس بود و در این شهر به عنوان یکی از خدایان سه گانه ی تبس یعنی آمون، موت و خنسو پرستیده می شد. در بعضی از دوره ها وی به عنوان پادشاه بزرگ خدایان شناخته می شده است ولی در اصل در ابتدا خدای جزئی باروری بوده است. در زمان پادشاهی جدید وی به عنوان قدرتمند ترین خدا در مصر پرستیده می شد و پرستش وی مرز توحیدی داشت. در این زمان بقیه ی خدایان صرفا جنبه هایی از خدای آمون بودند. کاهنان آمون قوی ترین کاهنان در مصر بودند و لقب همسر خدای آمون به زنان سلطنتی داده می شد که این مقام تقریبا برابر با مقام فرعون بود.
Amunhotep (Amenhotep) آمونهوتپ (آمِنهوتپ)، پسر هپو: وی خدای درمانگری و خرد بود. همراه با Hardedef و Imhotep از معدود انسان هایی بود که به مقام خدایی رسید. وی معمار سلطنتی فرعون آمونهوتپ سوم (1353-1386 ق.م) بود و به اندازه ای خردمند و دانا بود که بعد از مرگش مقام خدایی یافت. آمونهوتپ در تبس غربی یک معبد بسیار بزرگ و در دیرالبحری یک مرکز درمانی داشت.
Amunet آمونت : همتای مونث آمون، یکی از اعضای مجمع خدایان هشتگانه (Ogdoad) بود.
Anat آنات: الهه ی باروری، تمایلات جنسی، عشق و جنگ بود. وی اهل سوریه یا کنعان بوده است. در بعضی از نوشته ها وی به عنوان مادر خدایان در نظر گرفته شده است در حالیکه در برخی نوشته های دیگر وی باکره بوده است و در نوشته هایی دیگر از لحاظ حسی و شهوانی به عنوان زیباترین الهه تفسیر شده است. در یک نسخه از دعوای بین هوروس و ست، به پیشنهاد الهه نیث، آنات به همسری ست درمی آید. آنات اغلب با آفرودیت یونانی ها، آستارته فنیقی ها، اینانا از بین النهرین و ساسکا از هیتی برابری می کند.
Anta آنتا: یکی از جنبه های الهه ی مادر موت، که در تانیس به عنوان همسر آمون پرستیده می شد.
آنجتی Andjety: خدای اولیه ی باروری که مربوط به شهر بوزیریس( آنجت) است. نام وی به معنای " کسی که اهل آنجت است" می باشد و با نماد دیجد در ارتباط است. در نهایت وی با اوزیریس ادغام شد و نام وی با اوزیریس پیوند خورد.
Anhur(Han-her) آنهور (هن-هر): وی به نام اوناریس در نزد یونانی ها معروف است. وی خدای جنگ و خدای ارتش مصریان بود. به بخش اوناریس مراجعه شود.
Anqet (Anukit or Anuket) آنکت( آنوکیت یا آنوکت) : الهه ی حاصلخیزی و الهه ی شاخه ی رود نیل در آسوان بوده است.
Anti آنتی: خدای شاهین مصر علیا که گاهی اوقات با آنات مرتبط بود.
Anubis آنوبیس: خدای مرگ ومومیایی کردن. پسر نفتیس و اوزیریس و پدر کبهت بوده است. آنوبیس به صورت مردی با سر سگ یا شغال در حالیکه عصایی در دست دارد به تصویر کشیده می شد. وی روح مردگان را به سمت راهروی حقیقت هدایت می کرد و عضوی از مراسم وزن کردن قلب مرده در زندگی پس از مرگ بود. او احتمالا قبل از اینکه این نقش به اوزیریس داده شود خدای اصلی مردگان بود و در همین زمان پسر اوزیریس شد.
Anuke آنوک: اساسا الهه ی جنگ و یکی از قدیمی ترین معبودهای مصر است، بعضی اوقات به عنوان همسر آنهور خدای جنگ معرفی شده است. وی با الهه نفتیس و در درجه ی کمتری با ایزیس در ارتباط بود و در بعضی از نوشته ها خواهر این دو الهه معرفی شده است. نوشته های اولیه مصریان وی را در لباس جنگی با تیرو کمان نشان می دهند ولی بعدها وی به الهه مادر و شخصیتی پرورش دهنده تبدیل شد. یونانی ها آنوک را با هستیا مرتبط می دانند.
Apedemak آپدماک: خدای جنگ که به صورت یک شیر نشان داده می شد، دراصل تصور می شد اهل نوبی باشد.
Apep (Apophis) آپپ(آپوفیس) : آپپ، مار آسمانی که هر شب به قایق خورشید خدای رَع در حالیکه قایق از جهان زیرین به سوی طلوع در حرکت بود حمله می کرد. خدایان و مردگان مورد تأیید به خدای رَع کمک می کردند تا بتواند از حمله ی مار آپپ در امان بماند. مراسم مذهبی سرنگون کردن آپوفیس در معابد مصر به هدف کمک به خدایان و ارواح مردگان برگزار می شد تا خدایان و ارواح بتوانند از قایق خورشید خدای رَع محافظت کنند و مطمئن شوند که روز فرا می رسد.
Apis آپیس: گاو نر الهی که در ممفیس به عنوان تجسمی از خدای پتاه پرستیده می شد. یکی از اولین خدایان مصر باستان که بر روی لوح سنگی نارمر (3150 ق.م) هم به تصویر کشیده شده است. آیین و فرقه ی آپیس یکی از مهم ترین و ماندگارترین فرقه ها در طول تاریخ مصر باستان است.
Arensnuphis آرنسنوفیس: وی همراه و همنشین الهه ایزیس بود و درفیلا منطقه ی مقدس الهه ایزیس، پرستیده می شد. وی به صورت یک شیر و یا یک مرد با روسری پر دار مجسم می شد و در اصل اهل نوبی بوده است.
Asclepius (Aesculapius) آسکلپیوس( آسکولاپیوس): خدای درمانگر یونانیان که در شهر سقاره ی مصر نیز پرستیده می شد و به همراه خدای ایمهوتپ شناخته می شد. نماد وی یک عصا بود که یک مار دور آن گره خورده بود که امروزه به عنوان نماد درمان و حرفه ی پزشکی به نام میله ی آسکلپیوس شناخته می شود که احتمالا این نماد از خدای هکا گرفته شده است.
Ash (As) اش ( اس) : خدای صحرای لیبی. یک ایزد مهربان که آبادی ها را برای مسافران آماده می کرد.
Astarte آستارته: الهه ی باروری و تمایلات جنسی فنیقی که با آفرودیت یونانی ها، اینانا/ایشتار بین النهرین و ساسکا از هیتی ها برابری می کند و به عنوان ملکه ی بهشت شناخته می شود. در اسطوره شناسی مصریان آستارته به همراه الهه آنات به پیشنهاد الهه نیث به همسری خدای ست درآمد.
Aten آتن: قرص خورشید، در اصل ایزد خورشید بود که به وسیله ی فرعون آخن آتون (1336-1353 ق.م) به جایگاه خدای واحد و آفریننده ی جهان رسید.
Atum (Ra) آتوم (رَع): خدای خورشید، ارباب خدایان، اولین خدای انید Ennead ( دادگاه خدایان نه گانه)، آفریننده ی جهان و انسان ها. آتوم(رَع) اولین وجودیت الهی است که بر روی تپه ی ابتدایی جهان در بین هرج و مرج ایستاد و نیروهای جادویی هکا را به خود جذب کرد و توانست همه ی خدایان دیگر، انسان ها و زندگی بر روی زمین را به وجود آورد.
Auf (Efu-Ra) آئوف(ایفو-رَع): یک جنبه از خدای آتوم(رَع).
B
Ba'al بعل: خدای طوفان که اساسا اهل فنیقیه بود. نام وی به معنای " ارباب" می باشد، بعل خدای بزرگی در کنعان بود و در مصر باستان فقط در اواخر دوران پادشاهی جدید ( 1069-1570 ق.م) پرستیده می شد.
Ba'alat Gebal بعلت گبال: الهه فنیقی شهر بیبلوس، یک ایزد محافظ، از طریق ارتباط با پاپیروس، که از بیبلوس آمده بود در سیستم پرستش مصریان گنجانده شد.
Babi (Baba) بابی( بابا) : وی یک خدای مردانه بود که به صورت یک بوزینه تجسم می شد و نماد تمایلات جنسی مردانه بود.
Banebdjedet بانبجدت: یک خدای باروری/مردانگی بود که به شکل یک قوچ یا یک مرد با سر قوچ تجسم می شد و با شهر مندس در ارتباط بود و در آخر نام دیگر اوزیریس بود.
Ba-Pef با- پف: خدای وحشت، به خصوص وحشت معنوی. نام وی به معنی "آن روح" ترجمه شده است. وی در خانه ی اندوه در زندگی پس از مرگ می زیست و به عنوان خدایی که باعث رنجش فرعون می شد معروف بود. وی هیچ گاه در معابد مصر پرستیده نشد ولی یک فرقه از وی وجود داشت که به آرام کردن خدا و حفاظت از فرعون کمک می کرد.
Bastet (Bast) باستت (باست) : الهه ی زیبای گربه ها، اسرار زنان، وضع حمل، باروری و حامی خانه و اجاق خانه از شر و بدبختی بود. وی دختر رَع بود و به هاتور بسیار نزدیک بود. باستت یکی از محبوب ترین ایزدهای مصر باستان است. وی مورد احترام زنان و مردان مصری بود و مصریان طلسم های وی را با خود حمل می کردند. باستت در سطح جهانی هم مورد احترام و ستایش بود به طوریکه در سال 525 ق.م ایرانیان از ارادت مصریان به باستت برای برتری خود در پیروزی در نبرد Pelusium استفاده کردند. ایرانیان با آگاهی از اینکه مصریان ترجیح می دهند تسلیم شوند تا اینکه الهه ی خود را برنجانند، تصویر الهه باستت را بر روی سپرهای خود رسم کردند و حیواناتی را در جلوی ارتش قرار دادند. الهه باستت به شکل یک گربه یا یک زن با سر گربه به تصویر کشیده می شد و مرکز فرقه ی بزرگ باستت شهر بوباستیس بود.
Bat بات: الهه ی اولیه ی گاو که با باروری و موفقیت در ارتباط بود. وی یکی از قدیمی ترین الهه های مصری است که قدمت وی به اوایل دوره ی پیش سلسله ای (حدود 3150-6000 ق.م) می رسد. بات به شکل یک گاو یا زنی با گوش ها و شاخ های گاو تجسم می شد و به احتمال زیاد تصویری که بر بالای لوح نارمر ( 3150 ق.م) رسم شده است مربوط به همین الهه می باشد زیرا وی با موفقیت نارمر ارتباط دارد. وی باعث موفقیت مردم می شد چرا که این توانایی را داشت تا هم گذشته هم آینده را ببیند. در آخر، بات به وسیله ی هاتور جذب شد و هاتور خصوصیات وی را به خود گرفت.
Bennu بنو: خدای ماکیان که با نام "پرنده ی بنو" شناخته شده تر است. وی پرنده ی الهی روز خلقت بود و ققنوس یونانیان از وی الهام گرفته شده بود. پرنده ی بنو در تعامل نزدیکی با آتوم، رَع و اوزیریس بود. وی در طلوع روز خلقت به عنوان جنبه ای از آتوم(رَع) حضور داشت به طوریکه بر روی آب های اولیه ی جهان به پرواز درآمد و آفرینش را با فریادهای خود بیدار کرد. بعد از آن، وی تصمیم گیری می کرد که چه چیزهایی باید در آفرینش حضور داشته باشند و چه چیزهایی نباید حضور داشته باشند. این پرنده از طریق تصویرسازی تولد دوباره با اوزیریس در ارتباط بود زیرا پرنده از نزدیک با خورشید در ارتباط بود و خورشید هر شب می میرد و صبح روز بعد دوباره طلوع می کرد.( توضیح مترجم: چون اوزیریس خدای رستاخیز بود)
Bes (Aha or Bisu) بِس(آها/بیسو) : خدای زایمان، باروری، تمایلات جنسی، شوخ طبعی و جنگ که به عنوان خدای کوتوله محبوب بود. وی یکی از محبوب ترین خدایان مصر باستان است که از زنان و بچه ها محافظت می کرد، شر را دفع می کرد و برای نظم و عدالت الهی می جنگید. بِس اغلب یک روح (یا " یک شیطان"؛ هرچند که امروزه معنی و مفهوم دقیق این کلمه را نمی دانیم) محسوب می شد تا یک ایزد، ولی در جایگاه یک خدا پرستیده می شد و به شکل های مختلفی درخانه های مصریان یافت می شد مثل لوازم خانه، آینه و دسته ی چاقو. همسر وی تاوِرت الهه ی اسب آبی زایمان و باروری بود. خدای بس به شکل یک آدم کوتوله ریش دار با گوش های بزرگ، دستگاه تناسلی برجسته، پاهای کمانی و یک جغجغه که در حال تکان دادن آن بود به تصویر کشیده می شد. او همیشه در وضعیت محافظ رو به جلو درحالیکه وظایف خود را انجام می داد نشان داده می شد.
Beset بِسِت: وی جنبه ی مونث خدای بِس بود که در جادوهای تشریفاتی فراخوانده می شد. خدای بس به عنوان یک خدای محافظ جادوی سیاه، اشباح، ارواح و شیاطین را دفع می کرد و جنبه زنانه او برای مبارزه با این نیروها فراخوانده می شد.
Buchis بوچیس: جنبه ای از کا( نیروی زندگی/ خود اختری) از خدای منتو در شکل یک گاو زنده که در حال دویدن است نشان داده می شد.
C
Cavern Deities ایزدان غار: یک گروه از خدایان بی نام که در جهان زیرین در غارها زندگی می کردند و ارواح شرور را مجازات می کردند و به ارواحی که مورد پذیرش قرار گرفته بودند کمک می کردند. این خدایان در طلسم 168 از کتاب مردگان ذکر شده اند و به شکل مار و یا چیزی شبیه به مار نشان داده شده اند. این طلسم به نام "طلسم غارهای دوازده گانه" مشهور است و در آن از پیشکش هایی نام برده شده است که باید برای این خدایان گذاشته می شده است. مردم مصر در کنار غارها برای این خدایان کوزه هایی از پیشکش ها به جای می گذاشتند.
Celestial Ferryman (Hraf-haf) کرجی ران آسمانی( هرَف-هف) :" کسی که به پشت سر خود نگاه می کند" قایقران تندخو که ارواحی را که مورد پذیرش قرار می گرفتند از دریاچه ی لی لی عبور می داد و به سواحل بهشت در نیزارها می رساند. هرف-هف خیلی بداخلاق و بی ادب بود و ارواح مجبور بودند تا مودبانه جواب وی را بدهند تا بتوانند به بهشت برسند. هرف-هف به شکل یک مرد که در قایقی سوار است و سرش به سمت عقب بدنش است به تصویر کشیده می شد.
D
Dedun دِدون: خدای محافظ منابع به ویژه محصولاتی که از نوبی می آمدند. وی اساسا اهل نوبی بود.
Denwen دنون: ایزدگونه ی مار به شکل یک اژدها که با شعله های آتش احاطه شده بود نشان داده می شد. وی نیروی خود را از آتش می گرفت و به حدی نیرومند بود که می توانست خدایان را نابود کند. در نوشته های اهرام، دنون تلاش کرد تا همه ی خدایان را با نفس آتشین خود از بین ببرد ولی به وسیله ی روح فرعون مغلوب شد و خلقت نجات پیدا کرد.
Duamutef دواموتف : یکی از چهار پسر هوروس، خدای محافظ کوزه ی کانوپیک حاوی معده ی فرد مرده بود. وی بر شرق حکومت می کرد و به شکل یک شغال بود و الهه نیث نظاره گر وی بود.
E
Ennead انید: خدایان نهگانه که در شهر هلیوپلیس پرستیده می شدند و در اسطوره ی اوزیریس به شکل یک دادگاه مجسم می شدند: آتوم، شو، تفنوت، گب، نوت، اوزیرس، ایزیس، نفتیس و ست اعضای آن بودند. این نه خدا در داستان دعوای هوروس و سِت بر سر این مسئله تصمیم گیری کردند که از بین هوروس و سِت کدامیک می توانند حکمرانی کند. این نه خدا به نام خدایان بزرگ نهگانه مشهور بودند. در شهر هلیوپلیس یک گروه از ایزدان نهگانه ی کوچک هم وجود داشت که از نه ایزد جزئی تشکیل شده بود.
F
Fetket فتکت: وی ساقی خدای خورشید رَع بود و برای وی نوشیدنی سرو می کرد و همچنین خدای متصدیان بار بود.
Field of Offerings زمین پیشکش ها: ناحیه ای در زندگی پس از مرگ بود که به اوزیریس تعلق داشت و در غرب واقع شده بود. در بعضی تعاریف زمین پیشکش ها همان نیزارها است.
Field of Reeds نیزارها: بهشت مصریان در زندگی پس از مرگ جایی که روح فرد مرده پس از گذراندن مرحله ی قضاوت و قبول شدن در نزد اوزیریس به آنجا وارد می شد. نیزارها انعکاس مستقیم زندگی فرد بر روی زمین بودند و در اینجا هم مثل زندگی قبلی فرد می توانست از همه ی نعمت ها لذت ببرد بدون اینکه بیماری، ناامیدی و تهدید به مرگ وجود داشته باشد.
Forty-Two Judges چهل و دو قاضی: چهل و دو ایزدی که به همراه اوزیریس، توت و آنوبیس در زندگی پس از مرگ و در هنگام قضاوت روح حکمرانی می کردند. وقتی که روح فرد مرده اعتراف منفی ( یا اعلام بی گناهی) را انجام می داد، چهل و دو قاضی به اوزیریس در اینکه این اعتراف مورد قبول است یا نه مشورت می دادند. از جمله نام های این چهل و دو قاضی می توان به فار-استریدر، آتش افروز، تخریب کننده، مزاحم، صاحب چهره ها و ماری که می آورد و تحویل می دهد اشاره کرد.
Four Sons of Horus چهار پسر هوروس: چهار ایزد به نام های دواموتف، هپی، ایمست و کبهسنوف. این خدایان از امعا و احشای فرد مرده که درون کوزه های کانوپیک در مقابر قرار داشت یا خود فرد مرده محافظت می کردند. هر کدام از آنها یک وظیفه ی اصلی برای مراقبت و یک ارگان داخلی برای محافظت داشتند و به وسیله ی یک الهه ی به خصوص مراقبت می شدند.
G
Geb گب: خدای زمین و چیزهای در حال رشد. گب پسر شو و تفنوت و همسر نوت( آسمان) بود.
Gengen Wer گنگن ور: غاز آسمانی که معنی اسم وی "صدای بلند" می باشد. وی در طلوع روز خلقت حضور داشت و از تخم آسمانی محافظت می کرد و یا خود تخم می گذاشت؛ این تخم آسمانی حامل نیروی زندگی بود. گنگن ور یک خدای محافظ بود و از اوایل تاریح مصر پرستیده می شد. پیروان گنگن ور خود را با ویژگی های محافظتی او یکی می دانستند و طلسم هایی به تن می کردند تا به آنها یادآوری کند که به زندگی احترام بگذارند و زمین را گرامی بدارند.
H
Ha ها: وی یک خدای محافظ و ارباب بیابان های غربی بود و به نام ارباب مردم لیبی معروف بود. وی خدای صحرا در غرب مصر بود و پسر خدای Iaaw بود؛ خدای Iaaw هم احتمالا خدای صحرا بوده است. خدای ها از مردم لیبی محافظت می کرد و آبادی ها را برای مسافرها در صحرا می گشود. وی به صورت یک مرد جوان نیرومند با علامت صحرا بر روی سرش به تصویر کشیده می شد.
Hapi هپی: خدای حاصلخیزی، خدای گل و لای رود نیل و با طغیان رود در رابطه بود که باعث می شد رود نیل به اطراف لبریز شود و یک زمین حاصلخیز از خود به جای بگذارد و در این زمین ها کشاورزان قادر به کشت و زرع بودند. هپی یک خدای بسیار قدیمی است و احتمالا نام وی گرفته شده از رود نیل است و تجسم رود نیل در هنگام طغیان بود. وی به صورت یک مرد با سینه ها و شکم بزرگ به نماد باروری و موفقیت نشان داده می شد.
Hapy هپی: با نام Hapi هم معروف است؛ یک خدای محافظ بود و یکی از چهار فرزند هوروس بود که از کوزه ی کانوپیک حاوی شش های فرد مرده محافظت می کرد. وی بر شمال حکومت می کرد و به شکل یک بوزینه به تصویر کشیده می شد و تحت مراقبت نفتیس بود.
Hardedef هارددف: پسر فرعون خوفو( به یونانی کئوپس 2566-2589 ق.م) وی کتابی با عنوان "مقدمه ای بر خرد" نوشت. این کتاب یک شاهکار بود تا حدی که آن را از طرف خدا دانستند و هارددف بعد از مرگ مقام خدایی یافت.
Haroeris هاروریس: نام یونانی جنبه ی آسمانی هوروس پیر( که به هوروس بزرگ هم معروف است) که در قلمرو زمینی به شکل شاهین ظاهر شد.
Harpocrates هارپوکراتس: نام یونانی و رومی هوروس کودک، فرزند اوزیریس و ایزیس. وی به صورت یک پسر جوان بالدار که انگشت خود را بر روی لب هایش گذاشته به تصویر کشیده می شد. در یونان به عنوان خدای راز، سکوت و رازداری ستایش می شد.
Hathor هاتور: یکی از شناخته شده ترین، محبوب ترین و مهم ترین ایزدان مصر باستان است. وی دختر رَع و در بعضی از نوشته ها همسر هوروس پیر بوده است. هاتور یک الهه ی باستانی است و روزی رَع به علت اینکه انسان ها گناهان زیادی انجام می دادند هاتور را مأمور کرد تا نسل بشر را نابود کند. بقیه ی خدایان به نزد رَع رفتند و به وی التماس کردند تا هاتور را از ادامه ی کار بازدارد چون اگر همه ی انسان ها از بین می رفتند کسی باقی نمی ماند تا از این داستان درس عبرت بگیرد. بنابراین رَع یک ظرف آبجو که آن را به رنگ قرمز درآورده بود تا شبیه به خون باشد در دندرا قرار داد و هاتور در عطش خونخواهی از این ظرف نوشید و به خواب فرو رفت و وقتی که بیدار شد تبدیل به یک الهه ی خیرخواه شده بود که با همه دوست بود. وی الهه ی حامی شادی، الهام، جشن، عشق، زنان، سلامتی زنان، زایمان و مستی بود و یکی از اسامی وی " بانوی مستی" است. این تفکر وجود داشت که هاتور درون درخت انجیر مصری زندگی می کند پس به نام " بانوی درخت انجیر " هم معروف بود. در زندگی پس از مرگ وی روح فرد مرده را به سمت بهشت هدایت می کرد و یکی از ایزدانی بود که بر روی قایق خدای رَع سوار می شد و از آن در مقابل آپپ دفاع می کرد. او بیشتر با قدردانی و یک قلب شکرگزار مرتبط است. یونانی ها وی را منسوب به آفرودیت می دانستند. هاتور به شکل یک گاو و یا یک زن با سر گاو به تصویر کشیده می شد و تکامل یافته ی الهه بَت بود. ویژگی های وی بعدها توسط ایزیس جذب شد.
Hathor-Nebet-Hetepet هاتور-نبت-هتپت : جنبه ی الهه ی مادر از هاتور که در شهر هلیوپلیس پرستیده می شد. او نمایانگر دست یعنی بخش فعال، از خدای اعظم آتوم (رَع) بود.
Hatmehit (Hatmehyt) هتمهیت : وی الهه ی ماهی بود که در ناحیه ی دلتا درمندس پرستیده می شد. معنی نام وی" بهترین ماهی" است. هتمهیت از نماد جانور محافظ شخص نوم (استان) منطقه ی اطراف مندس، که یک ماهی بود ، برخاسته بود.
Haurun هائورن: خدای محافظی که با ابولهول بزرگ در جیزه در ارتباط بود. وی اساسا خدایی کنعانی بود که با ویرانی ارتباط داشت و کسی بود که درخت مرگ را کاشت. زمانی که این خدا به وسیله ی کارگران و بازرگانان کنعانی و سوری به مصر آورده شد به خدای درمانگر تغییر شکل داد. ارتباط این خدا با ابولهول ریشه در افکار این کارگران خارجی دارد که بر این باور بودند ابولهول نمایانگر هائورن است و به همین خاطر یک زیارتگاه برای هائورن در مقابل ابولهول ساختند. هائورن به علت وجود طلسمی که به نام او برای محافظت قبل از رفتن به شکار خوانده می شد به عنوان " دامدار پیروز" معروف بود.
Hedetet هدتت: الهه عقرب ها و محافظ در برابر سم آنها، وی نسخه ی اولیه سرکت بود.
Heh and Hauhet هح و هاحت: خدا و الهه ی بی نهایت و ابدیت. هح به شکل یک قورباغه و هاحت به شکل یک مار به تصویر کشیده می شد. نام آنها به معنای" بی انتها" است و هر دو از خدایان اصلی اوگداد می باشند.
Heqet (Heket) هکت: الهه ی باروری و زایمان که به صورت یک قورباغه و یا یک زن با سر قورباغه تجسم می شد.
Heret-Kau هرت-کائو: یک الهه ی محافظ که معنای اسمش " کسی که بالاتر از ارواح است" می باشد. وی در پادشاهی قدیم (حدود 2181-2613 ق.م) به عنوان یک روح زندگی بخش که از ارواح مردگان در زندگی پس از مرگ مراقبت می کرد، پرستیده می شد. بعدها ایزیس خصوصیات پرورش دهنده ی او را جذب خود کرد.
Heka هکا: یکی از قدیمی ترین و مهم ترین خدایان مصر باستان است. وی خدای حامی جادو و پزشکی بود ولی در ضمن منبع نیروی اولیه در جهان هم بود. وی قبل از همه ی خدایان وجود داشت و درآفرینش هم نقش داشت هرچند که در اسطوره های بعدی مصر، به عنوان پسر منهیت و خنوم و قسمتی از سه گانه ی لاتوپلیس مطرح شد. هکا به شکل یک مرد که یک عصا و یک چاقو در دست دارد نشان داده می شد و پزشکان به عنوان کاهنان هکا شناخته می شدند. جادو جز جدایی ناپذیر از اعمال درمانی در مصر باستان بود به همین خاطر هکا به یک ایزد مهم برای پزشکان مصرتبدیل شد. گفته می شد که هکا دو مار را کشته و این دو مار را به عنوان نماد قدرت خود به دور یک عصا پیچانده است؛ این تصویر( که البته از سومری ها گرفته شده بود) به یونان هم رسید و یونانی ها این نماد را مرتبط با خدای هرمس می دانستند و آن را عصای چاوش نامیدند. امروزه، عصای چاوش اکثرا با میله ی آسکلپیوس در شمایل نگاری مربوط به حرفه پزشکی اشتباه گرفته می شود.
Heryshaf هریشف: خدای باروری که به صورت یک مرد با سر قوچ به تصویر کشیده می شود. وی یک خدای باستانی است و قدمت وی به دوره ی سلسله ای اولیه (حدود 2613-3150 ق.م) برمی گردد. وی بعدها با آتوم( رَع) و اوزیریس که ویژگی های وی را جذب کردند مرتبط شد.
Heset هِسِت: الهه ی غذا و نوشیدنی که با آبجو و خوشی در ارتباط بود. وی یک الهه ی اولیه در مصر بود که به صورت یک گاو با سینی غذا بر روی شاخ هایش و شیری که آزادانه از پستانهایش در جریان است نشان داده می شد. از آبجو به عنوان "شیر هِسِت " یاد می کردند. وی بعدها جذب هاتور شد. هِسِت به همراه منویس و آنوبیس جزیی از سه گانه ی هلیوپلیس بود.
Hetepes-Sekhus هتپس-سخوس: تجسم چشم خدای رَع که به صورت الهه ی مار کبری در زندگی پس از مرگ ظاهر می شد و دشمنان اوزیریس را نابود می کرد. او در جمع کروکودیل ها به تصویر کشیده می شد.
Horus هوروس: اولین خدای ماکیان که تبدیل به یکی از مهم ترین ایزدان مصر باستان شد. هوروس با خورشید، آسمان و قدرت در ارتباط بود. وی با پادشاهان مصر باستان از ابتدای سلسله ی اول( حدود 2890-3150 ق.م) پیوند خورد. اگرچه از نام هوروس به عنوان تعدادی از ایزدان ماکیان یاد می شود ولی در اصل به دو خدا اشاره دارد: هوروس پیر که یکی از پنج خدای اولیه بود که در ابتدای خلقت متولد شد و هوروس کوچکتر که پسر ایزیس و اوزیرس بود. به دنبال افزایش محبوبیت اسطوره ی اوزیریس، هوروس کوچکتر تبدیل به یکی از مهمترین خدایان مصر شد. در این داستان، بعد از اینکه اوزیریس به وسیله ی برادرش سِت به قتل رسید، هوروس به وسیله ی مادرش ایزیس در باتلاق های دلتا پرورش یافت. وقتی هوروس بزرگ شد بر سر سلطنت به جنگ با عموی خود رفت و پیروز شد و نظم و ترتیب را به سرزمین (مصر) به ارمغان آورد. فراعنه ی مصر به جز تعدادی از آنها، همگی خود را در زندگی با هوروس و در مرگ با اوزیریس پیوند می دادند. این تفکر وجود داشت که پادشاه یک تجسم زنده از هوروس است و واسطه ای است که هوروس به وسیله ی وی تمامی چیزهای خوب را به مردمش می رساند. وی معمولا به صورت مردی با سر شاهین تجسم می شد اما در کل به صورت های مختلفی نمایش داده می شد. سمبل وی چشم هوروس و شاهین است.
Hu هو: خدای کلمه ی گفته شده، تجسمی از اولین کلمه ای که آتوم(رَع) در طلوع روز خلقت به زبان آورد و همه چیز را با آن خلق کرد. وی با سیا و هکا در ارتباط است. سیا نمایانگر قلب، هو نمایانگر زبان و هکا اساس نیروی آنها بود که به آنها قدرت می داد. هو اغلب نمایانگر قدرت هکا و یا آتوم است و در متون خاکسپاری به صورت خدایی که روح را به سمت زندگی پس از مرگ هدایت می کند نشان داده می شود.
I
Iah (Yah) ایاه( یاه) : خدای ماه که نقش برجسته ای در تقویم مصریان داشت. در داستان آفرینش جهان، آتوم از رابطه ی نزدیک گب( خدای زمین) و نوت( الهه ی آسمان) عصبانی شد و آنها را از هم جدا کرد و اعلام کرد که نوت حق به دنیا آوردن فرزندان خود را در هیچ روزی از سال ندارد. در این میان خدای توت با ایاه بر سر پنج روز به ارزش نور مهتاب در یک بازی شرط بست. توت در این شرط بندی برنده شد و این ساعات مهتاب را تبدیل به 5 روز کرد.(توضیح مترجم: هر بار که توت برنده می شد ایاه مجبور بود مقداری از نورمهتاب خود را به توت بدهد) چون این پنج روز جز یک سال مصری به حساب نمی آمد پس نوت توانست در این پنج روز در ماه جولای وضع حمل کند و پنج فرزند به دنیا بیاورد: اوزیریس، ایزیس، ست، نفتیس و هوروس پیر. ( توضیح مترجم: سال مصری 360 روز بوده است). مصریان تقویم خود را با احتساب این پنج روز جادویی تنظیم کردند. ایاه در آخر جذب خدای خنسو شد.
Iabet ایابت: الهه ی باروری و تولد دوباره که به عنوان" زنی از سمت شرق" شناخته می شد. وی بعضی اوقات با آمنت ( زنی از مغرب) مرتبط می شد. ایابت بر صحراهای شرقی حکمرانی می کرد و به مرور زمان به آنها تبدیل شد. وی به عنوان " پاک کننده ی رَع" نیز معروف بود به طوریکه خورشید را قبل از طلوع شستشو می داد و مظهر طراوت آفتاب صبح بود. در آخر وی با ایزیس ادغام شد.
Ihy ایهی: خدای موسیقی و شادی به خصوص موسیقی عود مصری. وی پسر هاتور و هورورس پیر بود. ایهی به همراه هاتور در دندرا پرستیده می شد و در جشن های مصریان فراخوانده می شد. تولد وی بر روی کتیبه های دیواری خانه های دندرا که زایمان در آن صورت می گرفت مورد احترام واقع می شد به این دلیل که مصریان اعتقاد داشتند موسیقی و شادی باید به نوزاد متولد شده خوشامد بگوید. وی به صورت یک کودک با یک ساز عود مصری به تصویر کشیده می شد.
Imhotep ایمهوتپ: وی وزیر جوسر فرعون (حدود 2670 ق.م) بود که هرم پله ای جوسر را طراحی کرد و ساخت. وی در حدود 2600-2667 ق.م می زیست و در بسیاری از رشته های تحصیلی حاذق بود. نام ایمهوتپ به معنای" کسی که در صلح می آید" است و بعد از مرگ به مقام خدای خرد و پزشکی رسید. یونانی ها او را با آسکولاپیوس یکی می دانستند و از نام وی در طلسم های درمانی استفاده می شد. در مقابل باور عموم، ایمهوتپ در مقاله های پزشکی خود معتقد بود که بیماری یک امر طبیعی است و مجازاتی از طرف خدایان نیست.
Imsety ایمستی: وی یک خدای محافظ بود؛ یکی از چهار فرزند هوروس که از کوزه ی کانوپیک حاوی کبد محافظت می کرد. ایمستی در جنوب حکمرانی می کرد و به شکل یک انسان مذکر تجسم می شد و تحت مراقبت ایزیس بود.
Ipy ایپی: وی یک الهه ی مادر و در برخی متون منسوب به مادر اوزیریس بود. ایپی با عنوان اوپت و " اوپت بزرگ" هم شناخته می شد. وی به شکل یک اسب آبی یا ترکیبی از اسب آبی، کروکدیل، یک زن و یک شیر تجسم می شد؛ البته بیشتر با سر یک شیر، بدن اسب آبی، دست های یک انسان و پاهای شیر تجسم می شد. ایپی به عنوان" بانوی محافظت جادویی" معروف بود و برای اولین بار در نوشته های هرم به عنوان محافظ فرعون از وی نام برده شده است.
Ishtar ایشتار: الهه ی عشق، تمایلات جنسی و جنگ در بین النهرین بود. وی در اصل اینانای سومریان و اَکدیان بود که به الهه ی ایشتار آشوریان تبدیل شد و بر تحولات بقیه الهه های مشابه مانند آفرودیت یونانی ها، آستارته فنیقی ها، هاتور مصری ها و ساسکا از هیتی و ... تأثیر گذاشت. احتمالا وی اولین بار از طریق تجارت و بازرگانی در دوران سلسله ای اولیه ( حدود 2613-3150 ق.م) به مصریان معرفی شد ولی بعد از فتح مصر توسط آشوربانیپال در سال 666 ق.م، به جایگاه برجسته ای در میان مصریان دست یافت.
Isis ایزیس: قدرتمندترین و محبوب ترین الهه ی مصریان. وی تقریبا با همه ی جنبه های زندگی بشر در ارتباط بود و در طی زمان به جایگاه ایزد اعظم مصریان یعنی " مادر همه ی خدایان" دست پیدا کرد یعنی همانطور که از انسان ها مراقبت می کرد از ایزدان هم مراقبت می کرد. وی دومین ایزد از پنچ ایزد اولیه ( اوزیریس، ایزیس، ست، نفتیس و هوروس پیر)، خواهر- همسر اوزیریس و مادر هوروس کوچک بود و به صورت نمادین مادر همه ی فراعنه محسوب می شد. نام مصری وی "اسِت" به معنای " الهه ی تاج و تخت" است به این دلیل که وی با سلطنت در ارتباط بود. ایزیس همچنین به عنوان ورت -ککائو هم شناخته می شد که به معنای" جادوی بزرگ" است، دلیل این نامگذاری این است که وی دارای قدرت های بی نظیری بود. وی محافظ مردم در زندگی بود و پس از مرگ به روح فرد مرده ظاهر می شد و کمک می کرد تا بدون خطر به بهشت برسد. بعد از تسخیر مصر به وسیله ی اسکندر مقدونی در سال 331 ق.م، یونانیان و سپس رومیان نیز شروع به پرستش ایزیس کردند. در زمان امپراطوری روم، ایزیس در تمامی بخش های امپراطوری از بریتانیا تا آناتولیا پرستیده می شد. آیین ایزیس قدرتمندترین رقیب مسیحیت در بین قرون 4 و 6 میلادی بود به طوریکه شمایل نگاری و همچنین اصول اعتقادی کیش ایزیس در ایمان جدید راه پیدا کرد. تصویر مریم مقدس که پسرش عیسی مسیح را در آغوش گرفته است به طور مستقیم از تصویر ایزیس که پسرش هوروس را در آغوش گرفته می آید و همچنین پیکر خدایی عیسی مسیح که می میرد و دوباره زنده می شود از داستان اوزیریس گرفته شده است.
Isis-Eutheria ایزیس-یوتریا: یک نسخه ی یونانی جدید از ایزیس در مصر؛ تصور می شد هنگامی که وی برای اوزیریس عزاداری می کرد اشک های وی باعث طغیان رود نیل شد.
Iusaaset ایوزاسِت: الهه ی مادر اولیه که به عنوان " مادربزرگ خدایان" معرفی می شود و با آتوم در خلقت جهان در ارتباط است. وی در دوران سلسله ای اولیه ( حدود 2613-3150 ق.م) به شکل یک زن با اورائوس و دیسک خورشید بر روی سر و در دست داشتن یک عصای سلطنتی و آنخ که نماد زندگی است به تصویر کشیده می شد و با درخت اقاقیا یعنی درخت زندگی که قدیمی ترین درخت در مصر بود ارتباط داشت. ایوزاسِت به عنوان " بانوی اقاقیا" معروف بود که این لقب بعدا به هاتور داده شد. وی در یونان به نام سائوسیس شناخته می شد.
Iw ایو: الهه ی خلقت که در شهر هلیوپلیس پرستیده می شد و با هاتور و آتوم در ارتباط بود و ترکیبی از خصوصیات هاتور، نبت و هتپت بود.
J
Judgement Deities خدایان قاضی: به قسمت چهل و دو خدای قاضی مراجعه کنید.
Jupiter-Amun ژوپیتر-آمون: نسخه ی رومی زئوس-آمون، پادشاه خدایان که در آبادی سیوا در مصر پرستیده می شد.
K
Kabechet (Kebehwet or Qebhet) کابچت( کبهوت یا کبهِت): وی اساسا یک ایزد مار آسمانی بود که به عنوان یک ایزد خاکسپاری و دختر آنوبیس معروف شد. کبهت برای ارواحی که در زندگی پس از مرگ در راهروی حقیقت منتظر قضاوت شدن بودند آب پاکیزه و خنک تهیه می کرد. وی با نفتیس به عنوان دوست مردگان در ارتباط بود.
Kagemni کاگمنی: وی وزیر فرعون اسنفرو( حدود 2589-2613 ق.م) بود و متن خردمندانه ای را تحت عنوان دستورالعمل های کاگمنی نوشت. این کتاب آنقدر با اهمیت بود که برای فرزندان سلطنت به عنوان یک دستورالعمل اساسی تلقی می شد. او پس از مرگ به مقام خدایی دست پیدا کرد و به عنوان یک خدای خردمند پرستش می شد.
Kek and Kauket کِک و کائوکت: خدایان تاریکی و شب، آنها اعضای اوگداد اصلی هرموپلیس بودند. کِک و کائوکت جنبه های مذکر/مونث تاریکی بودند ولی با شیطان ارتباطی نداشتند. کِک خدای ساعات قبل از طلوع و به عنوان" آورنده-در-نور" معروف بود به طوریکه قایق رَع را از جهان زیرین به سمت آسمان هدایت می کرد. کائوکت تعادل مونث کِک بود و به صورت یک زن با سر مار تجسم می شد و به عنوان" آورنده-در-تاریکی" معروف بود و بر ساعات گرگ و میش زمانی که خورشید درحال غروب کردن بود حکومت می کرد و قایق رَع را به سمت جهان زیرین هدایت می کرد.
Khentekhtai (Khente-Khtai) کنتختایی (کنته-ختایی): وی خدای کروکدیل بود و در سلسله ی چهارم مصر ( حدود 2498-2613 ق.م) در شهر آتریبیس پرستیده می شد. نام و خصوصیات وی بعدا به وسیله ی هوروس جذب شد.
Khentiamenti (Khentiamentiu) کنشمنتی(کنشمنتو) : خدای باروری آبیدوس که تبدیل به خدای خاکسپاری شد. نام وی به معنای" اولین از غربی ها" ( یا "مهم ترین غربی ها") می باشد که این نامگذاری به علت نقش وی در جایگاه خدای مردگان است(که با غرب در ارتباط است). نام و خصوصیات وی بعدها به وسیله ی اوزیریس جذب شد.
Khenmu (Khnum) خنمو(خنوم): وی به نام " کوزه گر بزرگ" هم معروف است. خنوم خدای اولیه ی مصر علیا بود و احتمال زیاد اساسا اهل نوبی بوده است. در اسطوره های اولیه، این خمنو بود که انسان را از گل رس رود نیل به وجود آورد و آنها را بالا نگه داشت به طوریکه اشعه ی رَع به آنها بتابد وجان بگیرند. سپس انسان ها درون یک رحم قرار گرفتند و از آنجا پا به دنیا گذاشتند. خنوم به صورت یک خدا با سر قوچ به تصویر کشیده می شد که نماد مردانگی و باروری بود. وی در الفانتین در مرز مصر با نوبی، به همراه آنوکت و ساتیس یک سه گانه تشکیل داد. وی با خدای خرتی که یک خدای قوچ دیگر بود مرتبط بود، اگرچه خرتی خدایی کاملا متفاوت است. خنوم خدای حامی کوزه گران و کسانی بود که بر روی سفال کار می کردند.
Khepri خپری: جنبه ای از خدای خورشید رَع در شمایل صبحگاهی وی که با سوسک مقدس نشان داده می شد.
Kherty (Cherti) خرتی(چرتی): وی خدایی با سر قوچ در جهان زیرین بود که مردگان را در سفر آخرشان به سمت جهان زیرین عبور می داد. در پادشاهی قدیم( حدود 2181-2613 ق.م) این اعتقاد وجود داشت که وی به همراه اوزیریس بر زندگی پس از مرگ حکومت می کند. خرتی بر ورودی و راهروهایی که به راهروی حقیقت ختم می شد و اوزیریس بر راهروی حقیقت و نیزارها حکومت می کرد. در زندگی پس از مرگ ایزدان دیگر روح فرد مرده را خوشامد می گفتند و سپس روح به وسیله ی خرتی برای قضاوت شدن به سمت راهروی حقیقت برده می شد. در این نقش وی بسیار محبوب بود ولی در بعضی نوشته ها ذکر شده است که وی یک دشمن برای نظم بوده است که روح فرعون را هنگامی که به ورودی جهان زیرین می رسید تهدید می کرده است. برعکس، از وی همچنین به عنوان محافظ فرعون نیز یاد شده است.
Khonsu (Kons, Chonsu, Khensu, or Chons) خُنسو( کنس، چنسو، خِنسو یا چُنس) : معنای اسم وی " مسافر" می باشد و خدای ماه است. خنسو به همراه پدرش آمون و مادرش موت یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین سه گانه ها را در شهر تبس تشکیل دادند. وی به صورت یک مومیایی که عصای سرکج و خرمن کوب در دست دارد و یک اورائوس و قرص ماه بر روی سرش قرار دارد به تصویر کشیده می شد. خنسو به عنوان پسر موت جایگاه خدای ماه مُنتو و خصوصیات حمایتی وی را گرفت. در زمان پادشاهی جدید( 1069-1570 ق.م) خنسو به شدت محبوب بود و بعد از آمون به عنوان بزرگترین خدا در میان خدایان پرستیده می شد. خنسو با درمان مرتبط بود و این اعتقاد وجود داشت که تصاویر وی توانایی معجزه آسا دارند و می توانند بیماری را به سرعت شفا دهند.
L
Lady of the Acacia بانوی اقاقیا: یکی از اسامی الهه ایوزاسِت، " مادربزرگ خدایان"، که بعدها این نام به هاتور داده شد.
Lady of the Sycamore بانوی درخت انجیر مصری: یکی از اسامی هاتور بود. مصریان معتقد بودند که هاتور درون درخت انجیر زندگی می کند و این درخت در آیین هاتور مقدس بود.
Lake of Flowers (Lily Lake) دریاچه ی گل ها( دریاچه ی لی لی) : آب هایی که در زندگی پس از مرگ وجود داشت و ارواحی که نزد اوزیریس مورد پذیرش قرار گرفته بودند از این آب ها عبور می کردند تا به بهشت در نیزارها برسند. در کتاب مردگان آمده است که ارواح پذیرش شده می توانند در نزدیکی ساحل این دریاچه شنا کنند واز آن لذت ببرند.
Lates-Fish ماهی لوتی نیل : ماهی نیل که برای الهه نیث مقدس بود، به عنوان موجودی الهی در شهر اسنا پرستش می شد.
M
Maahes (Mahes, Mihos, or Mysis) معاهس( ماهس، میهوس یا مایسس): وی یک خدای خورشید قدرتمند و محافظ بی گناهان بود. ماهس به صورت مردی با سر شیر که با خود یک چاقوی بلند و یا یک شیر را حمل می کرد به تصویر کشیده می شد. نام وی با نام الهه ی تعادل و حقیقت یعنی الهه معات مرتبط است و احتمالا به معنی " حقیقت قبل از معات" می باشد. این تفسیر به احتمال زیاد مانند اسامی دیگر وی شامل" ارباب کشتار" و " ارباب قرمز" به این قضیه اشاره دارد که وی کسانی را که نظم مقدس را به ریاست الهه معات نقض می کردند مجازات می کرد. ماهس به عنوان پسر باستت و در برخی نوشته ها به عنوان پسر سخمت در نظر گرفته شده است و این قضیه کاملا منطقی است چون هردو الهه با گربه و شیر در ارتباط بودند. وی احتمالا یک جنبه از خدای نفرتوم است، نفرتوم هم پسر باستت است، وی یک سه گانه با نفرتوم و ایمهوتپ در ممفیس تشکیل داد. یونانی ها ماهس را با ایزد بانوان انتقام به علت طبیعت انتقام جویانه اش یکی می دانستند.
Ma'at معات: الهه ی حقیقت، عدالت و تعادل و یکی از مهم ترین ایزدان مصر باستان بود. وی کسی بود که ستارگان را در آسمان قرار داد و فصول سال را تنظیم کرد. الهه معات مجسم کننده اصل معات (هماهنگی) بود که هسته ی مرکزی فرهنگ مصریان را تشکیل می داد. معات اشخاص را در زندگی همراهی می کرد، بعد ازمرگ به صورت پر حقیقت در هنگام قضاوت روح در می آمد و در بهشت نیزارها نیز حضور داشت. وی به صورت یک زن که تاجی با پر شترمرغ بر روی آن قرار دارد به تصویر کشیده می شد. معنای اسم وی " آنچه که متوازن است" می باشد و این مفهوم تعادل در تمامی جنبه های زندگی مصریان وجود داشت. در اصل معات برای هر عمل و جنبه از وجودیت زمان خاصی وجود داشت اما همه باید کاملا شناخته می شدند و در زمانهای مناسب به آنها عمل می شد.
Mafdet (Mefdet) مافدت(مفدت): وی الهه ی اولیه ی عدالت بود کسی که قضاوت و به سرعت اعدام می كرد. نام وی به معنی" کسی که می دود" می باشد این نامگذاری به این علت است که مافدت با سرعت عدالت را برقرار می کرد. مافدت اولین ایزد گربه سان در مصر است و قبل از باستت و سخمت وجود داشته است. وی مردم را از نیش زهرآگین حیوانات به خصوص عقرب ها محافظت می کرد وی این وظیفه را قبل از سرکت بر عهده داشت. تمامی خصوصیات مافدت بعدها به وسیله ی ایزدان مونث دیگر جذب شد ولی مافدت به صورت یک الهه ی محبوب از دوره ی سلسله ای اولیه ( حدود 2613-3150 ق.م) تا زمان پادشاهی جدید (1069-1570 ق.م) باقی ماند؛ در این زمان وی به صورت یک قاضی در زندگی پس از مرگ درآمد. مافدت به صورت یک زن با سر گربه، چیتا، پلنگ یا سیاه گوش در حالیکه یک طناب و تیغ جلاد را در دست دارد به تصویر کشیده می شد.
Mandulis (Marul or Merwel) ماندولیس( مارول یا مروِل) : یک ایزد خورشید اهل نوبی که به وسیله ی مصریان در فیلا و کلابشه پرستیده می شد؛ هر دو شهر در مصر علیا و نزدیک مرز نوبی واقع شده بودند. اولین معبدی که وقف خدای ماندولیس شد در کلابشه و در سلسله ی هجدهم ( حدود 1292-1550 ق.م) ساخته شد. وی به همراه رَع و هوروس شناخته می شد و به صورت یک شاهین با سربند شاخ دار(تاج هِمهِم) یا یک انسان با تاج هِمهِم با چند مار تجسم می شد. در تعامل با رَع وی به صورت یک کودک ظاهر می شد که نماد خورشید صبح بود و به عنوان یک بالغ نماد روز بعد بود.
Mau معو: گربه ی الهی که در بعضی داستان ها در طلوع روز خلقت به صورت جنبه ای از رَع حضور داشت. معو از درخت زندگی در مقابل مار شیطانی آپپ محافظت می کرد؛ درخت زندگی از رازهای زندگی ابدی و دانش الهی محافظت می کرد. داستان معو و درخت زندگی در طلسم 17 کتاب مردگان آمده است در این طلسم به طور کامل مشخص است که گربه همان شخصیت رَع است. طلسم 17 همچنین ادعا می کند که این گربه منشا گربه های بر روی زمین است.
Mehen مهن: خدای مار که در قایق خورشید خودش را به دور رَع می پیچاند تا از وی در مقابل حمله های مار آپپ محافظت کند. در اسطوره های اولیه مهن در حال محافظت از رَع به تصویر کشیده شده است در حالیکه سِت با مار در حال جنگیدن است.
Mehet-Weret مهت-ورت: یک الهه ی باستانی آسمان و یکی از قدیمی ترین ایزدبانوهای مصر. وی یک الهه ی گاو آسمانی است که از آب های اولیه ی هرج و مرج سر برآورد تا رَع را در دقایق اولیه به دنیا آورد. نام وی به معنای " سیل عظیم" می باشد و مرتبط با حاصلخیزی و وفور نعمت است. بعد از اینکه مهت- ورت خورشید را به دنیا آورد آن را بین شاخ های خود قرار داد و هر صبح خورشید را به سمت آسمان بالا می برد. خصوصیات وی بعدها به وسیله ی هاتور گرفته شد.
Mehit (Meyht) مهیت: وی از زمان دوره ی سلسله ای اولیه (حدود 2613-3125 ق.م) الهه ی ماه بود و با مفهوم "الهه دور" که از رَع جدا شد و برگشت تا تحول ایجاد کند شناخته می شد. مهیت معمولا به صورت یک شیرماده دراز کشیده که سه چوب از پشت او بیرون زده است نشان داده می شد. وی همسر آنهور بود.
Mekhit مخیت: الهه ی جنگ و احتمالا اهل نوبی بود. وی به صورت یک شیر ماده ی غران نشان داده می شد و با ماه در ارتباط بود. مخیت نماد جنبه ی انتقام جویانه ی چشم رَع بود. در یک اسطوره اینطور بیان شده است که چشم رَع به نوبی می رود و در آنجا خود را به شیر ماده تبدیل می کند. خدای اوناریس وی را شکار کرده و به رَع بازگرداند و در آنجا وی تبدیل به مخیت می شود ( یا مخیت را به دنیا می آورد) که بعد همسر اوناریس شد. او را در آبیدوس در مرکز فرقه ی بزرگداشت مخیت و اوناریس پرستش می کردند. داستان مخیت، اوناریس و چشم رَع نمونه ای از نقوش الهه دور است که در آن چشم رَع وی را ترک می کند و برمی گردد یا برگردانده می شود و تغییر شکل می دهد.
Menhit (Menhyt) منهیت: وی یک الهه ی خورشید بود که نماینده ی چشم خدای خورشید رَع بود و به صورت یک شیر ماده ی دراز کشیده به تصویر کشیده می شد. منهیت در ناحیه ی دلتا پرستیده می شد و با نیث و واجت به عنوان یک الهه ی محافظ در ارتباط بود.
Meretseger مرتسجر: وی یک الهه ی محافظ به شکل مار کبری بود که در تبس مورد احترام بود. مرتسجر به ویژه از قبرستان دره پادشاهان محافظت می کرد.
Merit مریت: الهه ی موسیقی کسی که به ایجاد نظم کائنات به وسیله ی آلات موسیقی کمک می کرد. وی یک الهه ی جزئی بود و در آخر توسط هاتور در رابطه با موسیقی کاملا جذب شد. هاتور به صورت ویژه با عود مصری و به طور کلی با موسیقی مرتبط بود ولی قبل از هاتور، مریت کسی بود که سمفونی نظم را که با خلقت همراه بود "هدایت کرد".
Meskhenet مسخنت: الهه ی زایمان و یکی از قدیمی ترین ایزدان مصر. مسخنت در لحظه ی به دنیا آمدن افراد حضور داشت و کای افراد ( جنبه ای از روح) را خلق می کرد و آن را به درون بدن فرد می دمید. با این کار او سرنوشت افرد را از طریق سرشت آنها مقرر می کرد. وی در زندگی پس از مرگ و در هنگام قضاوت روح به عنوان یک تسلی دهنده حضور داشت؛ در واقع به همراه فرد در لحظه ی تولد، در طی زندگی و بعد از مرگ حضور داشت. مسخنت به شکل یک آجر تولد (سنگی که زنان در موقع زایمان بر آن چمباتمه می زدند) با سر یک زن یا یک زن نشسته با آجر تولد بر روی سرش نشان داده می شد. نقش وی به عنوان تعیین کننده ی سرنوشت یک فرد در آخر به وسیله ی هفت هاتور گرفته شد ولی وی همیشه در تاریخ مصر در خانه های مصریان مورد احترام باقی ماند.
Mestjet مسجت: الهه ای با سر شیر که به عنوان یکی از جنبه های چشم رَع در آبیدوس پرستیده می شد. بدون شک وی در داستان های الهه ی دور وجود داشته است، به طور معمول خدایانی که با چشم رَع ارتباط داشتند معمولا در این داستان حضور داشتند، ولی هیچ داستانی تا به حال در رابطه با وی پیدا نشده است. مسجت تنها به وسیله ی یک سنگ نوشته در آبیدوس شناخته شده است در این سنگ نوشته وی به صورت زنی ایستاده با یک آنخ در یک دست ویک عصا در دست دیگر درحالیکه یک زن و دخترش در حال ادای احترام به او نزدیک می شوند نشان داده شده است.
Min مین: یک خدای حاصلخیزی باستانی از دوران پیش سلسله ای( حدود 3150-6000 ق.م). وی خدای بیابان های شرقی و مراقب مسافران بود و در ضمن با گل و لای سیاه رنگ دلتا نیز مرتبط بود. در کتیبه های قدیمی مین به عنوان همسر ایزیس و پدر هوروس به تصویر کشیده شده است بنابراین وی با اوزیریس نیز در ارتباط است. وی به شکل مردی به تصویر کشیده شده است که آلت خود را در یک دست نگه داشته و خرمن کوب قدرت در دست دیگرش است.
Mnevis (Mer-Wer or Nem-Wer) منویس ( مر-ور یا نم-ور): منویس گاو مقدس هلیوپلیس بود که به عنوان یک جنبه از خدای خورشید رَع در نظر گرفته می شد. وی یک گاو زنده بود و از یک گله به خاطر رنگ کاملا سیاه خود انتخاب می شد. در آن واحد فقط یک گاو منویس می توانست وجود داشته باشد؛ گاو بعدی زمانی انتخاب می شد که گاو اول می میرد. وی در آخر به وسیله ی آپیس جذب شد.
Montu منتو: یک خدای شاهین که در سلسله ی یازدهم (حدود 1991-2060 ق.م) در تبس ظهور کرد. نام وی به وسیله ی هر سه فرعون سلسله ی یازدهم به شکل "مِنتوهوتپ"( یا مُنتوهوتپ) انتخاب شد. منتوهوتپ به معنای " منتو خوشحال است" می باشد. منتو در نهایت با رَع مرتبط شد و به صورت خدای خورشیدی ترکیبی مونت-رَع درآمد به علاوه با هوروس به عنوان خدای جنگ مرتبط بود. یونانیان وی را با آپولو یکی می دانستند.
Mut موت: یک الهه ی مادر قدیمی که به احتمال زیاد یک نقش جزئی در دوره ی پیش سلسله ای(حدود 3150-6000 ق.م) داشته است ولی بعدا به عنوان همسر آمون و مادر خنسو و بخشی از سه گانه ی تبس، به جایگاه والایی دست یافت. موت یک الهه ی حامی بود و با باستت و سخمت در ارتباط بود. وی از مردم در زندگی محافظت می کرد و در طلسم 164 از کتاب مردگان به صورت حامی ارواحی که به وسیله ی شیاطین در زندگی پس از مرگ به دام می افتادند نشان داده می شد. موت همچنین یک محافظ الهی برای فرعون و کشور بود که توطئه گران و خائنان را در منقل شعله ور خود سرخ می کرد.
N
Nebethetpet نبتتپت: یک الهه که به عنوان تجسم دست آتوم، یعنی بخش فعال، در هلیوپلیس پرستیده می شد و جنبه ی زنانه ی خدای آتوم بود.
Nefertum (Nefertem) نفرتوم(نفرتم): خدای عطر و بوهای شیرین. نفرتوم از غنچه ی نیلوفر آبی در طلوع روز خلقت به دنیا آمد و اساسا یک جنبه از خدای آتوم بود. نام وی به معنای " آتوم زیبا" می باشد. نفرتوم بعدا خدای خودش قلمداد شد و با گل هایی که بوی شیرین داشتند مرتبط شد. وی به دلیل ارتباطی که با خدای خورشید و گل ها داشت با تولد دوباره و تبدیل شدن مرتبط است. در طب مصری او را برای رایحه درمانی و همراه با بخور برای درمان بیماری فرامی خواندند.
Nehebkau (Nehebu-Kau) نهبکائو(نهبو-کائو) : " او که کا را متحد می کند" ، وی یک خدای حامی بود که کا(بعدی از روح) را به بدن فرد در لحظه ی تولد و "کا" و" با "(جنبه بالدار روح) را بعد از مرگ پیوند می زد. نهبکائو به صورت یک مار تجسم می شد و مانند هکا همیشه وجود داشته است. نهبکائو در آب های اولیه در طلوع روز خلقت، قبل از اینکه آتوم از آب های هرج و مرج ظهور کند و نظم را ایجاد کند، شنا می کرد.
Nehmetawy نهمِتاوی: یک الهه ی محافظ که نام وی به معنای " او که کسانی را که نیازمند هستند در آغوش می گیرد" می باشد. وی در شهر هرموپلیس، جایی که تصور می شد وی همسر نهبکائو است، پرستیده می شد. در مناطق دیگر وی همسر خدای خرد و نوشتار یعنی توت بود.
Neith نیث: یکی از قدیمی ترین و ماندگارترین ایزدان مصر باستان که از زمان پیش سلسله ای( حدود 3150-6000 ق.م) تا زمان بطالسه( 30-323 ق.م)، آخرین سلسله ای که در مصر قبل از رومیان حکومت کرد، پرستیده می شد. نیث در زمان خودش الهه ی جنگ، الهه ی آفریننده، الهه ی مادر و الهه ی خاکسپاری بود و درساییس در منطقه ی دلتای نیل خدای حامی شهر بود. وی مهم ترین الهه ی مصرسفلی در تاریخ اولیه ی مصر بود و جایگاه والای وی در پرستش در طی هزاران سال حفظ شد. در تفاسیر اولیه وی با یک تیر و کمان به تصویر کشیده شده است و یکی از القاب او " بانوی کمان" است. در جایگاه الهه ی آفریننده، نیث با آب های هرج ومرج( نون) قبل از خلقت شناخته می شد و در این نقش وی به عنوان" مادربزرگ خدایان" یا " مادر خدایان" خوانده می شد. این باور وجود داشت که نیث تولد را ابداع کرده و با زندگی و رشد چیزها ارتباط تنگاتنگی دارد. به عنوان مادر خدایان، وی بین جدال خدایان میانجیگری می کرد و بیشتر به این دلیل معروف است که زمانی که دادگاه خدایان قادر نبود بر سر این مسئله تصمیم گیری کند که هوروس و یا سِت کدامیک باید بر مصر حکومت کنند نیث این مسئله را حل و فصل کرد. همچنین وی به جایگاه والایی به عنوان الهه ی خاکسپاری رسید و در این نقش مراقب مردگان بود. مجسمه ی نیث به همراه ایزیس، نفتیس و سرکت در مقبره ی توت آنخ آمون پیدا شد. نیث الهه ی مراقب دواموتف یکی از چهار پسر هوروس بود که از کوزه ی کانوپیک در مقبره ها محافظت می کرد و همچنین یکی از قاضیان مردگان در راهروی حقیقت بود.
Nekhbet نخبت: الهه ی حامی در شکل کرکس که از مصر علیا محافظت می کرد. وی با واجت محافظ مصر سفلی در ارتباط بود. از این دو الهه به عنوان " دو بانو" یاد می شد.
Nekheny نخنی: یک خدای محافظ در شکل یک شاهین که خدای حامی شهر نخن در دوره پیش سلسله ای( حدود 3150-6000 ق.م) بود. خصوصیات وی در آخر به وسیله ی هوروس جذب شد.
Neper نپِر: خدای دانه ها، پسر الهه ی برداشت محصول رننوتت بود. وی تجسم ذرت و با اوزیریس در نقش خدای حاصلخیزی در ارتباط بود. نپِر قبل از اوزیریس وجود داشت و احتمالا از اولین خدایانی بوده که در شکلگیری اسطوره ی اوزیریس نقش داشته است. نوشته ی تابوت II.95 به خدای نپِر به عنوان خدایی که " بعد از مرگ زنده می شود" اشاره دارد وکتیبه ها وی را به شکل خدای مرده و زنده شده قبل از محبوبیت اوزیریس نشان می دهند.
Nephthys نفتیس: یک الهه ی خاکسپاری و یکی از پنج خدای اولیه بود که بعد از آفرینش به دنیا آمد، فرزند گب و نوت، همسر سِت، خواهر دوقلوی ایزیس و مادر آنوبیس بود. معنای اسم وی " بانوی محوطه ی معبد" یا " بانوی خانه" بود البته اصطلاح " خانه" به معبد و یا خانه ی بهشتی اشاره دارد. وی به صورت یک زن با یک خانه بر روی سر خود تجسم می شد. نفتیس به صورت فراگیر و البته اشتباه به عنوان یک الهه ی جزئی تلقی می شد در حالیکه وی در سرتاسر مصر از دوره های اولیه تا سلسله ی آخر مصر پرستیده می شد. نفتیس به عنوان الهه ی "تاریک در مقابل نور ایزیس" در نظر گرفته می شد ولی این معنا و مفهوم منفی دربر ندارد و به مفهوم تعادل است. در اسطوره ی اوزیریس، نفتیس نقش ویژه ای را ایفا می کند، زمانی که وی خود را به شکل ایزیس درمی آورد تا بتواند اوزیریس را فریب دهد، زمانی که محل قرار گرفتن جسد اوزیریس را به ست لو می دهد و زمانی که به ایزیس کمک می کند تا بتواند فرعون مرده ( اوزیریس) را زنده کند. نفتیس به عنوان" دوست فرد مرده" معروف بود به این دلیل که وی در زندگی پس از مرگ از ارواح و در مراسم خاکسپاری از عزاداران حرفه ای محافظت می کرد؛ این عزادارن حرفه ای کسانی بودند که عزادارای را مدیریت می کردند و به عنوان "شاهین های نفتیس" معروف بودند. در متن "سوگواری های ایزیس و نفتیس" نفتیس کسی بود که روح اوزیریس را از مرگ فراخواند. این متن همیشه در جشن ها، تشریفات و مراسم خاکسپاری در مصر خوانده می شد.
Nu (Nun) and Naunet نو(نون) و نائونت: نو تجسم بی نظمی اولیه است که جهان از آن به وجود آمده است. نائونت جنبه ی مونث نو و همسرش بود. نو به عنوان " پدر خدایان " شهرت داشت در حالیکه نائونت فقط مربوط به اوگداد ( مجمع خدایان هشتگانه) می شد. اوگداد از چهار جفت خدا و الهه تشکیل شده بود که عناصر اصلی خلقت را معرفی می کردند. در بعضی اسطوره ها، الهه نیث با نو در ارتباط است.
Nut نوت: الهه ی اولیه ی آسمان که تجسمی از سایبان آسمان بود. نوت همسر گب( زمین)، مادر اوزیریس، ایزیس، ست، نفتیس و هوروس پیر بود. بعد از اینکه در روز خلقت تپه ی اولیه ی بن بن از آب های بی نظمی بیرون آمد، آتوم( رَع) فرزندان خود شو و تفنوت را مأمور خلقت جهان کرد. وقتی آنها از مأموریت بازگشتند، آتوم بسیار خوشحال شد و اشک شوق ریخت و از اشک های وی انسان ها به وجود آمدند. این انسان ها جایی برای زندگی نداشتند بنابراین شو و تفنوت جفت شدند و گب( زمین) و نوت( آسمان) به وجود آمدند . گب و نوت ارتباط بسیار نزدیکی داشتند و این قضیه باعث ناراحتی آتوم شد بنابراین آتوم نوت ( آسمان) را بالای سر گب(زمین) قرار داد تا از هم دور باشند و مقرر کرد که نوت نمی تواند در 360 روز سال بچه ای به دنیا بیاورد. توت، خدای خرد، با خدای ایاه در یک بازی بر سر نور مهتاب به ارزش پنج روز شرط بندی کرد و برنده شد و آن را تبدیل به پنج روز کرد. نوت توانست در این پنج روزکه جز سال مصری نبود، در ماه جولای وضع حمل کند و پنج فرزند به دنیا آورد. در بعضی از نسخه های این داستان، خدای توت با خنسو بازی می کند و برنده می شود.
O
Ogdoad اوگداد: خدایان هشتگانه که نمایانگر عناصر اولیه ی خلقت هستند: نو و نائونت (آب)؛ هح و هاحت( ابدیت)؛ کِک و کائوکک(تاریکی)؛ آمون و آمونت( پنهان کاری و ابهام). مفهوم تعادل که در نزد مصریان بسیار با اهمیت است در بین اوگدادهای مختلف خدایان مصری یا ارواح محلی مجسم می شد.
Onuris (Anhur) اوناریس( آنهور) : وی خدای جنگ و شکار بود. آنهور به معنای " او که فرد دور را بازگرداند" می باشد که مرجع داستان بازگرداندن چشم رَع از نوبی به وسیله ی وی است. در این داستان، چشم رَع از مصر دور می شود و خود را تبدیل به یک شیر می کند. اوناریس این شیر را شکارمی کند و آن را به رَع بازمی گرداند در آنجا وی تبدیل به الهه مخیت می شود و به همسری اوناریس در می آید. این داستان نمونه ای از نقش "الهه ی دوردست" می باشد که در آن چشم رَع از خدای خورشید جدا شده و سپس به آن بازگردانده می شود( یا خودش باز می گردد) و تغییر شکل می دهد. اوناریس پسر رَع در نظر گرفته می شود و با شو در ارتباط است. تصویر وی به عنوان ( آنهور) بر روی بیرق های ارتش مصریان وجود داشت و به مصریان اجازه ی جنگیدن می داد، از آنها در جنگ محافظت می کرد و آنها را به سلامت به خانه برمی گرداند. وی خدای محافظ ارتش مصریان و شکارچیان بود.
Osiris اوزیریس: ارباب و قاضی مردگان، یکی از پنج خدای اولیه که به وسیله ی نوت در طلوع روز خلقت به دنیا آمد و یکی از محبوب ترین و ماندگارترین خدایان مصر است. نام وی به معنای " قوی" و یا " توانا" می باشد. اوزیریس اساسا یک خدای حاصلخیزی بود که به وسیله ی اسطوره ی اوزیریس بسیار محبوب و تأثیرگذار شد؛ در این اسطوره اوزیریس به وسیله ی برادرش سِت کشته شد و به وسیله ی همسرش ایزیس به زندگی بازگردانده شد؛ وی پدر خدای آسمان هوروس است و در جهان زیرین به عنوان قاضی مردگان حضور دارد. در کتاب مردگان مصریان، از اوزیریس به دفعات به عنوان قاضی در راهروی حقیقت نام برده شده است که قلب فرد مرده را در مقابل پر سفید معات وزن می کند. اوزیریس در اسطوره شناسی نمونه ی اولیه از خدایی است که می میرد و زنده می شود و برنسخه بعدی این نقش، عیسی مسیح، تأثیرگذار بود. پادشاهان مصری خود را در مرگ به وسیله ی اوزیریس معرفی می کردند. اوزیریس معمولا به صورت یک مومیایی ( که نماد مرگ است) و با پوست سبز یا سیاه ( نماد حاصلخیزی منطقه ی نیل و زندگی) نشان داده می شد. وی به حدی محبوب بود که مردم مصر هزینه ی زیادی پرداخت می کردند تا مومیایی آنها در آبیدوس در نزدیکی مرکز فرقه ی اوزیریس دفن شود و کسانی که نمی توانستند این هزینه را تقبل کنند، یادبودهایی برای خودشان یا عزیزانشان در آبیدوس می ساختند و معتقد بودند که نزدیکی هرچه بیشتر به اوزیریس بر روی زمین تضمینی است که در زندگی پس از مرگ راحت تر به بهشت دست پیدا کنند. آیین و فرقه ی اوزیریس به فرقه ی همسرش ایزیس پیوند خورد؛ فرقه ی ایزیس که نماد رستگاری، زندگی ابدی، خدای مرده و زنده شده و پسر آسمانی که از مادری باکره به دنیا آمد بود در آخر بر روی مسحیت آغازین تآثیر گذاشت.
Osiris-Apis اوزیریس-آپیس : گاو نر آپیس که به صورت سنتی با خدای پتاه مرتبط بود و با اوزیریس زمانی که به محبوبیت بیشتری دست پیدا کرد، مرتبط شد. در سقاره، کاهنان به پرستش یک خدای دورگه به نام اوزیریس-آپیس که خدایی به شکل گاو نر بود روی آوردند. مانند گاو نر آپیس سنتی، یک گاو نر زنده تجسم خدا محسوب می شد. وقتی که گاو مقدس می مرد با همان احترامی که پادشاه را مومیایی می کردند، وی را نیزمومیایی می کردند.
P
Pakhet پاخت: یک الهه ی شکار به شکل شیر ماده که نام وی به معنای " زنی که می درد " یا "درنده " می باشد. وی همسر هوروس بود و با جنبه ی انتقام جویانه ی سخمت و جنبه ی عدالت خواهانه ی ایزیس مرتبط بود. این باور وجود داشت که وی در شب شکار می کند و دشمنان خود را می ترساند.
Panebtawy پانبتاوی: یک خدای بچه، تجسم پادشاه به عنوان پسر آسمانی هوروس و نیز هوروس کودک بود . او به عنوان پسری جوان و انگشت به لب نشان داده می شد و تصویرهارپوکرات، نسخه ی یونانی هوروس کودک از وی الهام گرفته شده است. نام وی به معنای " ارباب دو سرزمین " است. پانبتاوی پسر تاسنت نوفرت الهه ی محلی کوم امبو بود الهه ای که تجلی هاتور بود.
Pataikos پاتایکوس: ایزدان جزئی سحر و جادو که قدرت خدای پتاه را به تصویر می کشیدند. آنها به صورت آدم کوتوله به تصویر کشیده می شدند و مردم آنها را به عنوان محافظ با خود حمل می کردند.
Peak قله: به عنوان " قله ی غرب" تجسمی از بلندترین قله ی صخره های دره ی پادشاهان که بر روی دره سایه می افکند و به وسیله ی کارگران دیرالمدینا به عنوان یک نیروی محافظ پرستیده می شد.
Peteese and Pihor پتیس و پیهور: دو برادر که به عنوان " پسران کوپر" معروف بودند و در رود نیل نزدیک به دندور غرق شدند. آنها به دلیل ارتباط با اوزیریس، ناشی از مرگشان در رودخانه، به مقام خدایی رسیدند و به عنوان خدایان محافظ پرستیده می شدند. آگوستوس سزار یک معبد به افتخار آنها در دندور ساخت که این معبد امروزه در موزه ی هنر متروپولیتن در شهر نیویورک قرار دارد. حکاکی های معبد نشان دهنده ی برادران خدا هستند در حالیکه به ایزیس پیشکش هدیه می دهند.
Ptah پتاه: یکی از قدیمی ترین خدایان مصر که در زمان سلسله ای اولیه ( حدود 2613-3150 ق.م) پا به عرصه ی وجود گذاشت ولی به احتمال زیاد مربوط به زمان پیش سلسله ای ( حدود 3150-6000 ق.م) می باشد. پتاه خدای بزرگ ممفیس، خالق جهان، ارباب حقیقت و خدای اعظم ممفیس و اطراف آن در حدود 3000 سال قبل از میلاد بود. وی در اصل خدایی بود که بر روی تپه ی اولیه ی بن بن در روز خلقت جهان ایستاده بود. پتاه به احتمال زیاد خدای اولیه ی حاصلخیزی بود که با درخت مورینگا در ارتباط بوده است؛ بنابر یک اسطوره ی قدیمی، پتاه علاقه داشت که زیر این درخت استراحت کند. او خدای حامی مجسمه سازان و صنعتگران و همچنین سازندگان بناهای تاریخی بود زیرا تصور می شد که وی زمین را مانند یک مجسمه ساخته است. بعضی اوقات وی با جنبه ی خلاقانه ی خود به نام پتاه-نون و یا پتاه-نائونت شناخته می شد و خود را با عناصر اولیه اوگداد مرتبط می کرد. پتاه به صورت یک مرد مومیایی شده درحالیکه یک کلاه به سر دارد و یک عصای واس قدرت با نماد آنخ و جد در بالای آن به دست دارد نشان داده می شود.
Ptah-hotep پتاه-هوتپ: نویسنده ی یکی از معروف ترین نوشته های خردمندانه که بعد از مرگش به مقام خدایی دست پیدا کرد و در آیین خود مورد احترام قرار گرفت.
Ptah-Sokar-Osiris پتاه-سوکر-اوزیریس: یک خدای سه رگه که با خلقت، مرگ و تولد دوباره در ارتباط بود. وی در زمان پادشاهی میانه ( 1782-2040 ق.م) پرستیده می شد.
Q
Qebhet کبهت: رجوع کنید به کابچت.
Qebehsenuef کبهسنوف: یک خدای محافظ، یکی از چهار فرزند هوورس که از کوزه ی کانوپیک حاوی روده محافظت می کرد. وی بر غرب حکومت می کرد و به شکل یک شاهین بود. کبهسنوف تحت مراقبت سرکت بود.
Qudshu (Qadesh) کودشو( کادش) : الهه ی عشق اهل سوریه، همسر خدای جنگ رشپ. مصریان در دوران پادشاهی جدید (1069-1570 ق.م) شروع به پرستش این الهه کردند. وی الهه ی لذت جنسی و وجد مقدس بود و با هاتور، آنات و آستارته مرتبط بود. نام وی به معنای " مقدس" می باشد و وی همیشه به صورت یک زن خوش اندام برهنه در حالیکه نمادهای تمایلات جنسی و باروری یعنی شکوفه های نیلوفر آبی را در دست راست و مارها یا ساقه های پاپیروس را در دست چپ داشت به تصویر کشیده می شد. وی به شدت در سرتاسر مصر مورد احترام بود. آیین وی ازدواج مقدس کودشو و رشپ را احیا می کرد و یک مراسم مذهبی بود که با آیین ایشتار/اینانا در بین النهرین و آستارته در فنیقیه مرتبط بود.
R
Ra (Atum or Re): رَع( آتوم یا رِع): خدای بزرگ خورشید هلیوپلیس که آیین وی در سرتاسر مصر گسترده شد تا جاییکه در سلسله ی پنجم ( 2345-2498 ق.م) محبوب ترین آیین در مصر شد. اهرام جیزه با رَع به عنوان ارباب بزرگ و خدای خالق که بر سرزمین مردگان و زندگان حکومت می کند در ارتباط هستند. وی در طی روز قایق خورشید خود را سرتاسرآسمان می راند، با هر پیشروی خورشید در آسمان بُعد دیگری از خود را به معرض نمایش می گذاشت، سپس در هنگام غروب به جهان زیرین می رفت جایی که قایقش به وسیله ی مار اولیه ی آپپ (آپوفیس) تهدید می شد و خدایان دیگر و ارواح مورد پذیرش قرار گرفته از وی محافظت می کردند. رَع در میان مهم ترین و محبوب ترین خدایان مصر قرار داشت. حتی زمانی که خدای آمون ظهور کرد از مقام و جایگاه رَع کم نشد و وی با آمون تلفیق و تبدیل به آموع-رَع خدای اعظم شد.
Raettawy (Raet or Raet-Tawy) رَعتاوی( رَعت یا رَعت-تاوی) : وی جنبه ی مونث رَع بود. رَعتاوی با هاتور در ارتباط بود و تقریبا شبیه هاتور به تصویر کشیده می شد؛ با یک اورائوس بر روی سرش و قرص خورشید در دستش بعضی اوقات هم با دو پر بر روی قرص خورشید نشان داده می شد.
Ra-Harakhte (Raharakty or Ra-Harakhty) : رَع-هاراخته( رَعهاراختی یا رَع-هاراختی) : یک خدای شاهین ترکیبی از رَع و هوروس که خورشید را در دو افق، طلوع وغروب نشان می داد. " هاراخته" به معنای " هوروس افق" می باشد. وی به صورت یک مرد با سر شاهین در حالیکه یک قرص خورشید به عنوان تاج بر سر داشت نشان داده می شد.
Renpet رنپت: الهه ای که تجسمی از سال بود. در کتیبه ها وی به صورت یک شاخه نخل بریده شده نشان داده می شد که نشان دهنده ی گذر زمان بود و تصویر هیروگلیفی از" سال " بود. رنپت هیچ فرقه ی رسمی و معبدی نداشت ولی یک بخش جدایی ناپذیر از درک مصریان نسبت به زمان بود: که مثل همه ی چیزهای دیگر با شخصیت و سرزندگی آغشته شده بود.
Renenutet (Renenet or Ernutet) رننوتت( رننت یا ارنوتت) : یک الهه ی بسیار مهم که به صورت یک مار کبری و یا یک مار کبری افراشته با سر یک زن نمایش داده می شد. نام وی به معنای " ماری که به دیگران تغذیه رسانی می کند" می باشد و الهه ی شیرده و تربیت کننده ی کودکان بود. با گذشت زمان، رننوتت با مسخنت الهه ی زایمان و سرنوشت رابطه ی بسیار نزدیکی پیدا کرد، به طوریکه جای این الهه را گرفت تا طول عمر یک فرد و اتفاقاتی که برای وی می افتاد را تعیین کند. به همراه مسخنت، وی با نیث هم در ارتباط بود و بعضی اوقات به شکل مادر اوزیریس نشان داده می شد؛ در حالیکه ایزیس همسر اوزیریس و مادر هوروس بود، رننوتت به عنوان همسر آتوم هم نشان داده می شد. در زندگی پس از مرگ وی به صورت " بانوی عدالت" ظاهر می شد و خود را با الهه معات مرتبط می کرد. این باور وجود داشت که رننوتت از لباسی که فرعون در زندگی پس از مرگ بر تن می کرد محافظت می کرد وبه عنوان "بانوی ردا" هم معروف بود. در این جایگاه، وی به صورت یک کبری با نفس آتشین ظاهر می شد و دشمنان فرعون را فراری می داد. همچنین رننوتت با عنوان " بانوی زمین های حاصلخیز" و " بانوی انبار غذا" الهه ی دانه ها بود و از محصولات کشاورزی محافظت می کرد و همچنین مادر نپری خدای دانه ها بود. به عنوان یک الهه ی حاصلخیزی وی بیشتربه رود نیل و سیل و در نتیجه با هپی خدای گل و لای حاصلخیز نیل ارتباط داشت.
Reret ررت : خدای محافظ به شکل اسب آبی که نام وی به معنای "خوک" می باشد. وی صورت فلکی اژدها را نشان می دهد و وقتی که قایق خورشیدی در حال رفتن به سمت جهان زیرین است از آن محافظت می کند. به عنوان صورت فلکی، وی بعضی اوقات به نام ررت-ورت( " خوک بزرگ") شناخته می شد و به عنوان بانوی افق معرفی می شد. ررت با الهه ی معروف اسب آبی یعنی تاورت و به عنوان الهه ی آسمان و نیروی محافظ با هاتور و نوت ارتباط داشت.
Reshep رشپ: یک خدای جنگ اهل سوریه که در زمان پادشاهی جدید ( 1069-1570 ق.م) وارد سیستم پرستش مصریان شد. وی همسر الهه ی لذت جنسی و وجد مقدس کودشو( کادش) بود و در فرم یک سه گانه به همراه کودشو و خدای حاصلخیزی مین پرستیده می شد. ازدواج مقدس کودشو و رشپ توسط پیروان آنها دوباره برقرار شد و این فرقه را به ازدواج اینانا/ایشتار از بین النهرین که مدتها بود همان مراسم را انجام می دادند، پیوند داد. رشپ بیشتر از طریق شباهت در نمادنگاری با خدای جنگ نرگال به بین النهرین مرتبط می شود. رشپ همچنین به عنوان خدای بیماری های همه گیر با ست خدای هرج و مرج و زمین های بایر نیز ارتباط داشت. رشپ به عنوان یک جنگجوی قوی با گرز جنگی و دامن و ریش بلند به سبک بین النهرین به تصویر کشیده شده است.
Ruty روتی: شیرهای دوقلو که نماد افق های شرقی و غربی بودند. روتی به معنای " یک جفت شیر" می باشد. آنها اساسا با ایزدان آسمان شو و تفنوت مرتبط بودند و در آخر با رَع و قایق خورشیدی ارتباط پیدا کردند.
S
Sah ساح: یک خدای اختری، تجسمی از صورت فلکی شکارچی که معمولا با سوتیس(سوپدت) به عنوان نمایشی از اشکال ستاره ای از اوزیریس و ایزیس جفت می شد. در نوشته های هرم ساح به عنوان " پدر خدایان" معرفی می شد و یک بُعد مهم ازآیین خاکسپاری بود جایی که وی به پادشاه در زندگی پس از مرگ خوش آمد می گفت. به عنوان" ساکن در صورت فلکی شکارچی"، نوشته ی هرم فصل 186 به روح خوش آمد می گوید، " به نام ساکن در صورت فلکی شکارچی، با یک فصل در آسمان و یک فصل بر روی زمین" که به معنای " با یک فصل در آسمان بعد از یک فصل بر روی زمین" تفسیر می شود. ساح به صورت مردی که یک آنخ و عصای واس در دست دارد و در یک قایق ایستاده است به طوریکه آسمان شب پوشیده از ستاره هست به تصویر کشیده شده می شد.
Satis (Satet or Satit) ساتیس( ساتت یا ساتیت) : الهه ی مرز جنوبی مصر با نوبی که با الفانتین در ناحیه ی آسوان مرتبط بود. اسم این الهه در ابتدا بر روی کوزه های سنگی در سقاره درون اتاق های پایینی هرم پله ای جوسر فرعون ( حدود 2670 ق.م) آمده است، البته این تصور وجود دارد که وی یک الهه ی قدیمی تر در زمان پیش سلسله ای (حدود 3150-6000 ق.م) است. گاهی ساتیس به عنوان همسر خنوم خدای نیل در الفانتین در نظر گرفته می شود، مصریان باور داشتند که الفانتین محلی است که سرچشمه ی رود نیل در آنجا قرار دارد و همچنین با چشم رَع و در بعضی از افسانه ها با نقش الهه ی دور در ارتباط است جاییکه این الهه از مسافتی دور باز می گردد تا تبدیل شود. در این تعریف این الهه با طغیان نیل در ارتباط است. وی همچنین با سوتیس( سوپدت) تجسم ستاره ی شباهنگ که ظاهر شدن آن در آسمان به مثابه بشارت طغیان نیل است مرتبط است. ساتیس به صورتی زنی که تاج سفید مصر علیا به همراه شاخ های بز کوهی را به سر دارد نشان داده می شد.
Sebiumeker سبیومکر: یک خدای نگهبان که در مرواه در کوش یک ایزد اعظم بود که خدای محافظ و حاصلخیزی محسوب می شد. سبیومکر با آتوم به عنوان خدای خالق در ارتباط بود و احتمالا خدای اعظم این منطقه که امروزه سودان نام دارد بوده است. مجسمه ی وی به همراه خدای دیگری به نام تابو اغلب در نزدیکی درب ها پیدا می شد و این نشان می داد که وی یک خدای نگهبان بوده است. البته این امکان وجود دارد که وی خدای نگهبان نبوده باشد و قرار گرفتن وی در نزدیکی درب ها می تواند نشان دهنده ی تغییر و تحول باشد، به ویژه زمانی که در نزدیکی درب معابد قرار داده می شد.
Sed سِد: یک ایزد شغال باستانی که نام وی اولین بار بر روی سنگ پالرمو از سلسله ی پنجم ( 2345-2498 ق.م) آمده است ولی به احتمال زیاد وی خدای قدیمی تری است. سِد خدای محافظ سلطنت و شخص پادشاه بود. وی بر جشن سِد ( یا هب-سِد) که در سی امین سال سلطنت فرعون برای جوانسازی وی برگزار می شد ریاست می کرد. سِد در آخر به وسیله ی وپواوت که یکی از القاب سِد بود جذب شد یا این طور می توان گفت که این وپواوت ( نام وی به معنای گشاینده ی راه ها) بود که در آخر به محبوبیت بیشتری دست پیدا کرد. در جایگاه محافظ پادشاه الهی، سِد با عدالت مرتبط بود پس با الهه معات نیز ارتباط داشت.
Sefkhet-Abwy (Safekh-Aubi) سفخت-ابوی( سفخ-آوبی) : به قسمت سشات مراجعه کنید.
Sekhmet سخمت: یکی از مهم ترین الهه های مصر باستان. وی یک ایزد شیر بود که به صورت زنی با سر شیر به تصویر کشیده می شد. نام وی به معنای" قدرتمند" می باشد و معمولا به عنوان " زن قدرتمند" ترجمه می شود. سخمت الهه ی تخریب و شفابخشی، بادهای کویر و نسیم خنک بود. وی دختر رَع بود و به وی در یکی از مهم ترین داستان های موسوم به چشم رَع/ الهه ی دور اشاره شده است. زمانی که رَع از گناهان بشر به ستوه می آید سخمت را برای نابودی آنها می فرستد. سخمت شروع به ویرانی زمین می کند تا زمانی که خدایان دیگر به رَع التماس می کنند تا وی را متوقف کند تا نتواند همه ی انسان ها را از بین ببرد. رَع یک کوزه آبجو را به رنگ قرمز درمی آورد تا عطش خونخواری سخمت را به خود جلب کند و این کوزه را در دندرا قرار می دهد جایی که سخمت با نوشیدن آن مست می شود و به خواب عمیقی فرو می رود؛ وقتی که سخمت از خواب بیدار می شود تبدیل به هاتور خیرخواه شده است. وی به همان شکل شیر به حضور خود ادامه می دهد، هرچند که به علت قدرت خرابی و انتقام خود خدای اعظم ارتش هم بود. او از این نظر به "شکست دهنده ی نوبیان" معروف بود اما بلایای طبیعی نیز به همراه می آورد. بیماری های همه گیر به عنوان " پیام رسان های سخمت" یا " قتل عام های سخمت" در نظر گرفته می شدند. همانطور که وی می توانست باعث به وجود آمدن بادهای صحرا شود همانطور هم می توانست مسیر آنها را منحرف کند و به همان صورت که می توانست باعث به وجود آمدن بیماری های همه گیر شود، همانطور که باعث به وجود آمدن طاعون شد، می توانست آن را درمان کند و در این مورد به عنوان " بانوی زندگی" معروف بود ( و به صورت همیشگی در طلسم ها و افسون های شفابخشی به وسیله ی پزشکان استفاده می شد). وی با دیگر ایزدان شیر مثل باستت و پاخت ارتباط تنگاتنگی داشت و به عنوان جنبه ی خشن و بی رحم الهه موت درنظر گرفته می شد.
Sepa ثپا: یک خدای محافظ به شکل هزارپا با سر الاغ یا شاخ که به نام " هزارپای هوروس" شناخته می شد. وی به عنوان ایزدی که از افراد در مقابل نیش مارها و گونه ای از هزارپا دفاع می کرد در دوران پیش سلسله ای ( حدود 3150-6000 ق.م) پرستیده می شد. ثپا داری معبدی در هلیوپلیس بود و در آنجا با اوزیریس مومیایی شده که نماد قدرت حمایتی وی در زندگی پس از مرگ است در ارتباط بود.
Serapis سراپیس: خدای دورگه ای که به وسیله ی بطلمیوس اول سوتر ( 283-323 ق.م) اولین حاکم سلسله ی بطالسه (30-323 ق.م) به وجود آمد؛آخرین سلسله ای که قبل از سلطه ی رومی ها بر مصر حکومت کرد. سراپیس ترکیبی از اوزیریس و آپیس بود ولی شخصیت وی ترکیبی از شخصیت این دو خدای مصری و خدایان یونانی زئوس، هلیوس، دیونیسوس، هادس و آسکلپیوس بود. وی یک ایزد اعظم بود که در سراپیوم معروف نزدیک به کتابخانه ی اسکندریه پرستیده می شد. بطلمیوس اول قصد داشت یک جامعه ی چند ملیتی به وجود بیاورد همانطور که فرمانده ی فقید و الگوی او اسکندر کبیر برای این هدف تلاش کرده بود و سراپیس نقش مهمی در این میان ایفا می کرد. سراپیس یک خدای کاملا ترکیبی مصریان و یونانیان بود و مناسب جامعه ای بود که بطلمیوس اول در پی آن بود.
Seret سرت: یک الهه ی شیر محافظ که احتمالا اهل لیبی بود. از وی تنها در یک کتیبه از سلسله ی پنجم ( 2345-2498 ق.م) به عنوان الهه ای از یک ناحیه ی مصر(سومین نوم مصر سفلی) که عمدتا لیبیایی ها در آن ساکن بودند نام برده شده است. مانند مابقی ایزدان شیر، وی به شدت محافظ پیروان خود بود و انتقام خطاهایی را که در حق آنها انجام می شد می گرفت.
Serket (Selket, Serqet or Serkis) سرکت( سلکت یا سرکیس) : وی یک الهه ی محافظ و در ضمن یک الهه ی مهم خاکسپاری بود که احتمالا از زمان دوران پیش سلسله ای ( حدود 3150-6000 ق.م) وجود داشت و برای اولین بار در زمان سلسله ی اول ( حدود 2890-3150 ق.م) به وی اشاره شده است. سرکت بیشتر به واسطه ی مجسمه ی طلایی خود که در مقبره ی توت آنخ آمون یافت شد شناخته شده است. سرکت یک الهه ی عقرب بود که به صورت زنی با یک عقرب بر روی سرش و با بازوهای کشیده شده به حالت حمایت به تصویر کشیده می شد. وی احتمالا یک الهه ی مادر اولیه بود که به ایزدی تبدیل شد که در ابتدا از مردم ( به خصوص کودکان) در مقابل زهر عقرب و سپس در مقابل همه ی زهرها محافظت می کرد. در داستان شناخته شده ی ایزیس و هفت عقرب، ایزیس توسط زنی ثروتمند مورد اهانت قرار می گیرد و سرکت که به همراه ایزیس هفت عقرب به عنوان محافظ فرستاده بود، دستور داد تا یکی از عقرب ها پسر آن زن را نیش بزند. پسر در حال مردن بود که ایزیس وی را نجات می دهد و زن را می بخشد. بعد از این قضیه، سرکت در امر بخشش ایزیس را الگوی خود قرار می دهد و ازکودکان در مقابل عقرب ها محافظت می کند. کاهنان فرقه ی سرکت غالبا پزشک بودند و از نام وی در هنگام معالجه استفاده می کردند. در زندگی پس از مرگ هم سرکت روح افراد را به بهشت هدایت می کرد و از مرحله ی خطرناکی از این سفر حمایت می کرد. به همراه ایزیس، نیث و نفتیس وی مراقب چهار فرزند هوروس بود که از امحا و احشای فرد مرده در مقبره ها محافظت می کردند.
Seshat (Sefkhet-Abwy or Safekh-Aubi) سشات(سفخت-ابوی یا سفخ-آوبی) : وی الهه ی نوشتار، کتاب، یادداشت و اندازه گیری بود. معنای اسم این الهه " کاتب زن" می باشد و همسر توت، خدای خرد و نوشتاراست ( البته بعضی اوقات وی به عنوان خواهر توت معرفی می شود). سشات الهه ی حامی کتابخانه ها، چه عمومی چه خصوصی بود و به عنوان " زنی که در خانه ی کتاب ها از همه برتر است" معروف بود. وی همچنین الهه ی حامی کاتب ها نیز بود. به عنوان الهه ی اندازه گیری، وی به پادشاه این اطمینان را می داد تا در راه اندازی معابد و بناهای تاریخی اندازه گیری دقیق انجام دهد و در برگزاری درست مناسک نیز به پادشاه کمک می کرد. نام سشات اولین بار در سلسله ی دوم ( حدود 2670-2890 ق.م) در حالی که به پادشاه خاسخموی کمک می کرد آورده شده است. ارتباط سشات با اندازه گیری سرانجام وی را تبدیل به الهه ی حامی سازنده ها، معمارها و کسانی که در حسابداری گاو، سایر حیوانات و اسیران اسیر شده در جنگ سر و کار داشتند، کرد. اگرچه وی هیچگاه معبدی برای خود نداشته است ولی بر اساس مشاهدات R.H. Wilkinson ، "به دلیل نقش سشات در مراسم افتتاح ابنیه، او بخشی از هر ساختمان معبد بود"(167). سشات به صورت زنی به تصویر کشیده شده است که پوست پلنگ بر تن کرده و سربندی که چوبی با ستاره در بالای آن قرار دارد بر سر دارد. وی یک وسیله ی نوشتار در دست راست خود نگه داشته و یک ساقه ی نخل بریده شده که نشان دهنده ی گذر زمان است در دست چپ خود دارد.
Set (Seth) سِت : خدای جنگ، هرج و مرج، طوفان و بیماری همه گیر بود. نام وی به معنای " تحریک کننده ی گیجی" و "نابودگر" ترجمه شده است. وی به صورت موجودی قرمز رنگ با سم های شکاف دار و دمی مانند چنگال به تصویر کشیده می شد و این تصویر نمونه ی اولیه شمایل نگاری شیطان مسیحی است. سِت در اصل یک خدای قهرمان بود که مار آپپ (آپوفیس) را از قایق خدای خورشید دور می کرد و در شب می کشت. وی خدای بیابان بود که بادهای مخرب را از سرزمین های خشک به سمت دره ی نیل می برد و با سرزمین ها ومردم خارجی در ارتباط بود. همسران سِت، آنات و آستارته بودند که هر دو الهه با جنگ در ارتباط و خارجی بودند، و نیز تاورت که الهه ی مهربان و محافظ زایمان و باروری بود. سِت اغلب به عنوان "شر" توصیف می شود و بسیاری از ویژگی های بد را نشان می دهد، اما از نظر مصریان باستان به عنوان تجسم شر یا تاریکی در نظر گرفته نمی شد. وی بیشتر به مثابه تعادل مورد نیاز در برابر خدایانی مانند اوزیریس و هوروس شناخته می شد که نماینده ی تمام چیزهای پاک و خوب، حاصلخیزی، نشاط و ابدیت بودند. سِت بیشتر به عنوان اولین قاتل جهان در اسطوره ی اوزیریس شناخته شده است به طوری که وی برادر خود را برای تصاحب تاج و تخت به قتل می رساند. ایزیس اوزیریس را به زندگی باز می گرداند ولی به دلیل اینکه بدن اوزیریس کامل نیست به عنوان ارباب مردگان به دنیای زیرین فرستاده می شود. ایزیس فرزند اوزیریس یعنی هوروس را به دنیا می آورد و هوروس با کشمکش بر سر تخت و تاج با سِت بزرگ می شود. جنگ این دو که هشتاد سال به طول می انجامد، در نوشته ای به نام "درگیری هوروس و سِت" نقل شده است و در یکی از نسخه ها این درگیری به وسیله ی ایزیس و در نسخه ی دیگر به وسیله ی نیث فیصله پیدا می کند به طوریکه هوروس پادشاه می شود و سِت به بیابان ها تبعید می شود.
Shay (Shai) شَی(شای) : تجسمی از سرنوشت. شَی بر سرنوشت یک فرد حکمرانی می کرد و با الهه هایی مانند مسخنت و رننوتت در ارتباط بود. مشابه با " سرنوشت های یونانیان باستان" ( مویرای، سه الهه ی سرنوشت) هیچ کسی نمی توانست در مقابل تصمیم های شَی مقابله کند یا آنها را تغییر دهد. پژوهشگر Wilkinson با استناد بر نوشته ای به نام مقدمه ای از آمنموپت می نویسد : " هیچ کسی قادر به نادیده گرفتن شَی نیست"(128). این واژه ویژگی اصلی شَی را نشان می دهد: اجتناب ناپذیری. وی در زندگی پس از مرگ در زمانی که قلب فرد مرده در حال وزن شدن است حضور دارد و یا به عنوان مردی که در حال صبر کردن است نشان داده می شود. در دوران سلسله ی بطالسه ( 30-323 ق.م) زمانی که خدایان مصریان یونانی شده بودند، شَی به عنوان آگاتودایمون خدای مار کسی که می توانست آینده یک فرد را پیشگویی کند شناخته می شد.
Shed شِد: یک خدای محافظ که از افراد در مقابل حیوانات وحشی یا دشمنان مرگبار محافظت می کرد. وی به وسیله ی شکارچیان و سربازها ستایش می شد و به عنوان " کسی که نجات می دهد" و " افسونگر" معروف بود. شِد ارباب حیوانات وحشی و سلاح ها بود بنابراین می توانست فردی که نام وی را ستایش می کرد در مقابل هر دو محافظت کند. وی همچنین از افراد در مقابل طلسم های جادویی دشمنان و احتمالا در مقابل شیاطین یا ارواح دفاع می کرد. شِد به صورت یک مرد جوان با سر تراشیده به جز حاشیه سر به نشان جوانی و درحال حمل یک تیردان به تصویر کشیده می شد. او اغلب مارهایی را در دستان خود می گرفت به طوریکه انگار در حال له کردن آنهاست. در نهایت شخصیت وی به وسیله ی هوروس جذب شد ولی باز هم شِد به وسیله ی مردم در خانه هایشان و بر روی طلسم ها پرستیده می شد.
Shentayet شنتایت: یک الهه ی محافظ کمتر شناخته شده که معنای اسم وی " بیوه" می باشد و با ایزیس از این جهت که همسر خود را از دست داد و دوباره او را به زندگی برگرداند شباهت دارد. از این منظر به نام ایزیس-شنتایت یاد می شود. وی به احتمال زیاد به عنوان یک محافظ برای بیوه ها ستایش می شد ولی ستایش و مراجعه به شنتایت امری نادر بوده است و ایزیس مانند بسیاری از نقش های دیگر این نقش را بر عهده داشته است.
Shepet شپت: یک الهه ی محافظ که یک بعد از ایزدان اسب آبی ررت یا تاورت بود و در دندرا پرستیده می شد. در شمایل نگاری وی به صورت یکی از این دو ایزد ولی با سر کروکدیل به تصویر کشیده می شد.
Shesmetet شسمتت: یک الهه ی شیر محافظ که به عنوان " بانوی پونت" معروف بود و به احتمال زیاد الهه ی مهمی بود که در طی بازرگانی با پونت وارد مصر شده بود. وی اغلب به عنوان بعدی از باستت یا سخمت در نظر گرفته می شد ولی به احتمال زیاد یک الهه ی قدیمی تر بود که شخصیت وی به وسیله ی الهه های شیر بعدی جذب شد. نام او در سلسله اول (حدود 2890-3150 ق.م) ذکر شده است و از کمربند شسمتت، کمربندی از مهره ها، که پادشاهان آن سلسله می پوشیدند، گرفته شده است. وی به صورت زنی با سرشیر به تصویر کشیده می شد.
Shezmu شزمو: خدای شراب و بعدها خدای عطر و فراوانی که جنبه های مثبت و منفی تاریکی را مجسم می کرد. شزمو در نوشته ی هرم 403 در حال کشتن و پختن خدایان برای رضایت حال پادشاه به تصویر کشیده شده است و در پادشاهی میانه (1782-2040 ق.م) به صورت خدایی که ارواح مردگان را عذاب می دهد در حالیکه " افراد ملعون را شکنجه می دهد و آنها را برای قتل عام دور هم جمع می کند و در یک تصویر خونین از نابودی سرهایشان را مانند انگور فشار می دهد"( Wilkinson, 129). با نشان دادن جنبه مهربان و صلح آمیز او به عنوان ارباب شراب خانه توسط دیگر افراد، تصویر او ملایم شد و با ارتباط پیدا کردن وی با روغن ها و عطرها این تصویر ملایم تر هم شد.
Shu شو: خدای اولیه هوا که نام وی به معنای " پوچی" می باشد. وی در ابتدای خلقت آتوم(رَع) به دنیا آمد و به همراه خواهر خود تفنوت ( الهه ی رطوبت) برای آفرینش جهان فرستاده شد. از رفتن این دو مدت طولانی می گذشت و آتوم دلتنگ آنها شده بود پس تصمیم گرفت چشم خود را( چشم رَع) به دنبال آنها بفرستد. وقتی که چشم رَع به همراه شو و تفنوت بازگشت، آتوم بسیار خوشحال شد و گریست و از اشک های وی انسان ها به وجود آمدند. شو و تفنوت با هم جفت شدند و گب ( زمین) و نوت( آسمان) متولد شدند، آتوم گب و نوت را از هم دور نگه داشت به طوریکه یک محل برای زندگی انسان ها به وجود آمد. مه به عنوان " دریاچه های ی شو" و ابرها به عنوان" استخوان های شو" به وی نسبت داده شد همچنین وی با نور و روشنایی مرتبط بود. در این تعریف شو با توت و خونسو نیز مرتبط بود چرا که هر دو خدا با ماه به دلیل نور ماه در ارتباط بودند.
Sia سیا: تجسمی از درک و اندیشه و نمایانگر قلب( جایگاه احساسات، تفکر و شخصیت) بود. سیا به همراه هو( نمایانگر زبان) یک دوگانه تشکیل داد که تجسمی از قدرت کلمه ی گفته شده بود؛ و با هو و هکا یک سه گانه تشکیل داد؛ هکا خدای جادو و پزشکی بود ولی همچنین نیروی اولیه در جهان نیز بود که به زندگی قدرت بخشید و اصل معات را پایدار کرد. سیا نمایانگر قوه ی درک بود درحالیکه هو نماد کلمه ی پتاه( یا آتوم ) بود که اندیشه را به زندگی واقعی آورد و هکا نیروی اساسی بود که به آنها قدرت می داد. وی به صورت مردی که در سمت راست پتاه ( بعدها آتوم/رَع) ایستاده و طومار پاپیروس در دست دارد نشان داده می شد. وی در نقاشی های دره ی پادشاهان به صورت یکی از خدمه ی قایق خورشید رَع به تصویر کشیده شده است.
Sky Bull گاو نر آسمانی: ایزدی که به عنوان یک محافظ بر آسمان و زندگی پس از مرگ حکمرانی می کرد و همچنین در ارتباط با زندگی پس از مرگ به عنوان " گاو نر غرب" شناخته می شد. معمولا به عنوان جفت هفت گاو ماده که به همراه وی هستند شناخته می شود.
Sobek سوبک: یک ایزد مهم حامی به شکل کروکدیل یا یک مرد با سر کروکدیل، وی خدای آب بود ولی با پزشکی و به ویژه جراحی هم درارتباط بود. معنای اسم وی " کروکدیل " می باشد و ارباب مرداب ها و تالاب ها و هر ناحیه ی خیسی در مصر بود. در نوشته های اهرام آمده است که سوبک پسر نیث بوده و از زمان پادشاهی قدیم ( حدود 2181-2613 ق.م) به بعد به صورت گسترده در مصر پرستیده می شده است. به عنوان خدای تالاب ها، وی با حاصلخیزی و زاد و ولد مرتبط بود ولی به عنوان خدای کروکدیل با مرگ ناگهانی نیز در ارتباط بود. گفته می شد که او زنان را به میل خود از شوهران آنها جدا می کرد. سوبک در کوهی اسطوره ای در افق زندگی می کرد و از آنجا فرمانروایی می کرد و از این رو با اقتدار پادشاه در ارتباط بود به این دلیل که ارباب یک قلمرو بود. پیوند سوبک با افق وی را با رَع مرتبط می کرد و یک شکل از رَع به نام سوبک-رَع به وجود آورد. سوبک یکی از شناخته شده ترین خدایان مصر باستان است و در زمان خود بسیار محبوب بوده است. کاهنان سوبک کروکدیل های زنده را داخل معبد نگه می داشتند و بهترین گوشت ها را به آنها می دادند و با این کروکدیل ها خیلی بهتر از انسان ها رفتار می کردند. وقتی که این کروکدیل ها می مردند آنها را با همان عزت و احترامی که برای یک شخص قائل بودند، مومیایی و دفن می کردند. سوبک همچنین با رود نیل نیز پیوند خورده بود چرا که گفته می شد که این عرق سوبک است که جاری شده است.
Sokar (Seker) سوکر(سِکِر) : یک خدای شاهین محافظ از ممفیس که اساسا خدای کشاورزی و یکی از قدیمی ترین خدایان مصر بود. جشن این خدا یکی از قدیمی ترین جشن های شناخته شده است و با جشن خویاک اوزیریس ترکیب شد و همواره در طول تاریخ مصر برگزار می شد. بعد از اینکه اوزیریس به محبوبیت بیشتری دست یافت سوکر نیز از خدای کشاورزی به خدای صنعتگران و محافظ قبرستان ممفیس ارتقا پیدا کرد. سوکر اغلب به صورت تپه ی خاکسپاری که توسط سر چندین شاهین احاطه شده است، به صورت شاهین یا یک مرد با سر شاهین به تصویر کشیده می شود. وی با زندگی پس از مرگ به عنوان محافظ ورودی جهان زیرین و خدایی که روح پادشاه را در قایق خود به سمت بهشت حمل می کرد ارتباط داشت. به مرور زمان سوکر با پتاه و سپس با اوزیریس پیوند خورد تا در آخر در زمان پادشاهی میانه ( 1782-2040 ق.م) به صورت پتاه-سوکر- اوزیریس درآمد که درواقع یک خدای چندرگه ی خاکسپاری بود که در زندگی پس از مرگ حکومت می کرد.
Sons of Horus پسران هوروس : رجوع شود به چهار پسر هوروس.
Sopdu (Soped or Sopedu) سوپدو(سوپد یا سوپِدو) : خدای محافظ مرز شرقی مصر که از برجک های نگهبانی و سربازان در مرز محافظت می کرد. وی به صورت یک شاهین با یک خرمن کوب بالای بال سمت راست خود یا به صورت یک مرد ریش دار با یک تاج با دو پر نمایش داده می شد. سوپدو با هوروس و در شکل نجومی خود با پادشاه خدایی شده ارتباط داشت. Wilkinson می نویسد: " گفته می شود که پادشاه فقید، در نقش خود به عنوان اوزیریس-شکارچی، ایزیس را به عنوان ستاره سوتیس باردارمی کند و هوروس-سوپدو متولد می شود"(211). در قلمروی زمینی سوپدو مراقب بود تا منابع مناسب به پادگان های مرز شرقی برسد و به پادشاه کمک می کرد تا مردم را در مناطق مرزی شرقی کنترل کند.
Sothis سوتیس: تجسمی از ستاره ی شباهنگ( " ستاره ی سگ") که ظاهر شدن وی بشارت دهنده ی طغیان سالیانه ی رود نیل بود. سوتیس به صورت یک الهه ی گاو در دوران پیش سلسله ای (حدود 3100-6000 ق.م) پرستیده می شد و با ستاره شباهنگ در ارتباط بود. سوتیس همسر ساه تجسم صورت فلکی شکارچی بود و هر دو با اوزیریس و ایزیس پیوند داشتند. در این نقش، او مادر سوپدو بود و به همین دلیل به عنوان یک تجلی محافظ مورد توجه قرار گرفت. وی با ساتیس satis به عنوان همسر خونوم که با طغیان نیل در ارتباط بود مرتبط می شد. تصاویر اولیه ی موجود از سوتیس وی را به صورت یک گاو که یک کره را در بین شاخ های خود قرار داده است نشان می دهند در حالیکه تصاویر بعدی وی را به صورت زنی با تاج سفید مصر علیا با شاخ یا پرهایی با یک ستاره ی پنج پر بالای آن نشان می دهند. سوتیس به تدریج به عنوان ایزیس شناخته شد و در آخر به صورت کامل جذب ایزیس شد. در متن سوگواری های ایزیس و نفتیس ازسلسله ی بطالسه ( 30-323 ق.م) ایزیس خود را به عنوان سوتیس معرفی می کند وهمین امر ثابت می کند که این ادغام به صورت کامل دراین زمان انجام شده بوده است.
Souls of Nekhen and Pe ارواح نخن و په: ارواح محافظی که به عنوان ارواح اجدادی شهر نخن( یا هیراکونپلیس) در مصر علیا و شهر په ( یا بوتو) در مصر سفلی در نظر گرفته می شدند. این ارواح به صورت نمادین مصر علیا و مصر سفلی را متحد می کردند و به پادشاه در طی دوران زندگی و مرگ خدمت رسانی می کردند. پادشاه در طی دوران زندگی خود به عنوان هوروس، که این ارواح وی را تشویق می کردند، شناخته می شد و زمانی که پادشاه می مرد با اوزیریس پیوند می خورد و این ارواح برای اوزیریس عزاداری می کردند و وی را گرامی می داشتند. ارواح په به صورت مردانی با سر شاهین و ارواح نخن به صورت مردانی با سر شغال به تصویر کشیده می شدند. هر دو در کتیبه های موجود در مقبره ی پادشاهان درحالیکه بر روی زانو نشسته و ورود پادشاه متوفی به زندگی پس از مرگ را گرامی می دارند به تصویر کشیده می شدند.
Star Deities ایزدان ستاره: خدایان و الهه هایی که به وسیله ی آسمان شب شناخته می شدند. در زمان پادشاهی میانه ( 1782-2040 ق.م) مصریان پنج سیاره را شناسایی کرده بودند و آنها را " ستاره هایی که استراحت نمی کنند" می نامیدند و آنها را منسوب به خدایان می دانستند: مرکوری"سبگو"( شکلی از خدای ست)؛ ونوس("کسی که عبور می کند" و " خدای صبح")؛ مارس(" هوروس افق" و " هوروس سرخ")؛ ژوپیتر(" هوروس که دو سرزمین را محدود می کند")؛ سترن(" هوروس گاوی از آسمان "). به علاوه، ستاره ی شباهنگ با سوتیس و سپس با ایزیس پیوند خورد در حالیکه شکارچی نمایانگر خدای ساه " پدر خدایان" بود. ظهور شباهنگ بشارت دهنده ی طغیان رود نیل، وعده ی حاصلخیزی و نشان دهنده ی چرخه ی ماهیت وجود بود پس با اوزیریس خدای مرده و زنده شده هم پیوند خورد و همچنین با ایزیس کسی که اوزیریس را به زندگی بازگرداند. سپس ستارگان "پیروان اوزیریس" نامیده شدند که بر اساس الگوی الهی در آسمان شب حرکت می کردند. ساه و سوتیس در آسمان نشان دهنده ی زوج الهی اوزیریس و ایزیس بودند و خدای سوپدو، پسرسوتیس، شکل نجومی هوروس بود. به علاوه آسمان شب داستان های زیادی از از پرمعناترین داستان های فرهنگ مصریان را در برداشت و مردم را در حالیکه به ستاره ها نگاه می کردند از یک ابدیت در حضور خدایان اطمینان می داد.
Sutekh سوتخ: نام سامی خدای سِت که مردم آن را خدایی معرفی شده از جانب هیکسوس ها در دوره ی انتقالی دوم ( حدود 1570-1782 ق.م) می دانستند. هیکسوس ها سِت را با جنبه ی جنگ طلب خدای خود بعل یکی می دانستند. در زمان رامسس دوم ( 1213-1279 ق.م) از سِت به عنوان سوتخ یاد می شد و به عنوان یک پیشتاز در جنگ فراخوانده می شود.
T
Ta-Bitjet تا-بیجت: یک الهه ی محافظ به ویژه در مقابل گازها و نیش های زهرآلود. وی به صورت همیشگی در طلسم های شفا فراخوانده می شد و با الهه سرکت مرتبط بود. در آخر وی با ایزیس ادغام شد.
Tasenetnofret تاسنت نوفرت: یک الهه ی محافظ از کوم اومبو که نام وی به معنای " خواهر خوب" یا خواهر زیبا" می باشد. وی یک تجسم محلی از الهه هاتور، همسر هوروس و مادر پانبتاوی بود.
Tatenen تاتنن : خدای زمین که تجسمی از تپه ی اولیه در روز خلقت و نماد سرزمین مصر است. به احتمال زیاد وی همان خدای خنتی-تننت از دوران پادشاهی قدیم ( 2181-2613 ق.م) است. وی در ممفیس در دوران پادشاهی میانه ( 1782-2040 ق.م ) پرستیده می شد و در ادامه ی تاریخ مصر در این منطقه مورد احترام مردم بود. پیوند تاتنن با تپه ی اولیه وی را با پتاه و به واسطه ی پتاه با آتوم یا رَع یعنی نام های دیگر برای خدای خالق/خدای خورشید مرتبط می کرد. تاتنن یک خدای دو جنسگرا بود و در یک نوشته به عنوان " مادر تمامی خدایان" معرفی شده است.
Taweret (Tauret) تاورت(تائورت) : یک الهه ی محافظ به شکل اسب آبی، معروف ترین ایزد اسب آبی در مصر باستان که با ایزیس و هاتور مرتبط بود. تاورت الهه ی زایمان و باروری و درتاریخ مصر بسیار محبوب بود. به وی به صورت مکرر برای محافظت از بچه ها و کمک به دوران بارداری و زایمان توسل می شد. مصریان باستان مشاهده می کردند که اسب آبی ماده از فرزندان خود بسیار محافظت می کند که همین امر منجر به شکل گیری این الهه شد. اسب آبی نر حیوانی بسیار خشمگین بود و به عنوان یکی از خطرناک ترین حیوانات در مصر شناخته می شد به همین علت وی با خدای سِت پیوند خورده بود که باعث شده بود تاورت را به عنوان همسر سِت در نظر بگیرند اگرچه این دو ایزد هیچ ارتباطی باهم نداشتند. تاورت پیوند خیلی محکمی با هاتور داشت و به نام " پیرو هوروس " نامیده می شد که هر دو مورد وی را از سِت متفاوت می کرد. وی بیشتر به عنوان همسر بس خدای کوتوله ی زایمان، تمایلات جنسی، شوخ طبعی و جنگ شناخته می شد. مانند بس، تاورت بر روی وسایل منزل مانند جعبه های آرایش، سفال، قاشق و در تصاویر باروری در خانه ها یافت می شد.
Tayet (Tait) تایت( تاییت): الهه ی بافتنی کسی که لباس های پادشاه را تهیه می کرد. وی از زمان پادشاهی قدیم ( حدود 2181-2613 ق.م) پرستیده می شد و به صورت نگهبان سر پادشاه، محافظ پادشاه بعد از مرگ، جمع آوری کننده ی استخوان های پادشاه و اطمینان از اینکه پادشاه در زندگی پس از مرگ توسط خدایان دیگر مورد استقبال قرار بگیرد نمایش داده می شد. بعدها وی با مومیایی کردن پیوند داده شد و گفته می شد که پارچه ی چادرهای محل مومیایی کردن را می بافد و بعدا هم نوارهای پیچیده شده به دور مومیایی را می بافت که به نام" پیچیده شده به وسیله ی دست های تایت" معروف شد که این امر وی را به نفتیس مربوط می ساخت.
Tefnut تفنوت: الهه ی رطوبت، خواهر شو، دختر آتوم( رَع) در روز خلقت جهان. شو و تفنوت اولین ایزدانی بودند که به وسیله ی آتوم خلق شدند؛ آتوم این دو خدا را به وسیله ی آمیزش با سایه ی خود یا به وسیله ی آب دهان خود خلق کرد. R. H. Wilkinson خاطر نشان می کند که نام تفنوت نشان دهنده ی صدای تف کردن می باشد و وی اغلب "با یک جفت لب، تف کردن در متون متاخر " معرفی می شد(138). تفنوت الهه ی فضای جهان زیرین یعنی زمین بود درحالیکه شو خدای فضای بالای زمین بود. تفنوت مادر گب( زمین) و نوت( آسمان) بود و با تولد این دو انسان ها جایی را برای زندگی یافتند. تفنوت اغلب به صورت زنی نشسته با سر شیر یا یک مار با سر شیر به تصویر کشیده می شد.
Tenenit (Tenenet or Tjenenet) تننیت( تننت یا جننت) : الهه ی آبجو، درست کردن آبجو و زایمان. نام وی از " تنمو" می آید که به معنای " آبجو" است. وی همسر خدای مونتو و با مسخنت به عنوان الهه ی تولدهای سلطنتی در ارتباط بود. وی الهه ی حامی آبجوسازان بود.
Tetrads گروه چهارتایی: نشان دهنده ی تناظر کامل گاهی راجع به چهار جهت اصلی قطب نما و به طور دقیق تر به وسیله ی چهار پسر هوروس نشان داده می شد. تعادل یک اصل بسیار مهم در نزد مصریان باستان بود و اعداد دو، چهار و هشت نقش مهمی در نشان دادن ایزدان بازی می کردند( و همینطور اعداد سه، شش و نه). هر خدای مذکر یک همتای مونث یا یک جنبه ی مونث داشت، چهارالهه ایزیس، نیث، نفتیس و سرکت مراقب چهار پسر هوروس بودند و یک اوگداد گروهی تشکیل شده از هشت خدای عناصر خلقت بود.
Thoth توت: خدای نوشتار و خرد، حقیقت و راستی، یکی از مهم ترین ایزدان مصریان که از دوران پیش سلسله ای ( حدود 3150-6000 ق.م) تا زمان سلسله ی بطالسه (30-323 ق.م) آخرین سلسله ی حاکم بر مصر پرستیده می شد. وی احتمالا در اصل یک خدای ماه بوده است، پسر آتوم(رَع) ولی نوشته های متأخر وی را پسر هوروس معرفی می کنند. در بعضی تفاسیر وی به صورت یک میمون نمایش داده شده است ولی بیشتر به صورت مردی با سر لک لک که یک وسیله ی تحریر در دست دارد نشان داده می شد. توت نوشتار را ابداع کرد و ثبت کننده ی وقایع مربوط به خدایان بود. وی به " ارباب زمان" و به دلیل اینکه گذر زمان را مشخص می کرد به " محاسبه گر سال ها" معروف بود؛ توت به واسطه ی جادوی قدرتمند دانش آسمانی کلماتی که دارا بود به پادشاه سلطنت طولانی می بخشید تا پادشاه بتواند نظم را بر روی زمین برقرار کند. توت خدای حامی کتابخانه ها و کاتبان بود. در تمامی داستان هایی که از وی یاد شده است، وی دوست الهی و نیکوکار انسان ها بوده است و به واسطه ی هدیه ی کلمات نوشته شده به انسان ها قدرت درک و فهم می داده است. در یک داستان توت بر سر پنج روز قمار می کند تا نوت بتواند پنج خدای اولیه را به دنیا بیاورد و در داستان های دیگر به عنوان خدایی که بین خدایان دیگر واسطه گری می کند و پیام رسان است ظاهر شده است. در زندگی پس از مرگ وی در کنار اوزیریس می ایستد و در راهروی معات در حین مراسم وزن کردن قلب حوادث را ثبت و ضبط می کند. همسر وی سشات است، دختر یا همسر وی کسی که همتای مونث وی و ایزد حامی کتابخانه ها و کتاب ها بود.
Tjenenyet جننیت: الهه ی محافظ از زمان سلسله ی دوازدهم ( 1802-1991 ق.م) که احتمالا از زمان های قدیمی تر پرستیده می شد. وی همسر خدای مونتو و در اصل در هرمونتیس( آرمنت) نزدیک تبس پرستیده می شد.
Tree Goddesses الهه های درخت: تعدادی از الهه های شناخته شده ی مصریان که با درخت ها در ارتباط بودند که مهم ترین آنها عبارتند از : ایزیس، هاتور و نوت. خدایان مذکر هم بعضی اوقات با درخت خاصی پیوند می خوردند ولی این مورد فقط در اسطوره ها و تصاویر خاص دیده شده است. هاتور به طور ویژه با درخت انجیر مصری مرتبط و به نام " بانوی انجیر" معروف بود ولی ایزیس هم به این درخت مرتبط بود. این باور وجود داشت که تمرین دفن کردن اجساد در تابوت چوبی در واقع بازگرداندن بدن فرد مرده به رحم این الهه ی مادر است.
Triads سه گانه ها: گروه های مهم تشکیل شده از سه ایزد، معمولا یک پدر-خدا، مادر-خدا و فرزند-خدا. دو گروه از شناخته شده ترین سه گانه ها عبارتند از سه گانه ی تبس شامل آمون، موت و خونسو و سه گانه ی آبیدوس شامل اوزیریس، ایزیس و هوروس. نمونه های دیگری از سه گانه ها نیز وجود دارند که از الگوی بالا پیروی نمی کنند مانند سه گانه ی آمون-رَع-پتاه که هر سه خدا نماینده ی یک قدرت آسمانی (خورشید) هستند. سه گانه ها هم چنین در زندگی پس از مرگ دیده می شوند جایی که خدایان با سر قوچ، شیر و شغال یک گروه را تشکیل می دهند.
Tutu توتو: یک خدای محاظ که به نام " کسی که دشمنان را دور نگه می دارد" معروف است و در اواخر تاریخ مصر پرستیده می شد. وی شیاطین و جادوی سیاه را دفع می کرد و به صورت یک شیر در حال راه رفتن با سر یک مرد، بال های بزرگ و یک مار به جای دم آن به تصویر کشیده می شد.
U
Uat-Ur اوت-اور: تجسمی از دریای مدیترانه. رجوع شود به Wadj-Wer واج-ور.
Uajyt (Wadjet or Uto) یوجت( واجت یا اوتو) : یک الهه ی محافظ از مصر سفلی که با نخبت در ارتباط بود. وی به صورت یک مار با سر یک زن به تصویر کشیده می شد. در تصاویر متأخر در مصر سفلی یوجت جنبه ای از واجت، خواهر نخبت بود.
Unut (Wenet or Wenut) اونات( ونت یا ونوت) : یک الهه ی محافظ که در هرموپلیس پرستیده می شد و به عنوان " چابک" معروف بود. وی به صورت یک زن با سر خرگوش یا یک مار با سر خرگوش به تصویر کشیده می شد و اغلب به عنوان " الهه ی خرگوش" شناخته می شود. وی با خدای وننو مردی با سر خرگوش در ارتباط بود، وننو یک بعد از اوزیریس یا گاهی اوقات رَع بود. اونات اساسا به واسطه ی سنگ طلسم هایی که تصویر وی را در برداشتند شناخته می شد.
W
Wadjet واجت: الهه ی بزرگ محافظ و حامی مصر سفلی، یک از قدیمی ترین ایزدان مصر؛ وی مار کبری برافراشته بود که تبدیل به نشان پادشاه ( اورئوس) شد. وی همچنین در حالت خشمگین خود به عنوان یوجت هم شناخته می شد و موازنه ی خواهر خود نخبت بود. واجت به عنوان یک الهه ی مهم در دوران پیش سلسله ای ( حدود 3100-6000 ق.م) پرستیده می شد و تا دوران سلسله ای اولیه ( حدود 2613-3150 ق.م) ایزد اعظم مصر سفلی بود و اغلب به همراه نخبت نماد مصر علیا نشان داده می شد. وی دختر رَع و یکی از الهه های ذکر شده در داستان های چشم رَع می باشد. در طلوع روز خلقت زمانی که شو و تفنوت به دنبال خلقت جهان رفته بودند، رَع واجت را مانند چشم رَع به دنبال شو و تفنوت فرستاد. واجت اولین گیاه پاپیروس را کاشت و زمین های پاپیروس را در باتلاق های رود نیل به وجود آورد و به ایزیس در بزرگ کردن هوروس هنگامی که از چشم سِت پنهان شده بودند کمک کرد. یکی از القاب وی Weret-Hekau به معنای " عالی در سحر و جادو" می باشد و وی به صورت مداوم برای محافظت در مقابل شیاطین، اقبال بد و ارواح فراخوانده می شد.
Wadj-Wer (Uat-Ur) واج-ور(اوت-اور) : تجسمی از دریای مدیترانه که معنای اسم وی " سبز بزرگ" می باشد. پژوهش های اخیر این دیدگاه سنتی راجع به این خدا را تغییر داده است و امروزه این باور وجود دارد که وی تجسم دریاچه ها، باتلاق ها و دریاچه های مرجانی ناحیه ی دلتا نزدیک دریای مدیترانه است. Wilkinson کتیبه هایی را خاطر نشان می کند که اشاره به "عبور از سبز بزرگ" با پای پیاده دارند که نشان دهنده عبور از منطقه دلتا به جای دریا است. وی در ابتدای پادشاهی قدیم (حدود 2181-2613 ق.م) پرستیده می شد و در تمام تاریخ مصر به ویژه به وسیله ی سنگ های طلسم و کتیبه های موجود در مقابر از وی یاد می شد.
Waset (Wosret) واست(وُسرت) : الهه ی محافظ شهر تبس که معنای اسم وی " زن قوی" می باشد. وی تجسم شهر تبس بود که این شهر به نام" واست" نیز معروف بود. او در اصل جنبه ای از هاتور بود، اما در زمان پادشاهی میانه (حدود 1780-2040 ق.م) با شخصیت و شمایل مشخص خود ظاهر شد. واست به صورت زنی که عصای سلطنتی واس و آنخ و یک عصا که با روبان آذین شده است به دست دارد به تصویر کشیده می شد ولی همچنین با یک کمان و تیرهایش و یک تبر که نشان از قدرت ارتش تبس بود نیز نشان داده می شد.
Weneg ونگ: خدای محافظ که برای اولین بار در پادشاهی قدیم (حدود 2181-2613 ق.م) به وی اشاره شد؛ کسی که آسمان را بالا نگه داشت و نظم را بین آسمان و زمین حفظ کرد. وی با اصل معات و خود معات الهه ای که تعادل را به وجود آورد رابطه ی بسیار تنگاتنگی دارد از این نظر که او به عنوان یک واسطه به طور عادلانه بین خدایان در اختلافات آنها عمل می کرد.
Wenenu وننو: یک خدای محافظ، جنبه ای از اوزیریس یا بعضی اوقات رَع، همسر اونات. وی به صورت یک مرد با سر خرگوش نشان داده می شد.
Wepset وپست: یک الهه ی محافظ که نام وی به معنای " کسی که می سوزاند" می باشد؛ وی کسی بود که دشمنان اوزیریس را نابود می کرد. وپست معمولا به صورت یک مار نشان داده می شد ولی بعدها به صورت زنی که یک اورائوس با شاخ ها و دیسک خورشیدی بالای آن بر سر دارد نشان داده می شد. از وی در داستان های چشم رَع نام برده شده است و یکی از تجسم های الهه ی دوردست است زمانی که چشم رَع از خدا جدا شد و به آن بازگردانده شد یا خودش بازگشت و تغییر پیدا کرد.
Wepwawet (Wepiu or Wepuaut) وپواوت(وپیو یا وپوات) : یکی از قدیمی ترین خدایان مصر و قدیمی ترین تصویر از خدای شغال که قبل از آنوبیس وجود داشت و اغلب با هم اشتباه گرفته می شوند. نام وی به معنای" گشاینده ی راه ها" می باشد و این تعریف به معنای باز کردن راه برای پادشاه در نبردها، باز کردن راه به زندگی پس از مرگ و باز کردن راه در هنگام تولد می باشد. وی بر روی پالت نارمر( حدود 3150 ق.م) به تصویر کشیده شده است و با واجت در ارتباط است. در نهایت وپواوت با هوروس و با رَع خدای خورشید با عنوان وپواوت-رَع ارتباط تنگاتنگی پیدا کرد. وی به صورت شغال و بعضی اوقات درحالیکه یک سربند بسته و یک شاهین در پشت سر وی وجود دارد به تصویر کشیده شده است.
Werethekau (Weret-Hekau) ورتکو(ورت-هکو) : یک الهه ی محافظ با اهمیت یا اغلب یک لقب که برای سایر الهه ها مانند ایزیس اعمال می شد. نام وی به معنای " عالی در سحر و جادو" می باشد و وی با اورائوس و تاج مصر سفلی در ارتباط است. واجت هم مانند ایزیس به عنوان ورت-هکو معروف هست ولی این نام به یک الهه ی خاص محافظ هم اشاره داد که به صورت یک مار افراشته می باشد که می تواند همان واجت در حالت خشمگین خود باشد.
Y
Yah یاه: مراجعه کنید به Iah .
Yam یام: خدای فنیقی دریا که با ارباب بعل بر سر کنترل جهان وارد جنگ شد. وی به وسیله ی تجارت وارد سیستم پرستش مصریان شد و راه خود را به اسطوره شناسی مصریان به واسطه ی داستان جنگ های خود با سِت باز کرد. وی تجسمی از دریای مواج و ترس بزرگ بود. هیچ معبدی برای وی ساخته نشد ولی در برخی از نسخه های خطی به او اشاره شده است که نشان می دهد مراقب دریانوردانی بوده که برای محافظت از خود طلسمی با تصویر او به همراه داشته اند.
Z
Zenenet زننت: نام دیگر ایزیس در شهر هرمونتیس( شهر امروزی آرمنت) نزدیک تبس.